آیا نام خود را دوست دارید؟
رقیه میگوید سیسال است که از شنیدن نام خود رنج میبرد و هربار از شنیدنش خجالت میکشد.
خدیجه هم از افرادی است که میگوید اصلا اسمش را دوست ندارد زیرا «هم عربی است و هم از اسامی مذهبی و قدیمی».
حتی معصومه ۶۸ ساله هم سالهاست از نامش ناراضی است.
البته نارضایتی از نام، تنها به افرادی که اسمهای سنتی یا با ریشه مذهبی و عربی دارند، محدود نمیشود؛ اما این روزها، ممکن است گلایههایی که از این افراد میشنویم، بیش از دیگر ناراضیان باشد، شاید چون از دید آنها، این اسمها دیگر قدیمی و از مد افتاده شدهاند.
شاید کسانی که با نامشان مشکلی ندارند، هیچوقت به این موضوع فکر نکرده باشند، اما اگر جزو کسانی باشید که از کودکی اسم خود را دوست نداشتهاید، حتما به «تغییر نام» فکر کردهاید.
بعضی از افراد ناراضی از نامی که برایشان انتخاب شده، میگویند احساس شرمندگی و نارضایتی در تمام دوران زندگی همراه آنها بوده است. برخی از آنها نیز بهصورت جدی خواستار تغییر نام خودند، ولی اقدام رسمی در این مورد، چندان ساده نیست.
دیگر دیر است
نامهایی که به خاطر قدیمی بودن، بار فرهنگی یا ریشه مذهبی در گروه نامهای کمتر محبوب در جامعه قرار میگیرند یا مسخره میشوند، لزوما معنای زشتی ندارند یا بیمعنی نیستند؛ مثلا رقیه یعنی دعا، معصومه یعنی پاک و بیگناه و طاهره یعنی زن پاک از پلیدی و عیوب. اما بعضی از افراد، این نامها را زیبا نمیدانند و البته مشخص نیست که در اینجا منظورشان از زیبایی دقیقا چیست.
مثلا طاهره میگوید: «من از اسم شناسنامهای خودم، خوشم نمیآید چون زیبا نیست. اسم مستعار هم ندارم. دلم میخواست اسمم راعوض کنم، اما چون همه مرا به این اسم میشناسند، دیگر تغییرش را مسخره میبینم.»
یکی از رایجترین دلایلی که باعث میشود بسیاری از افراد ناراضی از نام خود، ترجیح دهند اقدامی در این زمینه نکنند، این است که از بدو تولد با نام شناسنامهایشان شناخته شدهاند. آنها تغییر نام را بیهوده و «مسخره» میدانند، حتی اگر طبق قوانین، واجد شرایط تغییر نام باشند.
زینب هم سالهاست که از نام خود ناراضی است، ولی چون همه او را به این نام میشناسند، تمایلی به تغییر نامش ندارد.
دو اسمیها
افرادی هم هستند که واقعا میخواهند نامشان را تغییر دهند، ولی طبق ضوابط سازمان ثبت احوال نمیتوانند این کار را انجام بدهند.
بخش عمده متقاضیان تغییر نام، گروهیاند که میخواهند نام شناسنامهایشان به اسمی تغییر پیدا کند که از کودکی به آن صدایشان زدهاند.
فاطمه میگوید: «یک بار در استخر وقتی مربی شنا صدایم زد، متوجه نشدم مربی با من است؛ چون از کودکی همه من را مرجان صدا کردهاند!»
در بسیاری از موارد، نامهای شناسنامهای افراد دو اسمی، اسامی مذهبی و عربی است که طبق قوانین ثبتاحوال، اجازه تغییر به آنان داده نمیشود. بهگفته زهرا که از بچگی به نام مژگان شهرت دارد، «این دسته از افراد به لذت شنیدن نام دوم خود بسنده میکنند و دردسر بالا و پایین رفتن از راهروهای ادارات مختلف را به جان نمیخرند».
افرادی هم هستند که از کودکی دو اسم نداشتهاند، اما چون نام خود را دوست ندارند، آن را بهطور غیررسمی عوض کردهاند و از دیگران میخواهند آنها را با نام دلخواهشان صدا کنند. مثلا زهره اسمش را به یلدا، ابوالفضل به سپهر، خدیجه به شیرین، کاظم به سهیل، رقیه به بهاره، فاطمه به یلدا، حجت به شایان، صدیقه به نگین و خاور به رها تغییر داده است.
