جنگ یمن، از قتلعام مسلمانان تا کنترل منابع نفتی
قتلعام مسلمانان شیعه یمن از سه سال پیش تا کنون از جمله موارد مربوط به جنگ یمن است که کمتر مورد توجه رسانههای غربی قرار گرفته است. اما مهمترین مسالهای که در این میان نادیده گرفته شده، دلایل و انگیزههای بنیادین آغاز جنگ بین عربستان و یمن بوده است.
جنگ در حال جریان یمن با گروه ائتلافی متشکل از عربستان سعودی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ارتباط مستقیم با دولت جورج بوش و بهويژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و ادعای او برای جنگ نظامی علیه تروریسم دارد. همانگونه که بارها در محافل مختلف سیاسی مطرح شده است، منابع نفتی موجود در عراق محرک اصلی اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ توسط ایالات متحده بود. وسلی کلارک از ژنرالهای بازنشسته آمریکایی در گزارشی عنوان میکند که اشغال نظامی عراق نقطه آغازین اجرای سیاست اشغال هفت کشور (عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و در نهایت ایران) طی پنج سال به دست دیک چینی، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹) بود. به گفته او، این هفت کشور نقش اساسی و استراتژیک در اقتصاد جهانی از راه کنترل نفت صادر شده از خاورمیانه به چین، اتحادیه اروپا و آمریکا ایفا میکنند.
در سال ۲۰۰۴ زمانی که ایالات متحده در قالب مبارزه با تروریسم و در حمایت از رژیم علی عبدالله صالح، رئیس جمهور وقت یمن وارد این کشور شد، ایالات متحده به همراهی بریتانیا از عبدالله صالح در برابر قیام حوثیها حمایت کردند که به کشته شدن حسین بدرالدین حوثی، رهبر مذهبی زیدی در یمن انجامید.
با آغاز سال ۲۰۱۵ سیاست جنگ نیابتی ایالات متحده در یمن تغییر کرد و این بار دولت باراک اوباما اقدام به حمایت همه جانبه از عربستان در جنگ با یمن کرد. با در نظر گرفتن اظهارات مستند وسلی کلارک، بدون شک انگیزه اصلی ایالات متحده و عربستان سعودی در جنگ یمن منابع نفتی موجود در این کشور است.
در نوامبر سال ۲۰۱۵ یمن با ملی اعلام کردن نفت، مانع نفوذ و حضور شرکت آمریکایی «هانت» در حوزه نفتی یمن شد. اگر چه این اقدام دولت یمن باعث تحریک ایالات متحده شد اما عامل اصلی و تعیینکننده در تغییر جریان جنگ در یمن نبود. در سال ۲۰۱۴ و زمانی که حوثیها اقدام به شورش علیه منصور هادی، رئیس جمهور یمنی تحت حمایت عربستان کردند، تغییر جریان جنگ کاملا محسوس بود. چرا که چند ماه بعد در مارس ۲۰۱۵ کمیته انقلابی تحت رهبری حوثیها کنترل منطقه صنعا را در دست گرفتند و دولت یمن برای سرنگونی منصور هادی بسیج عمومی اعلام کرد.
در حال حاضر دو نکته بسیار مهم در به دست گرفتن کنترل یمن مطرح است: اول، کنترل جریان نفتی یمن از طریق تنگه استراتژیک بابالمندب؛ و دوم، کنترل منابع نفتی بدون استفاده و کشف نشده یمن. طبق گزارش سازمان زمین شناسی ایالات متحده، یا در نظر گرفتن ذخایر نفتی کشف نشده در یمن، این کشور از جمله کشورهای پیشرو در میان دارندگان منابع بالقوه نفتی قرار دارد. گزارش سازمان سیا از منابع نفتی موجود در یمن حاکی از آن است که ذخایر بالقوه بسیار مهم نفتی و گازی یمن در منطقه مرزی مورد اختلاف بین یمن و عربستان سعودی قرار دارند. از جمله مهمترین این منابع واقع در میدان نفتی آلیف، واقع در شمال یمن و در نزدیکی مرز بین عربستان سعودی و یمن است که در حال حاضر تحت کنترل حوثیها است. بدون شک، وجود ذخایر نفت و گاز قابل توجه در یمن گواه این واقعیت است که چرا پنتاگون مصرانه از اقدامات نظامی عربستان سعودی علیه حوثیها حمایت میکند.
با اندکی تامل در مباحث بالا، مشخص میشود که جنگ در حال جریان یمن بیش از آن که مربوط به اختلاف مذهبی میان شیعیان و سنیها باشد، ریشه در کنترل استراتژیک منابع نفتی منطقه دارد. حتی با وجود ملی کردن حوزههای نفتی متعلق به شرکتهای آمریکایی توسط دولت یمن، نفت یمن از امنیت لازم برخوردار بود. اما به دست گرفتن کنترل بخش بزرگی از یمن توسط حوثیها، محمد بن سلمان، وزیر دفاع وقت عربستان را به آغاز جنگ تحریک نمود.
یمن تحت کنترل حوثیها گزینه خوبی برای شرکتهای نفتی چینی و روسی و حضور بالقوه آنها در این منطقه به شمار میآمد اما این مساله خوشایند دولت وقت ایالات متحده نبود. همچنین با در نظر گرفتن روابط بسیار دوستانه و نزدیک بین حوثیها و ایران، دولت باراک اوباما بیش از پیش مصمم به ورود به این جنگ شد.
گواه مداخله ایالات متحده در جنگ مخرب یمن بیانیه ماه گذشته ۳۰ نفر از مقامهای ارشد دولت اوباما است که در آن به نقش انکارناپذیر ایالات متحده در آغاز و تداوم جنگ یمن با حمایتهای همه جانبه از عربستان سعودی اعتراف کرده و خواستار پایان یافتن نقش ایالات متحده در این جنگ شدند.