ولایتی، ماری آنتوانت، و سمبل مقاومت ایرانی
معروف است ماری آنتوانت، آخرین ملکه فرانسه در آستانه انقلاب این کشور، وقتی به او گفتند که مردم گرسنهاند و شعار «ما نان میخواهیم» سر دادهاند، چیزی شبیه به این گفته بود که «اگر نان ندارند، بیسکوییت بخورند». این روایت تاریخی که از بیخبری کاخنشینان از وضع مردم محروم حکایت دارد، در آن زمان، قدم دیگری بود در راه گسترش نفرت و حتی تمسخر دربار فرانسه درمیان تودههای مردم. حالا حکایت دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور بینالملل و رییس هیاتامنای دانشگاه آزاد و مرد همیشهحاضر در سمتهای متعدد دولتی است که در چهلسال گذشته، هیچگاه دهان از چشمه قدرت برنداشته است. او اینبار با بیان سخنانی در رابطه با مشکلات اقتصادی کنونی مردمی که در هراس از آینده بهسر میبرند، توصیههایی به آنها کرده است که هم تمسخرش در مطبوعات و رسانهها را بههمراه داشته و هم باعث واکنش منفی و خشم و انزجار گروههای مختلف مردم از این سطح ریاکاری و خودخواهی مردی شده است که اینهمه از رانت اقتصادی و سیاسی برخوردار است و دیگران را به روشهایی توصیه میکند که خود بهکل ازآن دور است.
الف – ولایتی و نماد مقاومت جمهوری اسلامی
ولایتی در یک مهندسی معکوس و ریاکارانه در مقایسه با ماری آنتوانت، گفته است از یمنیها یاد بگیریم که چگونه دربرابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند، بهجای لباس لنگ میبندد و اسلحه بهدست دارند و چند تکه نانخشک دستشان است، با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند.
ولایتی که قبل از انقلاب با بورس بنیاد پهلوی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود و علیرغم ادعای نادرستش هیچگاه هم از دانشکده پزشکی جان هاپکینز فارغالتحصیل نشده است و همیشه با زبان ولحن ستایشگرانه از مرکز اصلی قدرت، مرد همیشهحاضر صحنهها، مقامها و رانتها بوده است، بهجای درک مشکلات مردم، به آنها توصیه کرده که سبک زندگی یمنیها را پیشه کنند، تا بتوانند بدون مشکل به زندگی خود ادامه دهند و البته ایشان نیز همچنان در کاخهای قدرت و منزل مصادرهای خود در سعدآباد به زندگی ادامه دهند.
ب- حمله به روحانی و رویای ریاست جمهوری
اکنون دفتر ولایتی در مواجهه با موج عظیم تمسخر و انتقادها نسبتبه او، توضیح داده است که اظهارات او بیش از آنکه متوجه مردم ایران باشد، متوجه کسانی است که دلباخته مهر و خودباخته قهر سران استکبار جهانیاند و متأسفانه و شرمآورانه بهجای تقویت قدرت مقاومت مردم، نسخه سازش را تئوریزه میکنند و با خالیکردن دل مردم، تنها راه برونرفت از مشکلات را تسلیم دربرابر زیادهخواهیهای دشمنان مطرح میکنند.
در این اعلامیه، از او بهعنوان شخصیتی که با تلاش مجاهدانه، کارنامه درخشانی در دلگرم کردن جبهه مقاومت در داخل و خارج از کشور داشته و مواضع روشنی در اعتقاد به ایستادگی مردم ایران دارد و بهنمایندگی آنان این ایستادگی را بارها و بارها در عرصه دیپلماسی کشور بهنمایش گذاشته، یاد شده است.
در این توضیحات دفتر ولایتی، سعی شده است او را نماد مقاومت ایرانی در عرصه دیپلماسی نشان دهند که سالها سرمشق دیگران بوده است و نشان دهند که او همیشه تنور مقاومت را گرم نگه داشته است. علاوهبر این، با تصریح دفتر او، مشخص شده است که سخنان ولایتی، نظرات روحانی و دیدگاههای اصلاحطلبان را نشانه رفته است که در عرصه روابط با قدرتهای بزرگ، بهدنبال تنشزداییاند و معتقدند بدون تنشزدایی با همسایگان ایران و مصالحه با نظام بینالمللی، امکان جذب سرمایهگذاری خارجی و نیز بهبود و ثبات وضعیت اقتصادی وجود ندارد. ولایتی با این نوع سخن گفتن که مدتی است آغاز کرده، سعی میکند باحمله به دولت، آنچنان سخن بگوید که نهاد رهبری و نهادهای رادیکال و اصولگرا را به حمایت خود برانگیزد تا شانس پیروزی خود را در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ افزایش دهد.
