ترکیه بر سر دوراهی در قبال سوریه
هنوز جوهر مفاد بیانیه اجلاس سران تهران درمورد آینده سوریه و ادلب خشک نشده، نشانههای دیپلماسی «عیارسنجی ظریفانه» درمیان شرکتکنندگان اجلاس بهویژه ترکیه دیده میشود. ترکیه، روسیه و ایران، سومین نشست سران خود را روز جمعه بهتاریخ ۱۶ شهریورماه (۷ سپتامبر) در تهران برگزار کردند و علیرغم صدور بیانیه مشترک ۱۲مادهای، اختلاف میان این سه کشور درخصوص ادلب، بعد از بازگشت اردوغان به ترکیه آشکار گردید؛ بهطوری که دولت باغچهلی، رهبر حزب حرکت ملیگرای ترکیه، یک روز بعد از اجلاس، بهصراحت اعلام کرد که اجلاس سران در تهران، علیرغم اینکه دارای اهمیت زیادی است، اما برای اجرای دمکراسی و همچنین آغاز دوره گذار در سوریه، باید سیستم آتشبس عملی شود و در آینده سوریه، جایی برای بشار اسد نیست.
این اظهارنظر در شرایطی بیان میشود که جمهوری اسلامی ایران و روسیه از اقتدار دولت بشار اسد دفاع کرده و آغاز عملیات نظامی در ادلب را بهمنظور تثبیت امنیت سیاسی در سوریه و بهویژه منطقه، مورد هدف قرار دادهاند. در این راستا، در اجلاس تهران، مبارزه تا ریشهکن کردن تمامی گروههای تروریستی در ادلب، مورد تأکید قرار گرفته و درمورد گروههای مختلف، هیچ استثنایی قائل نشدهاند. این درحالی است که گروه «ارتش آزاد سوریه» که خود چتری برای پوششدادن گروههای دیگر همچون جبهه آزادیبخش ملی و ارتش ملی سوریه است، مورد حمایت ترکیه قرار دارد.
شهر هاتای ترکیه از ابتدای بروز نبردها در سوریه، بهعنوان مرز متصل به ادلب، معبر تردد نیروهای داوطلب برای پیوستن به گروههای تروریستی بوده است. ازسوی دیگر، آنکارا پیوسته از مواضع ترکمنهای شمال سوریه دفاع کرده و به تجهیز نیروهای ارتش آزاد سوریه و حمایتهای مالی پرداخته است. البته همین نیروها در اثنای اجرای عملیات شاخه زیتون و سپر فرات بهمنظور دستیابی به عفرین و سایر مناطقی که در دست نیروهای کرد سوری ازجمله یگانهای مدافع خلق (YPG) و حزب اتحاد دمکراتیک (PYD) قرار داشت، به نظامیان ترکیه یاری رساندهاند. ترکیه از تشکیل خط حائلی از شمال عراق تا فرات، احساس نگرانی جدی امنیتی در مرزهای جنوبی خود میکند که با سوریه هممرز است. ازسوی دیگر، در شرایط کنونی که مکانیسم روابط با دولت آمریکا نیز بهحالت انفعالی درآمده و حمایت تسلیحاتی آمریکا از نیروهای کرد سوری نیز بارها اتفاق افتاده، موجب شده است که تمایلات ضدآمریکایی در ترکیه ایجاد شود و موضوع حضور در سوریه برای استحکام مواضع سیاسی اردوغان، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
مهمترین بحث در این میان، رقابت منطقهای است که ترکیه نمیتواند از حضور میدانی ایران، احساس آرامش کند؛ زیرا حضور ایران در سوریه، راه ارتباطی و عملیات سیاسی و دیپلماتیک فعال ترکیه را با جهان تسنن مسدود و توأم با موانع میکند و ازسوی دیگر، از دیدگاه صاحبنظران سیاسی ترکیه، خلاء ترکیه در سوریه، بهمعنای ایجاد فضای مساعد و مناسب برای شکلگیری عینی هلال شیعی است که آنکارا پیوسته از آن بهعنوان تحرکات مذهبی ایران یاد میکند. اما جبههگیری اغلب کشورهای عربی با ترکیه و وجود مشکلات در روابط سیاسی کارآمد با اتحادیه اروپا و در این اواخر با آمریکا، منجربه آن شده است که ترکیه گزینش رویکرد به اتحاد روسیه و ایران را ترجیح دهد.
