اگر بهجای سفارت آمریکا در بغداد به سفارت ایران یورش ببرند
در پی بالا گرفتن ناآرامیها در عراق که تاکنون به کشته شدن نزدیک به ۱۰۰ نفر و زخمی شدن بسیاری منجر شده است، حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان، با صریحترین تعابیر و شفافترین سخنان، در یادداشتی به معترضان عراقی پیشنهاد داده است که به سفارت آمریکا در بغداد یورش ببرند. او که ایالات متحده آمریکا را «متهم اصلی» در ناآرامیهای عراق دانسته در این یادداشت نوشته است: «باید از جوانان مومن و انقلابی عراق که در سالهای اخیر با ازخودگذشتگی و ایثار دهها حماسه بزرگ و مثالزدنی آفریدهاند پرسید چرا به حضور سفارت آمریکا در بغداد، یعنی همان جاسوسخانه و کانون توطئه علیه ملت مظلوم عراق، خاتمه نمیدهید؟! و این دُمل چرکین را از سرزمین مقدس خود حذف نمیکنید و بیرون نمیاندازید؟»
او با اشاره به اشغال سفارت آمریکا در ایران در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، ادعا کرده است که اشغال سفارت آمریکا برای ایران «دستاوردهای فراوانی داشته است و چرا باید جوانان انقلابی عراق میهن مقدس خود را از این دستاوردها محروم کنند؟»
تمام استدلال حسین شریعتمداری بر این استوار است که سفارت آمریکا در بغداد جاسوسخانه و کانونی برای توطئه است. از این عبارت او چنین مستفاد میشود که او اساسا برای سفارت آمریکا در بغداد هیچ کارکرد دیگری متصور نیست. افزون بر اینکه گویا او اساسا به یاد ندارد که دولت امروز عراق، کشوری که به حوزه نفوذ منطقهای ایران تبدیل شده است، به دست آمریکا از لوث وجود صدام حسین پاک شد و در پی آن، شیعیان (حتی جریانهای بسیار نزدیک به ایران) امکان مشارکت در ساختار قدرت سیاسی را به دست آوردند.
در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، تمام ادعا این بود که سفارت آمریکا در ایران «لانه جاسوسی» است و به اقتضای این ادعا (حتی اگر درست بود)، واکنش جمهوری اسلامی ایران «اشغال» مکانی دیپلماتیک و «گروگان گرفتن» دیپلماتهای آمریکایی بود، دو اقدامی که از اساس با موازین حقوق بینالملل و کنوانسیون ۱۹۶۱ وین که ناظر بر مصونیت دیپلماتیک است مغایرت داشت. در قباحت چنین رفتاری همین بس که به حسین شریعتمداری یادآوری شود چرا در نظام دوقطبی آن دوران، هیچیک از کشورهای جهان، حتی کشورهای بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی که در صدر دشمنی با آمریکا قرار داشتند، از اقدام جمهوری اسلامی ایران حمایت نکردند. افزون بر این، هیچ شخصیت برجستهای در جهان یافت نمیشود که آن را اقدامی درست ارزیابی کرده باشد.
در مقابل، موج بزرگی از تقبیح بینالمللی علیه این اقدام به راه افتاد و در داخل کشور، دولت موقت مهدی بازرگان در مخالفت با این اقدام استعفا کرد. از آن بدتر، اشغال سفارت آمریکا سبب شد که آمریکا از یورش نظامی صدام حسین به ایران که به جنگی ۸ ساله منتهی شد حمایت کند؛ جنگی که خسارتهای جانی و مالی آن بر کسی پوشیده نیست.
این دعاوی علیه آن اقدام قانونشکنانه هرگز پاسخ داده نشده که هیچ، در کسانی همچون حسین شریعتمداری این توهم را ایجاد کرده که اشغال سفارت آمریکا «دستاوردهای فراوان» به همراه داشته است.