دختری که دوستان او پگاه صدایش میزنند، میگوید: «اسم مستعارم را خیلی دوست دارم. هم زیباست، هم ایرانی. ولی متأسفانه چون اسم اصلی من از نامهای ائمه است، بهراحتی نمی توانم آن را عوض کنم.»
کبری میگوید: «من اسم باران را برای خودم انتخاب کردهام، چون حس خوبى به من میدهد. بیشتر دوست دارم باران صدایم كنند تا کبری.» او اضافه میکند: «هرکس باید حق انتخاب نام خود را داشته باشد. این جزو اصول بدیهی و مسلم است و نباید در این مورد اجباری وجود داشته باشد.»
اسم مستعار و دنیای مجازی
دنیای مجازی مملو از نامهایی است که نام واقعی افراد نیست. استفاده از نام مستعار در فضای مجازی، اغلب بهمنظور مخفیکردن هویت اصلی خود از دیگران (ازجمله نهادهای امنیتی) است؛ اما در بعضی موارد هم دلیل این کار، آن است که شخص «از اسم اصلی خود خجالت میکشد و تغییر رسمی نام را نشدنی و یا سخت میبیند».
غلامرضا میگوید: «من از اسم شناسنامهای خودم خوشم نمیآید؛ برای همین در گروهها و دنیای مجازی، از اسم مستعار مانی استفاده میکنم.» او فکر میکند ممکن است نام اصلیاش بر ارتباطاتش در دنیای مجازی تاثیر منفی بگذارد.
جواد هم میگوید که ابتدا در فضای مجازی از نام اصلیاش استفاده میکرده، اما پساز مدتی «متوجه شده که مورد تمسخر بعضی افراد قرار میگیرد» و به همین دلیل، نام خود را در فضای مجازی به شهاب تغییر داده است.
ارنیکان، آرمان، آرام، سورنا، ایلیا، نارین و رها نامهایی است که تعدادی از افرادی که نویسنده با آنها گفتوگو کرده، در فضای مجازی بر خود نهادهاند.
خانواده و آرزوی داشتن نام متفاوت
بسیاری اوقات، طبقه اجتماعی و فرهنگی خانوادهها در انتخاب نام فرزندان موثر است. غدیر میگوید: «من در خانواده بیبضاعت و متعصبی بهدنیا آمدم، بهطوری که حتی جرات مطرحکردن این را هم با آنها ندارم که از نامم بیزارم و دلم میخواهد امیر صدایم کنند.»
افرادی مثل میرقیس که نام خود را دوست ندارند، با مخالفت شدید والدین برای تغییر نام روبرو میشوند و با وجود دارا بودن شرایط تغییر نام، تعصب و مخالفت خانواده، جلوی این کار را میگیرد.
کلثوم هم یکی از بچههای دستفروشی است که «نامش را دوست ندارد و میخواهد او را مریم صدا کنند، اما پدرش اجازه نمیدهد».
این افراد باید تا ۱۸سالگی صبر کنند تا بتوانند بهصورت رسمی، اقدام به تغییر نام کنند.
تغییر شرایط ثبت احوال
مراجعه به آمارها نشان میدهد کسانی که نامشان را دوست ندارند و برای تغییر رسمی آن به سازمان ثبت احوال مراجعه کردهاند، هر سال به چندده هزار نفر میرسد.
سال ۱۳۸۹ بیش از بیست و دو هزار درخواست تغییر نام در ثبت احوال كشور مورد بررسی قرار گرفته بود؛ در سال ۱۳۹۳ نیز محسن اسماعیلی، مدیرکل وقت امور اسناد هویتی در سازمان ثبت احوال، از تغییر ۱۷هزار و ۵۰۰ نام طی ۹ماه اول سال خبر داده بود. تعدادی از این نامها در هیات حل اختلاف و تعدادی نیز براساس مصوبه شورایعالی ثبت احوال در ادارات استانی تغییر پیدا کرده بود.
طبق گفته مسئولان سازمان ثبت احوال، با تدوین دستورالعمل جدید و تسهیل شرایط تغییر نام، هماکنون تقاضای تغییر نام، در کمیته ویژهای باعنوان «کمیته نام» که در سازمان ثبت احوال تشکیل شده، رسیدگی میشود و فرایند رجوع به دادگاه برای تغییر نام و گردش قضایی برای این منظور، کاملا حذف شده است.
