آمار خیالی خامنهای درباره خانوارهای آمریکایی
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در دیداری که با عدهای از زوجهای جوان داشته، مجددا نسبت به فرزندآوری بیشتر نظراتی را مطرح کرده است که با آمارهای اشتباه همراه بود. سخنان مطرحشده در آن ملاقات که در فروردین صورت گرفته، در روزهای اخیر با بیش از چهار ماه تاخیر از سوی پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری منتشر شده است. خامنهای در آن دیدار، اظهارات عجیبی از این دست داشته: «در آمریکا خانوادهای ۱۵تا بچه دارند، ۲۰ تا بچه دارند و از این قبیل، تشویق هم میشوند و هیچکس مذمتشان نمیکند. اما نوبت به کشور ما که میرسد، این طرفِ قضیه تشویق میشود، یعنی کمفرزندی و مانند این.»
او همچنین میافزاید که مردم ایران و مقامات رده بالای حکومت از درخواست او برای افزایش جمعیت حمایت میکنند، اما مسئولان میانی درست عمل نمیکنند.
خامنهای انگیزه این تاکیدش بر افزایش جمعیت را معنوی و دینی میخواند و میگوید: «واقعا هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد؛ یعنی وقتی که عده زیاد است، افراد صالح در آن قهرا زیادترند، تواناییها قهرا بیشتر است.»
او برای اثبات صحت سخنانش، چین و هند را مثال میزند و مدعی میشود که :«امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیت زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافتهاند. چین یک نمونه است، هند یک نمونه است. با اینکه مشکلاتی هم دارند اما در عین حال خود این جمعیت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بینالمللی برای آنها توانسته موفقیتهایی را به وجود بیاورد.»
فرهنگ فرزندآوری در آمریکا و کوچکتر شدن خانوارها
آنچه را که رهبر ایران به عنوان نمونه عملی در بین آمریکاییها ذکر کرده، اصولا فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. چرا که آمارهای دولتی در آن کشور، طی شش دهه اخیر حاکی از آن است که حتی در زمان شکوفایی اقتصادی دهه ۱۹۶۰ هم خانوادههای آمریکایی بهطور متوسط کمتر از سه فرزند داشتهاند. اما این میزان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ که اوج بحران اقتصادی بود، به ۱/۸ کاهش یافت که پایینترین رقم در ۵۵ سال گذشته است و اکنون با اندکی بهبودی میانگین شمار فرزندان در هر خانوار ۱/۹ است. در حالی که در ایران این آمار با کمی اختلاف ۱/۷ است. به عبارت دیگر، متوسط تعداد اعضای خانوار در آمریکا برخلاف آنچه خامنهای میگوید، از ۲۰۱۸ تاکنون ۳/۹ است.
حتی اگر برنامه تلویزیونی «۱۹ بچه و بیشتر» (19Kids and Counting) که بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ از تلویزیون ایالتی کانزاس پخش شده، منشا خیالبافی خامنهای باشد، باید گفت که آن داستان اصولا میخواست مردم آمریکا را اندکی به زاد و ولد بیشتر تشویق کند، نه به انگیزه ۱۵ تا ۲۰ فرزند آوردن. البته کوچکتر شدن بیشتر خانوارهای آمریکایی در سالهای اخیر نشان میدهد که آن سریال جذاب واقعنمای تلویزیونی (Reality Television Show) هم در این راستا موفق نبوده است.
در ضمن، آقای خامنهای باید به چند نکته نیز توجه داشته باشد:
اول اینکه مردم آمریکا به عنوان اولین اقتصاد جهان از نظر توان مالی، اختلاف هنگفتی با ملت ایران دارند. اکنون ۸۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر زندگی میکنند و خود این آمار دهشتبار رسمی گویای آن است که برای خانوارهای ایرانی حتی اداره دو فرزند مشکلساز است.
دوم اینکه نمیتوان زندگی استثنایی «جیم باب داگر» بازرگان، نویسنده و استاد دانشگاه در آرکانزاس و شخصیت اصلی «۱۹ بچه و بیشتر» را مبنای مقایسه برای ایرانیها و حتی آمریکاییها قرار داد. او کسی است که در سال ۲۰۱۲ در ۴۶ سالگی از همسر ۴۵ سالهاش، صاحب بیستمین فرزند شد. اما ضمن اینکه انگیزه آنها از فرزند زیاد داشتن برآمده از آموزههای مسیحی بود، او این توان مالی را داشت که برای تنها همسرش میشل روآرک و ۲۰ فرزندشان، خانهای هفتهزار متر مربعی فراهم کند.
