پرستو فروهر؛ دادخواهی با انتقامجویی فرق دارد
یکم آذر ماه سالروز قتل پروانه اسکندری و داریوش فروهر، عضو شورای رهبری و دبیر «حزب ملت ایران» است. در نوزده سال گذشته پرستو فروهر، نقاش و هنرمند ساکن آلمان، هر سال به ایران سفر میکند تا یاد و خاطره مادر و پدرش را در سالروز به قتل رسیدنشان زنده نگاه دارد. در سالهای گذشته نیروهای امنیتی و انتظامی مانع از برگزاری این مراسم شدهاند.
فرزند داریوش فروهر در سالهای گذشته در گفتوگوهایی که داشته بارها خواستار دادرسی عادلانه به پرونده قتل پدر و مادرش شده است. پرستو فرزند داریوش فروهر، وزیر کار در دولت مهدی بازرگان، بر این باور است که در دهه هفتاد پرونده پدر و مادرش آنگونه که باید توسط قوه قضاییه برسی نشده است.
نوزده سال پیش در ایران تعدادی از دگراندیشان فرهنگی و سیاسی توسط نیروهای امنیتی به قتل رسیداند. از شناخته شدهترین مقتولان، در آن قتلها میتوان به داریوش فروهر، پروانه اسکندری، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، پیروز دوانی و حمید حاجیزاده اشاره کرد.
بعد از افشا شدن این قتلها وزیر اطلاعات وقت، علی فلاحیان در دولت سیدمحمد خاتمی از سمت خود استعفا داد و از آنپس در رسانه و روزنامهها از این قتلها بهعنوان قتلهای زنجیرهای نامبرده شد. بعد از این اتفاقات دادگاهی شکل گرفت، اما نتیجه دادرسی و حکم آن دادگاه با ابهاماتی زیادی همراه است.
تلویزیون ایراناینترنشال قبل از سفر خانم فروهر به ایران به منظور برگزاری نوزدهمین سالروز قتل پدر و مادرش، با این نقاش و نویسنده پنجاه و پنج ساله زاده تهران گفتوگویی داشته است.
خانم فروهر تاکنون علاوه بر برپایی نمایشگاههای متعددی با موضوع قتلهای زنجیرهای کتابهایی مانند «سرزمینی که پدر و مادرم در آن به قتل رسیدند» و «بخوان به نام ایران» را چاپ و عرضه کرده و به خاطرات و سرنوشت خانواده خود پرداخته است.
در ادامه، گفتوگو ایراناینترنشال را با پرستو فروهر میخوانید:
در نوزده سال گذشته، گفتهاید به دنبال دادخواهی هستید. از طرفی این پرونده از دید قوهقضاییه در جمهوری اسلامی بسته شده است. به دنبال دادخواهی از چه چیزی هستید؟
ـ دادخواهی به این معنی است که حقایق افشا شود. تحقیقات درستی در مورد چگونگی انجام جرم صورت گیرید. ساختار فکری و سازمانی که پدیدآورنده این جنایات بودند معرفی و افشا شود. آن زمان براساس واقعیتهایی که به دست آمده پرونده قضایی درستی میتواند تشکیل شود و در دادگاهی صالح به آن رسیدگی شود. این روند حق شهروندی من به عنوان یک بازمانده است. نه تنها ما بازماندگان قتلهای سیاسی دهه هفتاد بلکه وکلای ما، روزنامهنگاران و همچنین حساسیت و اعتراض افکار عمومی است. ما در روند قضایی به نتیجهای نرسیدهایم. روند قضایی در راستای لاپوشانی حقایق عمل کرد. آن دادگاه به هیچ عنوان به آن جنایات در ابعاد واقعی رسیدگی نکرد. از قتل سیاسی یک مساله شخصی ساختند و ابعاد اصلی آن را به دشمنیهای شخصی بدل کردند. درنتیجه به نظر من و دیگر بازماندگان آن قربانیان عزیز هیچ دادرسی درست و عادلانهای انجام نشده است بنابراین ما خواستار باز شدن این پرونده و تجدید دادرسی هستیم تا آن روند درست و اصولی آغاز شود.
در تمام این نوزده سال ما گفتهایم که انگیزه ما در پیگری به هیچوجع انتقام از عوامل آن قتلها نیست. برای ما مساله آشکار و افشا شدن آن ساختار فکری و سازمانی است که این قتلها را به صورت سیستماتیک انسانهای شریفی را که برای آزادی و عدالت در جامعه تلاش میکرند، آنچنان وحشیانه جانشان را بگیرد و موجی از وحشت و سرخوردگی پدید بیارود.نیت هدف ما خونخواهی نیست، مساله باید اینگونه هدایت شود که با افشاگریها و درواقع دادخواهی پالایشی از خشونت صورت بگیرد تا کسی بهخاطر عقیدهای متفاوت و دگراندیشی مثل پدر و مادر عزیز من سرنوشتی آنگونه نداشته باشند.