نگاه سطحی مسؤولان به آبهای سطحی ایران
مدیریت جامع آبهای سطحی در ایران هم اکنون مسوول مشخصی ندارد، در حالی که باید در دست نهادی پاسخگو باشد؛ وجود سازمانهای متعدد و فقدان نگاهی پایدار به توسعه، آثاری منفی برجای گذاشته است.
امروزه، بسیاری از رودخانههای ایران کمآب یا بیآب هستند. بههنگام بروز سیلهای فصلی، بخشی از آبی که جذب زمین نشده به شکل روانآب راهیِ چالهها و رودخانههای بزرگتر و دریا میشود که آثار تخریبی متعددی هم به همراه دارد.(۱)
پیش از انقلاب، در قوانین مربوط به وزارت منابع طبیعی نسبت به «تثبیت خاک و جلوگیری از فرسایش اراضی در حوضه آبریز سدها» توجه زیادی میشد. تصویب ماده ۴۳ مکرر قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مربوط به زمانی است که عملیات جنگلکاری و آبخیزداری حوضه آبخیز سد لتیان در گردنه قوچک تهران انجام میشد. مسوولان دیدند که عدم مهار صحیح سیلابها، به تخریب مراتع و فرسایش خاک منتهی شده و حتی به پرشدن سریع منابع بزرگی چون سد لتیان میانجامد.(۲)در طول دهههای اخیر، جهاد سازندگی و اینک وزارت جهاد کشاورزی خود را مسوول مهار آبهای سطحی در مناطقی میداند که خارج از حوزه کاری وزارت نیرو هستند. با وجود قوانین متعدد، بیعملی یا فقدان برنامه و بودجه کافی، باعث شده که بخشی از آبهای سطحی مهار نشده و به هدر رود. از دست رفتن این آبها، مترادف با از دست رفتن بخش قابل توجهی از خاک کشور است. سالانه بیش از ۲ میلیارد تن خاک ایران در اثر انواع فرسایش از بین میرود، با ارزشی بیشتر از ۵۰ میلیارد دلار.
نگاه و علاقه وزارت نیرو بیشتر متوجه رودخانههایی است که در محدودههای کوهستانی جاری هستند و امکان ساخت سد بر آنها وجود دارد. همین مساله باعث شده است که با وجود هشدارهای ۳۵ سال اخیر به دولتهای موسوی، سازندگی و اصلاحات، آبادگران، و نهایتاً تدبیر و امید، تمرکز تخصیص بودجه متوجه فعالیتهای سدسازی شود. این در حالی است که بخش قابل توجهی از حجم آبهای سطحی خارج از حیطه سدسازان است.
بر اساس گفته وزیر پیشین نیرو، اگر همه سدهای مورد نظر در کشور ساخته شود تا روانآبهای ایران را مدیریت کنند، آب کافی برای پر کردن این سدها وجود نخواهد داشت(۳). اگر در شرایط اقلیمی حال حاضر وبا سدهای موجود چیزی در حدود ۳۵ میلیارد متر مکعب آب در سال مدیریت میشود، با توجه به افزایش میزان تبخیر سالانه، وزارت نیرو چیزی حدود ۸/۵ تا ۱۰ درصد آب تنظیم شده در سدها را به واسطه تبخیر از دست خواهد داد که این رقم نزدیک به ۳ تا ۳/۵ میلیارد متر مکعب آب شیرین است. وزارت نیرو هیچگونه مسوولیتی بابت نابودی این آب بر عهده نمیگیرد. به واسطه تغییرات اقلیمی، وضعیت بارش در ایران به اندازه گذشته قابل پیش بینی نیست، چه، با وجود آنکه متوسط بارش در بازهای طولانی به طور متوسط تغییر چندانی نکرده، اما تمرکز باران در برخی نقاط دیگرگون شده است. از طرف دیگر، کاهش انباشه برفی در محدودههای کوهستانی، حجم آب رودخانهها در دورههای مختلف سال به اندازه دهههای پیشین نیست. این یعنی کمآبی رودخانههای بزرگ کشور در اکثر روزهای سال.