سوم، از آنجایی که مردم آمریکا این توان را ندارند که ۱۵ تا ۲۰ فرزند داشته باشند و این تعدد در خانوار اصولا در تعارض با عقل سلیم در هر جامعهای است، پس وقتی خامنهای میگوید که آمریکاییها تشویق هم میشوند، تنها مشوق باید دولت آنها باشد. همانی که طی ۴۰ سال اخیر از دید جمهوری اسلامی ایران، «شیطان بزرگ» خوانده میشود. حال آقای خامنهای برای این سوال که «آمریکای ابلیس» چگونه میتواند الگوی فرهنگ فرزندآوری برای مردم مسلمان ما باشد، چه پاسخی دارد؟
واقعیت آن است که حتی پس از خروج آمریکا از بحران مالی و رشد بیشتر اقتصادی و اشتغال در دوره دونالد ترامپ، فقط ۴۰ درصد از زنان آمریکا علاقهمندند که حداکثر سه تا چهار فرزند داشته باشند. حتی اگر از زاویه آموزههای دینی به فرزندآوری نگاه کنیم، آنگونه که خامنهای نیز بر آن تاکید دارد، خانوارهای یهودی حریدی (ارتودوکسهای بنیادگرا) چهار فرزند دارند و این رقم در مورد مورمونها (جنبش قدیسان آخرالزمان مسیحیت) ۳/۵ و در مورد مسلمانهای آمریکا ۲/۴ است.
آیا خامنهای نگران رویکرد کاهش جمعیت است؟
رهبر ایران در سال ۱۳۹۲ نیز نسبت به سیاست تنظیم خانواده انتقاد کرده است. آن رویکرد اما به آن دلیل مطرح شده بود که در دهه ۶۰ ایران شاهد یک شوک جمعیتی بود که کارشناسان آن را نه صرفا یک اتفاق که انحراف و اشتباه تاریخی میدانستند. زیرا طبق سرشماریهای رسمی بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ بیش از ۱۷ میلیون نفر در ایران به دنیا آمدند. بنابراین دولت ایران از دهه ۷۰ طرح کاهش جمعیت را بهکار گرفت. اما شش سال پیش بود که خامنهای ضمن ابراز نگرانی نسبت به آن، اعلام کرد که جمعیت کشور به جای ۷۵ میلیونی فعلی باید دست کم به ۱۵۰ میلیون نفر برسد.
رهبر جمهوری اسلامی در حالی مردم را به فرزندآوری بیشتر تشویق میکند که در جامعه بحرانی ما، اساسا نهاد خانواده خیلی بیشتر از خانوارها در خطر است. بر اساس آماری رسمی که هفته پیش در روز ملی ازدواج منتشر شد، در سال ۱۳۹۷ از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منتهی شده است. همچنین در سال ۱۳۹۶ با ۲۹ درصد آمار طلاق، بالاترین رکورد تاریخی از سال ۱۳۴۴ ثبت شد. اگرچه از نظر چهرههای دینی بیحجابی و بیبندوباری از عوامل اصلی طلاق است، اما آمارهای تحلیلی بیانگر آن است که ۳۱ درصد از ازدواجهای منجر به جدایی سال ۱۳۹۷ ریشه اقتصادی داشته است.
اگرچه علی خامنهای چندی پیش مدعی شد که جمعیت فقیر ایران از ۴۶ درصد پیش از انقلاب اسلامی به حدود ۹ درصد در سال ۱۳۹۳ رسیده است. یا حسن روحانی نیز در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری خود در مرداد سال ۱۳۹۶ گفت: «نظام جمهوری اسلامی توانسته نسبت درآمد ۱۰ درصد غنی به ۱۰ درصد فقیر جامعه را از حدود ۲۵ برابر در سال ۱۳۵۶، به ۱۴ برابر در سال ۱۳۹۴ کاهش دهد.» اما آمارهایی را که شهاب نادری، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در اسفند ۱۳۹۶ اعلام کرد، حکایت از آن دارد که ۸۰ درصد از جامعه ایران زیر خط فقر هستند اگرچه این هشدار تکاندهنده مورد توجه مسئولان قرار نگرفت.
