اندیشکده هووِر: حکومت ایران از آشوب در دنیای عرب بهره میبرد
اندیشکده انستیتوی هووِر (Hoover Institution) در مقالهای به قلم کریم سجادپور پیرامون استراتژی واشنگتن در برخورد با حکومت ایران نوشت: "میان توسعهجویی و برنامههای متزلزلکننده ایران در خاورمیانه و آشوبهای اجتماعی- سیاسی در جهان عرب یک رابطه مستقیم وجود دارد".
در این مقاله آمده است: "تعریف استراتژی به گفته لارنس فریدمن 'توانایی در شناخت علل بهجای ظواهر و نشانهها، یا همان دیدن جنگل فرای درختان است'. توسعهگرایی و گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه بیشتر معلول یک علت اساسی و نهفته میباشد که شامل خلاء قدرت در منطقه در پی جنگ سال 2003 بر علیه عراق و بهار عربی سال 2011 میشود. هم ایران بر آشوب منطقه میافزاید، و هم آشوب منطقه بر بهرهجویی ایران از آن برای گسترش نفوذ خود میافزاید."
مقاله میافزاید: "اما بلندپروازیهای تهران کدام هستند؟ از زمان انقلاب اسلامی در سال 1979 که یک حکومت سلطنتی و متحد آمریکا را به یک رژیم ضدآمریکایی و شدیداً مذهبی تبدیل کرد، دو ستون عمده استراتژی منطقهای ایران در مخالفت با نفوذ آمریکا در منطقه و تهدید حیات کشور اسرائیل بوده است.
در سالهای اخیر یک ستون دیگر هم به این استراتژی اضافه شده و آن رقابت با عربستان سعودی میباشد. درحالی که این رقابت بیشتر، از جنبه شیعه- سنّی و مذهبی تعریف میشود، اما ریشه واقعی آن در اختلافات ژئوپولیتیکی نهفته است.
درحالی که عربستان سعودی و متحدان آن، بیم آن دارند که برنامههای توسعهگرایانه حکومت ایران سراسر خاورمیانه را متزلزل و زیر نفوذ آنها دربیاورد، کشورهایی که ایران بطور واقعی در آنها نفوذی دارد سوریه، عراق، لبنان و یمن هستند که همه آنها دارای حکومتهای ضعیف، جنگهای داخلی و اوضاع اقتصادی اجتماعی بههم ریخته و آشوبزده هستند.
حکومت تهران باعث و بانی این ضعفهای داخلی و آشوبها در این کشورها نبوده است، ولی اوضاع همه آنها را به نفع خود و اجرای اهداف ایدئولوژیک، و نه الزاماً اقتصادی و یا حتی امنیتی، مصادره و از آن بهره میبرد. در مرکز این استراتژی، ایران هم بر پا کردن سازمانهای مسلح شبه نظامی با پرداخت هزینههای میلیارد دلاری و وقف ساعتهای بیحساب آموزش و تسلیح نظامی آنها بوده است. با این حال، بر خلاف ایدئولوژی کمونیسم، ایدئولوژی اسلامی حکومت ایران، جاذبهای جهانی ندارد و تنها به وابستگان شیعه آن در لبنان و عراق محدود میشود."
مقاله در نتیجهگیری خود مینویسد: "برای مهار کردن ایران تنها فشارهای ایالات متحده آمریکا کافی بهنظر نمیرسد. مقابله با توسعهگرایی ایران در منطقه هم توانایی میخواهد و هم مصمّم بودن. درحالی که قدرتهای خارجی دارای تواناییهای عظیم اقتصادی و ظرفیت سیاسی برای این کار دارند، کشورهای منطقه، بویژه عربهای سنّی، بهجای این تواناییها، در مخالفت متحدانه خود علیه ایران مصمّم هستند.
دولت ترامپ بهجای مشخصتر کردن سیاستهای متزلزلکننده ایران در منطقه، دست روی توافق هستهای، یعنی تنها موضوعی گذاشته است که ایران اتفاقاً در مراعات آن کاملاً درست عمل میکند."