۱۷شهريور؛ روزی که تکرار نشد
۱۷شهريور ۱۳۵۷ رخدادی ویژه در تاریخ سیاسی معاصر ایران است. این روز از یکسو بهدلیل شمار قربانیان آن و چگونگی و دلیل جانباختن ایشان، متمایز مانده؛ از سویی، بهمثابه یکی از نقاط عطف جنبش انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی قابل بررسی است؛ و از سوی دیگر، بهعنوان حادثهای که دادههای مرتبط با آن، گاه وجهی آمیخته با غلو و اغراق مییابد.
سرکوب خونین تجمع اعتراضی مردم در میدان ژاله (شهدای کنونی) تهران، در متن حکومت نظامی اعلامشده از شب پیش بهوقوع پیوست. واکنش تند حکومت، و بهطور مشخص دولت شریف امامی، به راهپیماییهای بیسابقه تا آن هنگام.
دولتی که قرار بود «آشتی ملی» را پیگیرد، پس از دو راهپیمایی مهم عیدفطر و ۱۶شهریور، مجری حکومت نظامی شد. ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی پایتخت در اطلاعیهای از جانب «دولت شاهنشاهی ایران»، در تهران و یازده شهر دیگر، حکومت نظامی اعلام کرد. اینگونه اجتماع بیش از دو نفر ممنوع شد.
ناراضیان و مخالفانی که هفدهم شهریور ـ همچون چند روز پیش ـ راهی خیابان شدند، بهویژه آنهایی که در پی فراخوان آیتالله یحیی نوری به میدان ژاله رفتند، انتظار شلیک گلوله نداشتند. کم نبودند کسانیکه حتی از حکومت نظامی هم بیخبر بودند.
شور و هیجان و اعتراض فزاینده منتقدان و مخالفان گردهمآمده، با مواجهه تند ارتش و دستور آتش روبرو شد. فرجام، برمبنای اطلاعیه فرمانداری نظامی تهران ۵۸ کشته و ۲۰۵ مجروح بود. وزیر دادگستری، بعدتر شمار قربانیان را ۹۵ نفر اعلام کرد.
در فضای سیاسی رادیکال شده، مخالفان نظام سلطنتی و حتی برخی ناظران خارجی شمار کشتهشدگان را چند صد نفر اعلام کردند. پژوهشهای مستقل متکی بر آمار رسمی بنیاد شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد کشتهشدگان ۱۷شهریور را در تهران ۸۸ نفر اعلام کردهاند. از این تعداد ۶۴ نفر در میدان ژاله جان باختند و دیگران در سایر نقاط پایتخت.
هرچه بود، حتی جانباختن یکنفر نیز جای پرسش داشت. رخداد خونبار به «جمعه سیاه» مشهور شد، و نقطهعطفی برای تبلیغ و شورانگیزی در اردوگاه انقلابیون.
دولت شریف امامی نه تنها موجب کاهش شکاف جامعه و حاکمیت سیاسی نشد، بلکه بر تنور شور انقلابی و اعتراضها علیه شاه و حکومت دمید.
زبگنیف برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور وقت آمریکا، گفت که رخداد خونین میدان ژاله چنان مرگبار بود که کشمکشهای پیشین میان مخالفان و حکومت را به حاشیه برد و انقلابی واقعی را پس از شورشهای پراکنده و مقطعی، موجب شد.
جنبش انقلابی بهگونهای فزاینده، گسترش و عمق یافت. چندماه بعدتر، در بهمنماه به تغییر نظام سلطنتی منتهی شد.
تکرار نشد
۱۷شهریور یگانه ماند و از منظر نقشی که در تاریخ سیاسی معاصر ایران داشت، تکرار نشد. پیش از آن البته راهپیمایی۳۰ خرداد ۱۳۳۱ نیز که روزی خونین بود و منجر به بازگشت دولت دکتر محمد مصدق شد، قابل اشاره است.
پس از انتخابات پرمسئله و ابهام ۱۳۸۸، دستکم سه روز مهم و خونبار بهوقوع پیوست: تظاهرات میلیونی معترضان به نتایج انتخابات در ۲۵خرداد، راهپیمایی اعتراضی سبزها در ۳۰خرداد، و عاشورای ۱۳۸۸.
در سه روز یادشده، شمار قابلتوجهی از معترضان که بهشکلی مدنی در خیابانها حضور یافته بودند، هدف سرکوب خونین قرار گرفتند.
مقامهای ارشد نظامی و قضائی جمهوری اسلامی برخلاف همتایان خود در نظام شاهنشاهی، شمار دقیق قربانیان و مجروحان را بهصورت رسمی اعلام نکردند. رسانههای مرتبط با معترضان البته از جانباختن دهها نفر در این سه راهپیمایی گزارش دادند.
دستگاههای امنیتی و انتظامی و نظامی جمهوری اسلامی، با تداوم سرکوب گسترده و شدید، و درنهایت با به حصر بردن رهبران جنبش سبز (در بهمن ۱۳۸۹) بر جنبش اعتراضی، مُهرِ پایان زدند. هرچند اعتراض زیر پوست جامعه باقی ماند. نارضایتی فزاینده، خود را بهشکلهای مختلف و در برشهای زمانی گوناگون (ازجمله در دیماه گذشته) متبلور کرد.
تکوین جنبش اعتراضی در رژیم سلطنتی و گسترش آن تا تغییر نظام سیاسی، ریشهها و علل گوناگونی داشت. بیگمان، ۱۷شهریور، یکی از بزنگاههای مهم آن بود؛ روزی که به جهت تأثیرگذاری بر روندها و تحولات سیاسی، تاکنون و چهار دهه پس از رخداد خونین، تکرار نشده است.