در چنین شرایطی، آنچه به ذهن خطور میکند، اینکه چه پارامترهایی باعث شده است که ترکیه همراه با روسیه و ایران، مثلث حاضر دیپلماتیک را تشکیل دهد و بر آن نیز تأکید کند؟ آیا ترکیه رفیق نهایی تا آخرین گام در این مثلث دیپلماتیک خواهد بود یا نه؟
از ابتدای بروز جنگ داخلی و نیابتی در سوریه، اکنون با تسلط ارتش سوریه بر اراضی خود و پاکسازی گروههای تروریستی و سوقدادن گروههای مختلف اعماز النصره، احرار الشام، نورالدین زنکی و … بهسمت ادلب در راستای نشستهای مختلف و مذاکراتی که بهصورت سهجانبه و یا چندجانبه با رهبری سازمانملل و یا ایران، روسیه و ترکیه تحقق یافته، اینبار بحران سوریه وارد پیچیدگی خاص سیاسی در صحنه بینالمللی شده است؛ بهطوریکه منافع دولتها در کارزار بینالمللی، عبارت متداول استخوانبندی مشاجره (Bone of Contention) را تداعی میکند. از یکسو روسیه بهدلیل حضورش در سوریه، توانسته است وجهه بینالمللی خود را بهعنوان بازیگر قدرتمند، بار دیگر کسب کند که تقریباً ربع قرن است که چنین برجستگیای را ازدست داده بود. ولی اکنون رقبای اروپایی مانند فرانسه، بریتانیا و آلمان، با روسیه بهصورت محترمانه برخورد کرده و روسیه با توسل به امضای توافقنامه با دولت سوریه، توانسته است ضمن مصونیت قضایی در حقوق بینالملل، با برخورداری از پایگاههای نظامی در طرطوس و حمیمیم، بر مدیترانه شرقی تسلط داشته باشد و مناسباتش را هم با اسرائیل و هم با کشورهای منطقه، تعیین و تعریف کند. در کنار اینها، روسیه با کارت بازی سوریه توانسته است بحران اوکراین را با غرب مدیریت کند؛ گرچه در شرایط کنونی تحت تحریمهای اقتصادی غرب قرار دارد، ولی حضور این کشور در سوریه و حمایت ملی از سیاستهای پوتین، منجر به آن شده است که شرایط اقتصادی روسیه بهتر از سال ۲۰۱۵ شود و در این رهگذر، فروش تسلیحات نظامی نیز مزید بر علت است. البته در این میان، نباید رخدادهای اخیر تروریستی را که برای روسیه اهمیت دارد، نادیده انگاشت. نگرانی از بازگشت تروریستهای موجود در ادلب که غالباً از اهالی آسیای میانه، قفقاز و داغستاناند، برای روسیه تهدید بهشمار میرود و از اینرو، خود را ملزم به نابودی آنها در ادلب میداند.
ازسوی دیگر، سوریه در نگاه ایران، دروازهای استراتژیک است. هم ازطریق سوریه به جهان عرب دسترسی دارد و هم اینکه سوریه نقش ارتباطی میان ایران و حزبالله ایفا میکند. همچنین سوریه بستر موازنه قدرت در منطقه را برای ایران، جهت پیشگیری از پیشبرد اهداف آمریکا و خطرات اسرائیل در نزدیکی مرزهای این کشور، فراهم میسازد.
