«جمهوری اسلامی» در چهل سالگی
درحالیکه نهادهای مختلف جمهوری اسلامی برای گرامیداشت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب فعال شدهاند، رییس کمیته امداد گفته است: «امسال بهدلیل شرایط ویژه و تورم افسارگسیخته، ۶۲۰ هزار خانوار جدید را تحت پوشش آوردیم.»
پرویز فتاح ـ که ازجمله نامزدهای محتمل و جدی انتخابات ریاست جمهوری آتی محسوب میشود ـ همچنین گفته است که «در حال حاضر ۳۳۰ هزار دانشآموز تحت پوشش کمیته امداد امام هستند که اگر حمایت نشوند، از تحصیل بازمیمانند».
اظهارنظر جدید رییس کمیته امداد همزمان شده با ارزیابی تاملبرانگیز عبدالله نوری، از چهرههای اردوگاه اصلاحطلبی. وزیر کشور اسبق جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر این نکته که «مجموع عملکرد چهل ساله نظام در حوزههای مختلف میتوانست خیلی بهتر از این باشد که امروز شاهدش هستیم»، افزوده است: «ما در مبارزات قبل از انقلاب، برای مردم از نظام اسلامی کعبه آمال ساختیم ولی در عمل به بیراهه رفتیم و درنهایت به جایی رسیدیم که امروز قرار داریم.»
آنچه ارزیابی نوری را قابلتاملتر میسازد، آن است که او تصریح میکند: «در این چهل سال با ادعای دینداری و دفاع از دین، دچار سقوط اخلاقی شده، به دین هم لطمه وارد ساختهایم.»
بهگونهای قابل حدس، داوری صاحبان قدرت از وضع موجود، در فاصلهای معنادار با ارزیابی منتقدان و شهروندان ناراضی است. به عقیده آیتالله خامنهای، زمانه کنونی، «دوران عزت جمهوری اسلامی» است و «قدرت نظام اسلامی روزبهروز افزایش خواهد یافت».
سردار نقدی، فرمانده سابق بسیج و معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران نیز معتقد است: «نمره انقلاب ۱۰۰ است.»
اما صرفنظر از این ارزیابیهای متناقض، و نیز مستقل از داوری درباره کارنامه جمهوری اسلامی، پرسش مهم و همچنان مطرح در فضای سیاسی، چگونگی مواجهه ناراضیان با وضع مستقر است.
در یکسو، طیفی از نیروهای سیاسی قرار دارند که با تکیه به بحرانهایی که گریبان حکومت در ایران را گرفته است، به فردای فقدان جمهوری اسلامی میاندیشند. اینان از راهبرد خود و چگونگی نیل به بزنگاه «تغییر» چیزی نمیگویند و تنها بر ضرورت «براندازی» و تغییر رژیم سیاسی تاکید دارند. از نظر این طیف، «فروپاشی» یا «سقوط» نظام سیاسی مستقر، مفروض است؛ باید به فردای جمهوری اسلامی اندیشید، یا حداکثر، «فشار»های گوناگون علیه نظم سیاسی مسلط را افزایش داد.
در سویی دیگر، طیفی از نیروهای سیاسی منتقد وضع موجود و خواهان اصلاح رویکردهای جاری ایستادهاند. داوری لایههای مختلف این طیف از میزان کامیابی اصلاحات مورد نظرشان، متفاوت و گاه متضاد است. چنانکه برخی همچنان از استقرار دولت روحانی و تداوم چنین وضعی دفاع میکنند و بعضی آن را در فاصله با میانگین خواست خود میدانند و تداوم چنین وضعی را قابل دفاع و توجیه نمیبینند. لایههایی به پیامدهای اندک و تدریجی حضور در ساختار سیاسی قدرت دلخوشاند و رویکردی انتخاباتمحور دارند؛ لایههایی نیز بازگشت به جامعه مدنی و تکوین و قدرتیابی جنبشهای اجتماعی را در نظر دارند.
مستقل از آنچه در حکومت و بدنه اجتماعی حامی آن میگذرد، واقعیت غیرقابل اغماض، نارضایتی بخش بسیار مهمی از جامعه از وضع موجود است. این نارضایتی خود را در اعتراضها و تحصنهای متنوع کارگران و معلمان و بازنشستگان و جوانان و زنان، اینجا و آنجا، متبلور کرده است. اما درباره اینکه خروجی حتمی و گریزناپذیر وضع مزبور، تکوین جنبشهای اعتراضی گسترده و منسجم و تغییرساز است، پرسشهای جدی وجود دارد.
یکی از این پرسشها، با توان دستگاه سرکوب و نیز حزب غیررسمی «سپاه پاسداران» پیوند میخورد. موضوعی که بهخاطر عرض و طول سازمانی و توان سختافزاری و بضاعت مالی این نهاد، بهمثابه یک آلترناتیو بالقوه، غیرقابل اجتناب است.
نهاد مزبور وقتی تاملبرانگیزتر میشود که با تشتت راهبردی و سازمانی اردوگاه متکثر اپوزیسیون در خارج از کشور و نیز با ضعف سازمانی مخالفان داخلی زیر سرکوب و خشونت، مقایسه شود.
قابل انکار نیست که بخش مهمی از مخالفان جمهوری اسلامی به پیامدهای اجتماعی بحران فزاینده اقتصادی و نیز اعتراضهای معیشتی مترتب بر آن، دلخوش کردهاند. چنانکه به اجمال بیان شد، این بستر معلوم نیست خروجی مطلوب تغییرخواهان را درپی داشته باشد.
چنین است که در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، موافقان وضع مستقر و همدلان حکومت و بازوهای تبلیغاتی آن، به برجستهسازی و اغراق درباره کارنامه نظام چهل ساله میپردازند و ناراضیان و مخالفان نیز بر نقاط ضعف و کاستیها و ناکارآمدیهای حکومت تمرکز میکنند و کردارهای ضدحقوقبشریاش.
آنچه جریان دارد، نزاعی رسانهای و ستیزی تبلیغاتی است که مابهازای عینی و دستاوردی ملموس برای لایههای اجتماعی نابرخوردار و زیر فشار معیشتی، دربر ندارد.
چهبسا که در این وضع و بستر، جریانی شبهفاشیستی دستبالا یابد. جریانی که با درونمایه و ایدئولوژی راست، مدعی عدالت اجتماعی شود؛ پرچم منافع ملی و ایراندوستی در دست گیرد؛ با سرکوب آزادی بیان و بیاعتنایی به لوازم دموکراسی، از پتانسیل حکومت کام گیرد؛ و به نام دین، اما بیاعتنا به ارزشهای دینی، اقتدارگرایی مستقر را تداوم بخشد؛ جریان و گفتمانی که در گفتار و کردار سیاسی این روزهای رهبر جمهوری اسلامی، بهقدر لازم قابل ردیابی است.