تغییر نام به محمد و دیگر اسمهای مجاز
همه آقایان میتوانند نام خود را به محمد تغییر بدهند. اسدالله پارسامهر، مدیرکل فعلی امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال، سال ۱۳۹۲ که معاون آن اداره بود، اعلام کرد: «بعد از ماجرای توهین به پیامبر اسلام در اروپا که چند سال پیش اتفاق افتاد، سازمان ثبت احوال بخشنامه کرد که همه متقاضیان میتوانند نام خود را بدون فوت وقت به محمد تغییر دهند».
پارسامهر همچنین گفته بود که سازمان ثبت احوال، کتابی بهنام «فرهنگ نام و نامگزینی» منتشر کرده است که حدود ششهزار نام را دربرمیگیرد و علاوهبر آن، حدود ۴هزار اسم مجاز دیگر هم در سامانه ثبت احوال اعلام شده است. به گفته او، اگر شخصی خارج از این مجموعه (حدود ۱۰هزار اسم)، نامی انتخاب کند، ثبت آن به کمیته مشورتی نام استانها ارجاع میشود و اعضای کمیته باید مناسب بودن یا نبودن نام را از نظر معنیشناسی، موسیقی واژه و هماهنگی با فرهنگ اسلامی، ایرانی و قومی بررسی کنند.
ابراهیم میگوید همه او را از کودکی امیر صدا کردهاند و ثبتاحوال با تغییر نامش مشکلی ندارد، اما فقط میتواند از اسامی پیشنهادی این سازمان بهجای ابراهیم استفاده کند. با این حال، او خواستار تغییر نام شناسنامهای خود به نامی است که «از کودکی با آن عجین شده و هویت او را شکل داده است».
بر اساس قوانین سازمان ثبت احوال، نامهایی مانند خدیجه و رقیه نیز تنها به فاطمه قابل تغییرند و نامهای فاطمه، زهرا، علی و محمد، قابل تغییر نیستند.
همهچیز به وکیل و قاضی بستگی دارد
طبق رویه قبلی، تغییر نام این گونه بود که فرد متقاضی باید دادخواست خود را به دادگاه تسلیم میکرد و با استفاده از وکیل، در دادگاه از خود دفاع میکرد. رویهای که متقاضیان تغییر نام را به دردسر میانداخت و حتی گاهی اوقات، متقاضیان ناچار میشدند که برای جلب موافقت دادگاه، اظهارات خلاف واقع مطرح کنند.
اصغر ازجمله کسانی است که برای تغییر نامش دادخواستی به دادگاه تسلیم کرد، ولی قاضی درخواست او را رد کرد. او می گوید بار دیگر با کمک وکیلی «که با سیستم آشنا بود»، به حکم اولیه اعتراض کردم و درنهایت موفق به تغییر نام شدم.
خیرالله که نام جدیدش علی است، میگوید: «همهچیز بستگی به شخصیت و حوصله قاضی دارد. اگر قاضی انسان خوشذوقی باشد، میتواند حتی به تغییر اسامی ممنوعه نیز رای بدهد. من خوششانس بودم و قاضی خوشذوقی گیرم افتاد.» او اضافه میکند: «وکیلهایی هستند که در ازای گرفتن مبلغ نهچندان زیادی، نام شناسنامهای شما را بهراحتی عوض میکنند.»
در دستورالعمل جدید، اختیار تغییر نام کوچک، همچون تغییر نامخانوادگی به سازمان ثبت احوال داده شده است. ولی به گفته آرام، همچنان برای تغییر بعضی از اسامی، مراجعه به دادگاه لازم است.
آرام میگوید: «هیچکس باور نمیکرد من بتوانم نام شناسنامهای خودم را عوض کنم؛ ولی من توانستم این کار را بکنم، چون وکیلم کارش را بلد بود.» آرام اجازه نمیدهد اسم شناسنامهایاش را در اینجا بنویسم.
آرام در ۲۵ سالگی این اسم را برای خودش انتخاب کرده، ولی با اینکه از نام جدید خود راضی است، همیشه حسرت یک چیز را میخورد: «کاش از بچگی این نام را داشتم. الان انگار هویتم دوپاره شده است.»