کوچ اجباری روزنامهنگاران به کارهای یدی زیر فشارهای امنیتی و معیشتی
میگوید خوشحال است چون «شریف» زندگی میکند و «ابزار پروپاگاندا» نمیشود؛ این روایت مسعود کاظمی روزنامهنگار ممنوعالکاری است که دیگر حق کار در رسانههای ایران را ندارد.
کاظمی روز سهشنبه ۲۳ دیماه در اینستاگرامش تصاویری از خود در حال نقاشی یک واحد ساختمانی در شهر «پرند» منتشر کرد و نوشت: «بعد از آزادی از زندان و با توجه به اینکه ممنوعالکار بودم باید برای امرار معاش کاری میکردم.»
کاظمی سالهاست مشغول روزنامهنگاری بوده و فعالیت در روزنامههای «قانون» و «شرق» و همچنین سردبیری هفتهنامه «صدای پارسی» را در کارنامهاش دارد. او از فروردینماه همزمان با بحران کرونا و معافیت برخی زندانیان از ادامه حبس، از بازگشت به زندان معاف شد.
این روزها تشدید بحران معیشت و سلامت در ایران بار مضاعفی بر فشارهای قضایی و امنیتی سابقهداری شده که کار روزنامهنگاران منتقد و مشغول در رسانههای مستقل را بیش از پیش به خطر انداخته است. شماری از آنها از روزنامهنگاری و کار در تحریریه کوچ کردهاند.
پیش از این نیز در یک دهه اخیر موارد مشابه دیگری همچون مسعود کاظمی در رسانهها بازتاب پیدا کرده بود.
نامهایی چون فروزان آصف نخعی، مهسا امرآبادی که در حوزه زنان یادداشتهای متعددی داشته و میلاد فدایی اصل که در خبرگزاری کار ایران مشغول بود.
با این حال فهرست روزنامهنگارانی که در نتیجه فشارهای سیاسی و امنیتی کارشان را از دست دادهاند کوتاه نیست؛ مهدی قدیمی، ساسان آقایی، مولود حاجیزاده، یاسمن خالقیان، ژیلا بنییعقوب، مرضیه امیری، نوشین جعفری، بهمن احمدی، ریحانه طباطبایی، نازنین خسروانی، محمد مساعد، شبنم نظامی، طاهره ریاحی، احمد زیدآبادی و ...
کیوسک؛ پناهگاه فعال رسانهای
سال ۱۳۹۷ بود که مرتضی ایزدی، از فعالان رسانهای گلستان، با انتشار تصویری از یک کیوسک روزنامهفروشی در شهر گرگان نوشت فروزان آصف نخعی در آن مشغول به کار شده است.
این خبر به سرعت در روزنامه شهروند و خبرگزاری ایسنا بازتاب یافت.
ایسنا نوشت او پس از موج تعطیلی روزنامهها و بیکاری خبرنگاران باید «بهجای نوشتن در روزنامهها حالا صبح به صبح آنها را جلوی دکهاش روی هم بچیند و در کنارش به رانندههای اتوبوس و تاکسی و رهگذران روزنامه باطله و سیگار بفروشد».
او از سال ۱۳۶۶ کارش را با مجله «شاهد» شروع کرد و در ادامه با نشریات مختلفی از جمله «گلستان ایران»، «سرمایه»، «ملت ما»، «آسمان آبی» و نشریات محلی از جمله «سلیم»، همچنین پایگاههای خبری از جمله «آفتابنیوز»، کار کرد.
پس از سه دهه فعالیت در رسانهها کارش را تقریبا رها کرده است.
مزگیل جایگزین تحریریه
بحران قضایی و معیشتی به طور برابر بر دوش روزنامهنگاران زن و مرد سنگینی کرده است.
مهسا امرآبادی، روزنامهنگاری است که به دلیل حرفهاش سابقه بازداشت و زندان دارد؛ هماکنون فعالیت و امرار معاش را در یک مغازه فروش مواد غذایی گیلانی در تهران ادامه میدهد.
«مزگیل» عنوان جاییست که برای او جایگزین عناوین مطبوعاتی شده؛ روزنامهنگاری که در روزنامههایی چون «اعتماد ملی» و «اعتماد» قلم زده است.
امرآبادی نیز مانند بسیاری از همکارانش از دستگاه قضایی ایران هم حکم بازداشت و هم احکام قضایی تنبیهی با عناوین تکراری «تبلیغ علیه نظام» دریافت کرد و سپس امکان ادامه کار از او سلب شد.
کارگاه آبکاری؛ مقصد روزنامهنگار کارگری
یکی دیگر از روزنامهنگاران جوانی که در دهه ۱۳۹۰ از رسانه به کار کارگری کوچ کرد میلاد فدایی اصل است.
او که سابقه کار در خبرگزاری ایلنا را در کارنامهاش دارد پس از چندینبار دستگیری در پی اعتراضات سال ۱۳۸۸ نهایتا در یک کارگاه آبکاری فلزات مشغول به کار شد.
فدایی خود را در صفحه توییتر «سابقا خبرنگار، حالا کارگر آبکاری» معرفی میکند و تقریبا به صورت روزانه ابعادی از روزانههای خود را در رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارد. اما او دیگر به رسانهها باز نگشته است.
روزنامهنگاری ایران؛ در محاصره بحرانها
سازمانهای بینالمللی حقوق بشری و رسانهای بسیاری وضعیت روزنامهنگاری و رسانهها در ایران را بدتر از گذشته توصیف میکنند.
گزارشگران بدون مرز در شهریورماه گفت «موج تازه سرکوب رسانهها» در ایران راه افتاده است. فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران نیز این فشارها را «سیستماتیک» عنوان میکند.
بحران کرونا و تصمیمات حکومت ایران نیز این وضعیت را تحت تاثیر قرار داده است. همین امسال در دورهای با ممنوع شدن چاپ کاغذی نشریات بسیاری از روزنامهنگاران با مشکل روبهرو شدند و اکنون نیز با افزایش چشمگیر قیمت چاپ و کاغذ، ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار سابق، میگوید «۱۵۰ هزار نفر» در خطر امنیت شغلی قرار میگیرند.
برخی رسانهها از جمله «اعتماد»، «تعادل»، «ایلنا»، «شرق» و «همشهری» نیز در طول بحران فعلی به نحوی سیاستهای تعدیل نیرو را پیش بردند که طی آن برخی خبرنگاران کار خود را از دست دادند.
امروز نهتنها در تهران بلکه در بسیاری از رسانههای استانی و شهرستانی خبرنگاران با دستمزد پایین مجبور به ترک شغل خود شدهاند و رسانهها مجبورند به صورت تک یا چند نفره در حد وبسایت یا کانالی در رسانه مجازی نامشان را حفظ کنند.