با تصور اهداف و نیات حضور ایران، روسیه و ترکیه، مشخصاً هر سه کشور، در نقاطی حساس از اهداف سیاسی- امنیتی (بیش از سایر اهداف اقتصادی و …) بههم میرسند؛ بهطوریکه وجود تنش جدی بین ایالات متحده با سه کشور ایران، روسیه و ترکیه و آغاز جنگ اقتصادی، باعث همآوایی و همراهی مثلث موجود شده است. ازسوی دیگر، نگرانی از تحرکات و تشکلهای سازمانیافته کردها، موجب میشود که تهران و آنکارا در موضوع سوریه بههم برسند. وجود پایگاههای نظامی روسیه در شمال سوریه و ایجاد فضای توازن قوا در مدیترانه شرقی، در راستای اهداف روسیه است. در همین حال، ترکیه بهدنبال تثبیت توان استراتژیکی در مدیترانه شرقی و اهمیتدادن به قبرس است. لزوم همراهی روسیه و ترکیه در منطقه مذکور که متحدان استراتژیک یکدیگرند، در کنار دستیابی به بازار و ترانزیت انرژی و فراهمساختن موقعیتهای کارآمد در این خصوص، باعث شده است که این دو کشور، در حفظ ثبات سوریه به نقطه مشترکی برسند.
اما بهنظر میرسد علیرغم وجه مشترک اهداف کشورهای یادشده، ترکیه در همراهی با سیاستهای مشترک ایران و روسیه درقبال سوریه، بیشاز پیش دچار مخمصه است؛ چراکه سکوت ترکیه دربرابر عملیات نظامی در ادلب، موجب بیاعتبار شدن ادعاهای حمایتی ترکیه از ترکمنها و همچنین آغاز جریان جدید مهاجرت سوریها به ترکیه خواهد شد. از طرف دیگر، روسیه بهدلیل اینکه فرصتهای حاصل از توافقنامههای مشترک با دمشق را در تسلط بر منتهاالیه قاره اروپا در مدیترانه شرقی از دست ندهد، برای مدت نامعلومی، از بشار اسد دفاع خواهد کرد؛ ولو اینکه در دیدارهای مسئولان سیاسی بین مسکو و تلآویو، پوتین حمایت ماندگار از اسد را بهوضوح بیان نکرده است. اما سکوت روسیه در این خصوص، در کنار حمایت قاطع ایران از بشار اسد، منجربه آن خواهد شد که اردوغان با مشکل جدی سیاسی در داخل و خارج مواجه شود. بهطوری که اونال چویک اوز، معاون رییس حزب جمهوری خلق ترکیه، اعتقاد دارد اجلاس سران در تهران، نتوانست دیدگاههای ترکیه را مد نظر قرار دهد و برای رفع نگرانی آن کشور درمورد ادلب، قانعکننده نیست و نکتهای که بتواند تضمین لازم را برای پایانیافتن نبردها بدهد، دیده نمیشود و فاجعه تراژدی انسانی بهوقوع خواهد پیوست. از این رو، باید آنکارا راه ایجاد مناسبات جدید با دمشق را باز کند.
نتیجه اینکه وضعیت کنونی سوریه، از هر نظری برای ترکیه توأم با ریسکهای زیادی است. در شرایطی که بیشاز ۴میلیون پناهجوی سوری در ترکیه اقامت دارند، بهقول اردوغان، ترکیه قادر به تحمل سیل دیگری از مهاجران نیست. آن هم در وضعیتی که نتیجه هفتسال سیاست خصمانه با دمشق، راه توجیه را برای مردم ترکیه و سیاسیون و مخالفان اردوغان بسته و قدرت تغییر رویکرد دیپلماتیک با دمشق را از او سلب کرده است.
گرچه اپوزیسیون داخلی ترکیه ترجیحاً دولت را به تغییر سیاست درقبال سوریه تشویق میکنند، ولی این امر، نیاز به جرأت زیاد و تحمل ریسکهای اعتبار سیاسی برای دولت اردوغان دارد. اما با این حال، بحران سوریه برای ترکیه، بسان پیراهن آتشینی است که هر لحظه تأثیرات منفی خود را تا مغز استخوان پیکره سیاسی آن کشور، نفوذ میدهد. لیکن درصورت تغییر رویکرد، نهتنها در کنار روسیه و ایران خواهد توانست چنبره استراتژیک را در منطقه مستحکمتر کند، با حضورش در آینده سوریه بدون جنگ و خونریزی، قادر به کسب فرجههای اقتصادی در راستای سیاستهای بازسازی سوریه خواهد شد. اما هنوز آنکارا دو دل است!