ج- مسئولان و تقاضای قناعت و مقاومت
ولایتی تنها کسی نیست که ریاکارانه مردم را به مقاومت فرامیخواند. ائمه جمعه و بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی که در ساختار قدرت از مزایای آن بهرهمندند، مدتی است که در پاسخ به وضعیت معیشتی و فشارهای اقتصادی مردم، برای عبور از پرسش و توجیه شرایط رودروی مردم، با جوابهای غیرتخصصی، خام و دمدستی، قشر کمتوان و فرودست جامعه شامل کارمندان، کارگران، معلمان،حقوقبگیران، بازنشستگان و جوانان بیکاری را که با تحولات بازار، موقعیت مالی دشواری را تجربه میکنند، دعوت به خوردن نان خشک، یک وعده غذای بدون گوشت در روز و قناعت و ساختن با شرایط میکنند. این درحالی است که همین افراد مسئول در وضعیت متفاوتی بهسر میبرند: با گرفتن حقوقهای کلان، استفاده از مجوزها، رانتها و ارزهای دولتی و کسب ثروتهای نجومی، داشتن ماشینهای گرانقیمت و خانههای ویلایی اعیاننشین و زندگی لوکس و فرزندانی که بعضا در آمریکا و کانادا و اروپا و یا خارج از کشور، در بهترین شرایط زندگی وتحصیل میکنند. همین وضعیت ریاکارانه وفسادآلود است که بهطور فزاینده باعث رنجش خاطر مردم و بیاعتمادی به مسئولان کشور شده است.
پرسش مردم این است که آیا خود این افراد هم حاضرند با نان خشک و قناعت و نخوردن گوشت و زندگی غارنشینی و برگرداندن فرزندانشان از خارج کشور، این وضعیت را تحمل کنند و در کنار مردم و همراهبا سختیهای آنها با تحریمهای سنگین و اوضاع اقتصادی ایران در وضعیت بسیار بد و دشوار، کنار بیایند؟ آیا مقامات حاضرند سبک زندگی خود را تغییر دهند و فیالمثل آقای ولایتی بهجای مدل یمن، حاضر است از ویلای سعدآباد به خانهای در یافتآباد نقل مکان کند؟
صرفنظراز شعارهایی که سرداده میشود، پاسخ به این پرسشها، درعمل منفی است و این پیامی است که مردم دریافت کردهاند. نباید از نظر دور داشت مزایای اقتصادی که ولایتی و خانودهاش از آن بهرهمندند، مانند بسیاری از مقامات دیگر حکومتی، همسطح زندگی و برخورداری از مزایای زندگی در سطح کشوهای پیشرفته و ثروتمند است که ازطریق رانتهای سیاسی و اقتصادی در اختیار آنها قرار گرفته است.
نتیجهگیری:
نگاه ابزاری روحانیها و دولتمرانی مانند ولایتی به مردم، بعد از چهلسال آزمون و خطا و توزیع ناعادلانه و غیرشایسته سمتهای مدیریتی و سختیهایی که مردم ایران متحمل شدهاند، باعث شده است اکنون برای حفظ جمهوری اسلامی، توصیه به مدل زندگی مردم یمن کنند که در جنگ داخلی بهسرمیبرند و میلیاردها دلار ثروت از راه فروش نفت، دراختیار ندارند. این نوع سخنگفتن مقامات حکومتی که در تعارض با موقعیت زندگی خودشان، اکنون مبدلبه زبان تحقیر مردم و نادیده انگاشتن رنجهایشان شده است، روزبهروز به شکافی دامن زده است که نتیجه آن، بیاعتمادی به ساختار قدرت است. شکافی که بهتدریج به مهمترین عنصر بیآیندهشدن نظام مبدل گردیده است. نظام هیچگاه درطول چهلسال عمر خود، با چنین بحران بیاعتمادی ازسوی مردم روبهرو نبوده است و اقدامات دولت وحکومت، تاکنون نتوانسته پیشروی فزاینده و روبه رشد بیاعتمادی مردم به نهادها و ارزشهای قدرت و ساختار حکومت را متوقف سازد.