آیا اعتبار بینالمللی چین به واسطه ازدیاد جمعیت آن است؟
خامنهای چین و هند را به عنوان الگوهایی مطرح میکند که جمعیت بسیار بالای آنها باعث شده تا با برخورداری از ارزشهای اجتماعی، سیاسی و بینالمللی موفق شوند. اما واقعیتها در مورد چین حاکی از آن است که اساسا دولت چین از سال ۱۹۷۹ همزمان با انقلاب ایران سیاستهای سخت تشویق تکفرزندی را آغاز کرد که تا ۲۰۱۵ بهطور جدی ادامه داشت و اصولا یکی از دلایلی که باعث شده تا چین به دومین اقتصاد دنیا و رقیب جدی آمریکا تبدیل شود، همین رویکرد مهار جمعیت است نه ازدیاد آن.
از طرفی عامل اصلی موفقیت آن کشور تمرکز بیشتر بر فقرزدایی در دو دهه اخیر بوده است. به عبارت دیگر، برخلاف ادعای خامنهای ازدیاد جمعیت لزوما نمیتواند نقش مثبتی داشته باشد تا به کشوری اعتبار بینالمللی ببخشد. چین از جمله کشورهای موفق در مبارزه با فقر بوده است؛ تا آنجایی که در سه دهه گذشته، بیشاز ۵۰۰ میلیون نفر از شهروندان خود را از فقر شدید نجات داده است.
حتی اتیوپی که در سال ۲۰۰۰ یکی از کشورها با بالاترین نرخ فقر در جهان بود و بیش از ۵۶ درصد جمعیت آن کشور، در فقر به سر میبردند، با نرخ رشد اقتصادی سالانه حدود ۱۱ درصدی، موفق شد تا ۳۳ درصد جمعیت فقیرش را کاهش دهد.
اما الگوبرداری از هند هم بنا به دلایل بالا اشتباه کلیدی است، کشوری که فاصله طبقاتی در آن افسانهای است و فقر بهداشتیاش زبانزد. تا جایی که یکی از دلایل بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت در تخصیص بودجه اهدایی ۲۰۰ میلیون دلاریاش به طرح هوشمند «توالت بدون آب» که نیاز به آب یا فاضلاب ندارد، کاهش مرگ و میر در کشورهایی چون هند بر اثر کمبود شدید توالت است. آنچه که چند قرنی است در کشورهایی چون ایران مرتفع شده است.
چنانچه درصد نفوس سالخورده ما خامنهای را نگران کرده باشد، باید گفت که نسبت جمعیت پیر ایران در قیاس با میانگین جهانی نه تنها بد نیست بلکه در مقام مقایسه، ایران در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد. چرا که مرکز دادههای بانک جهانی نشان میدهد، کمتر از ۵/۵ درصد جمعیت ایران بالای ۶۵ سال سن دارند، در حالی که این میزان حدود چهار درصد پایینتر از میانگین جهانی است.
از طرفی کاهش نرخ رشد جمعیت نه تنها مختص ایران نیست که آمریکا و چین و بهطور کلی نیمی از کشورهای جهان در سالهای اخیر درگیر آناند. از سویی نرخ فرزندآوری زنان در جهان کلا رو به کاهش بوده، بهطوری که بر اساس تحقیقی که یک سال پیش در مجله معتبر «لنست» منتشر شد، متوسط نرخ فرزندآوری هر زن در جهان طی ۷۰ سال گذشته نصف شده است.
با توجه به رویکرد آماری حاضر بهنظر میرسد که دغدغه اصلی رهبر جمهوری اسلامی باید مشکلات کلیدی مردم ایران باشد؛ یعنی فقر اقتصادی، فروپاشی بنیادهای اخلاقی و رواج روزافزون ازدواج سفید به جای تشکیل کانون خانواده. در غیر این صورت حتی با افزایش جمعیتی تا ۱۵۰ میلیون نفر که خامنهای آن را آرزو کرده، با بیکفایتی و فساد رژیم ولایی او، صرفا موج بیشتری از مهاجرتهای مردم مستاصلمان را در پیشرو خواهیم داشت که قطعا به افزایش جمعیت اروپا و آمریکا کمک خواهند کرد و نه ایران.