رویترز: فضای بعد از مرگ خاشقجی، فرصتی برای پر کردن خلائی اخلاقی
رویترز مینویسد، در حالیکه کاخ سفید ترامپ در حال نمایش توضیحات مشکوک ریاض درمورد قتل جمال خاشقجی است، جامعه کسبوکار جهانی، خلائی اخلاقی را پر میکند که حیاتی است.
دهها مدیر اجرایی غربی برنامه خود برای شرکت در اجلاس مشهور به «داووس در کویر» را در واکنش به قتل روزنامهنگار سعودی لغو کرده و تاثیر خود را بهنمایش گذاشتهاند.
خبرگزاری رویترز در مقالهای به قلم جفری ساننفلد و رویا حکاکیان، در روز سهشنبه اول آبانماه، به ماجرای ناپدیدشدن فرج سرکوهی در سال ۱۳۷۵ اشاره میکند که در آن زمان، سردبیر مجله آدینه بود.
در ماجرای سرکوهی، براساس اطلاعات گمرکی ایران، سرکوهی از کشور به مقصد آلمان خارج شده بود، اما در فرانکفورت اثری از ورود او نبود. ناپدید شدن او نوع جدیدی از «غیبشدن در هوا» بود که دولت ایران دستداشتن در آن را بهشدت انکار میکرد؛ اما سرکوهی بعد از ۴۸ روز شکنجه شدید، ناگهان در ایران پیدا شد.
در این مقاله آمده است که با وجود نامههای دولت آلمان، سازمان عفو بینالملل و سازمان خبرنگاران بدون مرز به دولت ایران برای تحت فشار قرار دادن آنها و ارائه مدرک از وضعیت سرکوهی، این نهایتا نگرانی از ضررهای اقتصادی و تجاری بود که باعث شد ماموران وزارت اطلاعات ایران او را آزاد کنند.
اعتراض شرکتهای تجاری نمیتوانست جان خاشقجی را که چند ساعت پساز ورودش به کنسولگری عربستان بهقتل رسیده بود نجات دهد، اما واکنش مدیران شرکتهای بزرگ کسبوکار نشان داد که چگونه فعالیت مدنی میتواند وضعیت سیاسی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد و موجب تغییر آن شود.
ساننفلد و حکاکیان مینویسند که در غیاب واکنش قاطع و جدی ازسوی کاخ سفید به راهپیمایی مرگباری که تابستان گذشته در شارلوتزویل ویرجینیا اتفاق افتاد، مدیران ارشد مرک، دیزنی، اچ پی، و یونیلور اعتراض خود را با خروج از سه شورای مشورتی ترامپ نشان دادند. این اقدام آنها منجر به انحلال این شوراها شد و اولین مورد از مخالفت رهبران کسبوکار آمریکایی با فعالیت در خدمت به کشور در کاخ سفید را رقم زد.
سال گذشته، شرکتهایی مانند ایتیاندتی، اپل و استارباکس به لغو قوانینی که دسترسی افرادی با هویت تراجنسیتی به سرویسهای بهداشتی عمومی را محدود میکرد، کمک کردند. در بهار گذشته، پس از حمله مسلح در پارکلند فلوریدا، شرکتهای دیکز اسپورتینگ گودز، کروگر و والمارت اعلام کردند که دیگر به افراد زیر ۲۱سال، اسلحه نمیفروشند و محدودیتهای بیشتری بر فروش اسلحه و تجهیزات آن اعمال کردند.
ساننفلد و حکاکیان ادامه میدهند که در قتل یک معترض ازسوی یک متحد و درجایی که دولت آمریکا اقدام نکرده است، صدای اخلاقی جامعه کسبوکار شنیده شد. کاخ سفید در شرایطی از عدم تمایل به واکنش جدی نسبتبه ریاض صحبت کرده است که بر هیچکس پوشیده نیست که از قرارداد ۱۱۰میلیارد دلاری اسلحه با عربستان سعودی تنها دهدرصد آن اجرایی شده و مابقی در حد تفاهمنامه باقی مانده است. در واقع، تجارت سالانه آمریکا با عربستان حتی از تجارت واشنگتن با سوییس نیز کمتر است.
این دو نویسنده با اشاره به پیچیدگی منطقه خاورمیانه، مینویسند واقعه قتل خاشقجی به وضوح نشان میدهد که وقتی موضوع ایران و سعودی مطرح است، دیگر بحث بر سر خیر و شر نیست، بلکه بر سر دو شر مهلک است.
هردوی این کشورها ادعای حمایت از حقوق مساوی زنان را دارند، درحالیکه فعالان زنان پیشروی هر دو کشور در زنداناند.
هردوی این کشورها ادعای جامعه عدل اسلامی دارند و درعینحال، شهروندانشان را زندانی و شکنجه میکنند و میکشند.
به اعتقاد نویسندگان این مقاله، اصلاح در هر دو کشور بیشتر پنجرهای برای فرصت سیاسی و جلب سرمایهگذاری خارجی بوده است و این دو کشور بیشتر از اینکه بتوانند ادعای تفاوت در خوشنامی در جامعه بینالملل داشته باشند، شبیه هماند.
ساننفلد و حکاکیان در پایان مقاله خود مینویسند که «سرایت وجدان» یا اعتراض اخلاقی جمعی، معمولا در سه موج اتفاق میافتد. اولین موج، از رهبرانی سر میزند که متعهد به اخلاقاند، دومین موج از مردمی سرمیزند که به فشار قانونی واکنش نشان میدهند و سومین موج از گروههایی میرسد که این دو گروه را بههم پیوند میدهند و نگراناند که که بعدها طرفداری آنها از طرف بد ماجرا، برایشان بد تمام شود.
این رفتارهای اخیر رهبران کسبوکار و اقتصاد، تاریخ را تغییر داده است. در خاورمیانه نیز نهادهای تجاری و اقتصادی میتوانند به نیروهای منطقهای خوب مانند فعالان حقوقبشر و حقوق زنان بپیوندند و راه را برای رسیدن به تغییرات دموکراتیک هموارتر کنند.