پرهیز وزارت نیرو از فعالیت ورای مناطق کوهستانی و سپرده شدن مدیریت آب در بسیاری از حوضههای آبریز پاییندست سدها به وزارت جهاد کشاورزی، آن هم با بودجهای بسیار ناچیز، فاجعهای جدیدی به بار آورده: قسمت عمدهی روانآبهای کوچک به هنگام وقوع سیل، راهی رودخانههای بزرگتر شده که با عدم مهار به موقع، با قدرت تخریبی بیشتر، فرسایش فزونتر خاک را به ارمغان میآورد. عدم مدیریت بافتهای جنگلی در کوهپایهها و همچنین وضعیت مراتع، به تشدید فرسایش خاکهای تثبیت نشده میانجامد.
عدم هماهنگی میان مجموعههای اداره کننده روانآبها و رودخانهها چه در کوه و چه در دشت، اثر منفی دیگری هم دارد، آن هم بر روی عمر و پایداری تالابها و دریاچهها و آبهای زیرزمینی است. مرگ تالابها و دریاچهها، آنها را تبدیل به مخازن تمام نشدنی گرد و خاک و نمک و مواد سمی کرده که با وزش هرتند بادی، ریزگردهای نمکی و سمی نصیب مردمان مناطق دور و نزدیک خواهد شد.
حال، با توجه به نیاز بسیار زیاد مناطق خشک کشور به آب، نبود هماهنگی باعث اتلاف حجم قابل توجهی از سیلابهای موسمی شده و مردمان مناطقی چون سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان، با وجود دارندگی بارشهای مقطعی و سیلابهای قدرتمند، توان مهار این آبها را ندارند.
مدیریت آبهای سطحی در کشور، نیازمند تعریفی مجدد آن هم در چارچوب یک حکمرانی مقتدر و پاسخگوی آب است. مقامهای فعلی تنها بر پایه محدوده مدیریتی کوتاهمدت و راضی نگاه داشتن مدیران بالادستی عمل میکنند. فساد را نیز باید به عنوان یک مولفه مهم در نظر گرفت. نگاه غالب، پروژهای و پورسانتی است، نه بر پایه رسیدن به نتیجهای پایدار. این مشکل توسعه در ایران است که مجموعههای قدرتمند دخیل در توسعه، به پایداری آن توجهی ندارند و دستاوردهایی راضی کننده برای سیاسیون و رهبران کشور مد نظرشان است. بدون مدیریتی واحد اما منطقی و با نگاهی پایدار، نمیتوان منتظر اتفاقی مثبت بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) به هنگام بارشهای تند و مقطعی، سطح زمین ممکن است از آب اشباع شده و مانند یکپارچه ضدآب عمل میکند. نبود شرایطی مناسب برای جذب آب در سطح دشتها و کوهپایهها، روانآبها را راهی جویبارها و رودخانههای بزرگتر میکند. قدرت سیلابهای مخرب به واسطه پر بودن از مواد معلق درشت و کوچک، باعث بروز آسیبهای فراوانی به روستاها و مزارع میشود.
(۲) پر شدن بخش زیادی از سدهای دیگر از جمله سد منجیل از رسوب، ناشی از عدم اجرای عملیات آبخیزداری و تثبیت شن و ماسه و خاک پیش از ساخت این سازه عظیم بوده است. بعد از انقلاب نیز، به این مهم توجه چندانی نشده است که باعث کاهش عمر مخزن سدهای بزرگ شده است.
(۳) حمید چیتچیان، وزیر پیشین نیرو در برنامه ثریا گفت: "سدهایی که ساخته شده به اضافه سدهایی که در حال احداث است، اینها بالغ بر ۷۶ میلیارد متر آب مکعب آب را میتوانند تنظیم کنند، در حالیکه ما بیشتر از ۴۶ میلیارد متر مکعب آب برای تنظیم نداریم." این رقم با احتساب ۱۳۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر در سال بود که در طول سالهای اخیر به نزدیک ۹۰ میلیارد متر مکعب در سال رسیده است.