سیاست سدسازی؛ رخنه خشکسالی در دیوارهای بتنی
دیوارهای بتنی سدهای بزرگی که سه دهه اخیر در هر گوشه و کنار ایران بنا شدهاند از دید بسیاری از فعالان محیط زیست نه فقط کمکی به حفظ منابع آبی ایران نکردهاند بلکه به خشکسالی و خالی شدن سفرههای زیرزمینی نیز دامن زدهاند.
توسعه به سبک بتنی
سدسازی به عنوان یک شیوه توسعه برای رونق دادن به کشاورزی از دوره ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی رونق گرفت؛ زمانی که تکنوکراتهای دولت او در صدد بودند تا چهره ایران بعد از جنگ را با پروژههایی که رنگ و بوی نوسازی دارد تغییر دهند.
هدف دیگر این بود که با ساخت سدها به کشاورزی سر و سامانی دهند و ایدئولوژی انقلابی مبنی بر خودکفایی و بینیاز شدن از اتکا به خارج را برآورد سازند. آبی که از سدها به زمینهای کشاورزی جاری میشد برای تولید محصولاتی همچون گندم در نقاط خشک و نیمه خشک مورد استفاده قرار میگرفت و سیاستهایی همچون خرید تضمینی محصولات کشاورزی این انگیزه را در دل زارعان ایجاد میکرد که آب را به هر قیمت شده در زمینهای خود حفظ کنند.
وسوسههای شیرین اقتصادی
خوشبینی به اثرات سدسازی برای حفظ منابع آبی و رونق کشاورزی دیری نپایید و جای خود را به ترس و دلهره از خشکسالیهای دامنهدار داد.
برخی پروژهها به رغم هزینههای سرسامآور آن خطر یک فاجعه محیط زیستی را به همراه داشت.
سد گتوند یکی از مهمترین نمونههاست؛ سدی در فاصله ۳۸۰ کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون که طراحانش مدعی بودند قرار بود سیلابهای فصلی کارون را کنترل و آب کشاورزی پاییندست را تامین کند، اما به دلیل وجود گنبدها و رگههای نمکی خطر شوری بیش از اندازه آب را ایجاد کرده است.
خطر به اندازهای بزرگ است که میتواند در آیندهای نزدیک عملا کشاورزی در نزدیکی این سد را غیرممکن کند و برای ساکنان منطقه نیز چارهای جز مهاجرت باقی نگذارد.
آسیب سدها برای محیط زیست و تاثیر درازمدت آن بر خشکسالی حالا به موضوعی تبدیل شده که بسیاری از مقامهای دولتی نیز به آن اذعان دارند.
عیسی کلانتری رئيس سازمان محیط زیست در شهریور ماه سال گذشته گفته بود، جلوی سد نازلو را با ۶۷ درصد پیشرفت گرفته و به همین دلیل با نماینده این منطقه هم درگیر شده است.
او گفته بود از ادامه پروژه سد سیمینه رود نیز به رغم سرمایهگذاری ۸۰ میلیاردی برای آن جلوگیری کرده است.
صدای پای سپاه
علاوه بر تکنوکراتهایی که نان خود را در رونق دادن به صنعت پرسودی چون سد سازی میدیدند سپاه پاسداران نیز به عنوان متولی ساخت سدهای عظیم از این صنعت سود بسیاری برده است.
قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه مسئول ساخت بسیاری از سدها در سالهای اخیر بوده و منتقدان این نهاد میگویند که سپاه بسیاری از پروژههای اقتصادی را با استفاده از رانت سیاسی تصاحب میکند.
برای نمونه در سال ۱۳۹۱ یک شرکت چینی که آماده سرمایهگذاری و اجرای پروژه سد بختیاری در استان لرستان بود توسط دولت محمود احمدینژاد کنار گذاشته شد و قرارداد ساخت این سد با «ترک تشریفات مناقصه» به قرارگاه خاتمالانبیا واگذار شد.
فعالان محیط زیست از همین جهت نگران هستند که سودای کسب سود از طریق سدسازی بر هر منطق دیگری غلبه کند و پیامدهای منفی ناشی از ساخت سد را در چشم حامیان آن کوچک و کماعتبار جلوه دهد.
خشکسالی گریزناپذیر
بر اساس آخرین آمار وزارت نیرو، در حال حاضر یک هزار و ۴۱ سد در کشور وجود دارد و این وزارتخانه اعلام کرده که در سال ۱۳۹۷ هم ۱۳ سد در حال تاسیس به بهرهبرداری خواهد رسید.
اسماعیل کهرم یکی از فعالان محیط زیست در ایران اردیبهشت ماه گذشته بر تاثیر سدها در خشکیدگی تالابهایی همچون «بختگان»، «طشک» و دریاچه ارومیه اشاره کرده و گفته بود سدی مانند «شفارود»، درختان هزارساله منطقه «هیرکان» را نیز در معرض نابودی قرار داده است.
منتقدان سدسازی میگویند اثرات مخرب ناشی از این صنعت پایدار و غیرقابل بازگشت خواهد بود و حتی تخریب سدها نمیتواند اکوسیستم منطقه آسیب دیده را احیاء کند.
فعالان محیط زیست میگویند که به تاثیر کارزارهای خود برای آگاهیبخشی درباره پیامدهای منفی سدسازی امیدوار هستند ولی در عین حال از تداوم ذهنیتی که توسعه را مترادف ساختوساز میداند، بیم دارند.