گمان نمیرود حسین شریعتمداری را بتوان با این استدلال که «اشغال سفارت آمریکا مغایر منافع ملی ایران و مغایر موازین حقوقی، سیاسی و بینالمللی بود» قانع کرد. اما پاسخ حسین شریعتمداری به این پرسش چیست که چه میشود مثلا روزنامهای عربی عینا با همان استدلال، به معترضان عراقی توصیه کند سفارت ایران در بغداد را بهدلیل دست داشتن در توطئهها و دسیسهها اشغال کنند. پاسخ حسین شریعتمداری چیست اگر مثلا روزنامهای اسرائیلی به جوانان معترض عراقی توصیه کند دیپلماتهای ایرانی در عراق را به گروگان بگیرند.
اگر کوچکترین تعرضی حتی به دیوار اماکن دیپلماتیک ایران در عراق یا هر جای دیگر جهان شود، آیا مدیرمسئول کیهان آن را مغایر با موازین حقوقی و بینالمللی ارزیابی نخواهد کرد؟ آیا خواستار محاکمه روزنامهنگاری نمیشود که یورش به اماکن دیپلماتیک را تجویز کرده است؟
اگر حسین شریعتمداری به یاد ندارد، بد نیست به او خاطرنشان کرد در پی یورش طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف در ۱۷ مرداد ۱۳۷۷، که طی آن هفت دیپلمات ایرانی و یک خبرنگار کشته شدند، ایران با استناد به کنوانسیون وین (۱۹۶۱) خواستار محکومیت شبهنظامیان طالبان شد، خواستهای که کاملا درست بود و از قضا، همدردی جهانیان از جمله آمریکا را در محکومیت طالبان بهدلیل حمله به مکانی دیپلماتیک و کشتن دیپلماتهای ایرانی برانگیخت.
اما طنز داستان آنجاست که دولت جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نظامی مستقر که خود با نقض کنوانسیون وین، مبادرت به اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری کرده بود، از همین کنوانسیون برای محکوم کردن شبهنظامیانی استفاده کرد که نه دولت مستقر بودند و نه اساسا از قانون چیزی میفهمیدند. طالبان همان بودند که مجسمه تاریخی بودا در بامیان افغانستان را به توپ بستند، مردان را تنبیه بدنی میکردند که چرا ریش ندارند، زنان را از رفتن به مدرسه محروم میکردند.
انتظار تهران از چنین گروه نابخرد عصر حجری این بود که چرا کنوانسیون وین را پاس نداشته است، حال آنکه خود، بهعنوان دولتی مستقر، سفارت آمریکا را اشغال کرده بود.
با این توضیح، پرسش اینجاست که اگر جمهوری اسلامی ایران نقض کنوانسیون وین به دست گروهی شبه نظامی را تقبیح میکند، چگونه نماینده ولی فقیه توصیه به اشغال سفارت آمریکا در بغداد میکند؟ اگر روزنامهای به گمان اینکه سفارت ایران در بغداد «لانه جاسوسی» است به این مکان دیپلماتیک کوچکترین تعرضی کند، سرمقاله فردای آن روز در روزنامه کیهان چیست؟
اگر حسین شریعتمداری به یاد ندارد، باید به او یادآور شد که بصره عراق، بهرغم اینکه شیعهنشین است، یک سال پیش تقریبا مصادف با همین روزها، در ۱۶ شهریور ۱۳۹۷، هدف یورش افرادی قرار گرفت که تهران را در وضعیت نابسامان زندگی مردم این شهر دخیل میدانستند. در پی یورش به کنسولگری ایران در بصره، وزارت امور خارجه ایران با فراخواندن سفیر عراق در تهران، دولت این کشور را به «اهمال» و «تعلل» در محافظت از کنسولگری متهم کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز گفت که ایران انتظار دارد بغداد «هرچه سریعتر نسبت به شناسایی، دستگیری و مجازات آمران و عاملان این جرم سنگین اقدام کند.»
بنا بر منطقی که سخنگوی وزارت خارجه ایران بدان استناد کرده بود، آنچه حسین شریعتمداری به معترضان عراقی توصیه کرده توصیه به ارتکاب «جرمی سنگین» است. افزون بر اینکه گمان نمیرود معترضان عراقی مانند جوانان اشغالگر سفارت آمریکا (دانشجویان پیرو خط امام) چندان بیخرد باشند که بخواهند به توصیه نابخردانه حسین شریعتمداری گوش دهند.