توافق احتمالی ترامپ-روحانی چه شکل و شمایلی خواهد داشت؟
در مورد اصل دیدار ترامپ و روحانی و بعد، رسیدن این دیدار به توافق، نمیتوان چندان خوشبین بود، چون هسته سخت نظام در شرایط موجود و با استفاده از تحریمها بیشتر بهدنبال چند مورد است:
۱) عادت دادن مردم به ریاضت و نرفتن توریست و دانشجو به کشورهای غربی؛
۲) زنده نگاه داشتن دشمنی با غرب؛
۳) خویشتنداری مردم از اعتراض به رژیم به دلیل فشارهای خارجی؛
۴) تسهیلِ زدن اتهام همکاری با بیگانه در شرایط «جنگ اقتصادی»
خامنهای نظر خود را مبنی بر عدم مذاکره به صراحت بیان کرده است. در ضمن، هنوز بخشی از مقامها امید دارند که پس از شکست ترامپ با رییسجمهوری بعدی (یک دموکرات) مذاکره کنند. گرچه ظریف با شناختی که از آمریکا دارد، متوجه شده که ترامپ ۵/۵ سال دیگر مهمان کاخ سفید خواهد بود.
اگر واقعبینانه به شرایط نگاه کنیم، دولت ترامپ ورود به مذاکرات حتی بدون نتیجه را (در حدی که با کره شمالی دنبال شده) راهی برای کاهش تنش در منطقه و دادن فرصت به تحریمها برای گزندگی بیشتر و دولت روحانی نیز مذاکرات را برای توقف تحریمهای بیشتر و احتمالا گرفتن برخی معافیتها میخواهد. این مذاکرات میتواند با همین هدف به نتیجه نرسیدن آغاز و انجام شود تا دو طرف به خواستههای حداقلی خود برسند.
اما چهار مشکل جدی برای نظام در شرایط رسیدن صادرات نفت به زیر ۱۰۰ هزار بشکه در روز وجود دارد که خامنهای را نیز به سمت مذاکره پیش برده است تا حدی که سیگنال موافقت را به روحانی و ظریف داده است (بدون موافقت او آنها چنین چیزی را به مکرون نمیگفتند):
۱) نیاز به پول نقد برای تزریق به حوثیها، حزبالله، دولت سوریه، و حشد الشعبی که خامنهای و سپاه بسیار روی آنها سرمایهگذاری کردهاند و نمیخواهند یکباره آنها را از دست بدهند (نیرویهای مزدوری که با قطع مستمری به سراغ دیگران خواهند رفت)؛
۲) اشتهای هیولای فساد مقامهایی که هر روز به سرازیر شدن منابع نیاز دارد و خامنهای سه دهه آنها را به تاراج منابع کشور عادت داده و نمیتوانند آنها را از شیر بگیرد. از شیر گرفتنشان همان و شورش آنها علیه خود خامنهای همان؛
۳) هزینه بالای برنامههای سلاحهای کشتار جمعی مثل برنامههای اتمی و موشکی و بیولوژیک (در پژوهشگاه رویان) که خامنهای سه دهه بر آنها سرمایهگذاری کرده و نمیخواهد آنها را در این مرحله رها کند؛ کره شمالی، چین، و روسیه برای کمک به جمهوری اسلامی در برنامههای تسلحاتیاش و دلالان خرید قطعات انتظارات بالایی دارند و مشخص است که برای رضای خدا کار نمیکنند. این که بسیجیها این برنامهها را با حقوق ماهانه دو میلیون تومان پیش میبرند و کارگاههایشان در مناطق فقیر واقع شده، داستانی است که فقط کسانی که رادیو و تلویزیون دولتی را تماشا یا گوش میکنند میتوانند باور کنند؛ و
۴) در یک سال و نیم گذشته، رژیم مدام از ذخایر ارزی در خارج کشور و صندوق ذخیره ارزی استفاده کرده است (آخرین مورد برای سیلزدگان)، با این توجیه که شرایط مثل دوران محاصره پیامبر اسلام در «شعب ابیطالب» است. این ذخایر ارزی بدون تداوم صادرات نفت، بهزودی تمام خواهد شد، اگر تاکنون تمام نشده باشد.
بدین ترتیب احتمال این دیدار وجود دارد. فرض کنیم که دیدار ترامپ و روحانی در آیندهای نزدیک اتفاق بیفتد و دو طرف تلاش کنند به یک توافق دست یابند. در این شرایط برای توافق میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی که این بار صرفا بر غنیسازی متمرکز نخواهد بود چه مسیری در پیش گرفته خواهد شد؟ دو طرف در چه حوزههایی میتوانند مانور بدهند یا کوتاه بیایند؟ مشخص است که جمهوری اسلامی در عین نگاه داشتن برنامه اتمی و موشکی و تداوم تروریسم و آتشافروزی منطقهایاش میخواهد تحریمها را کاهش دهد یا حذف کند و ایالات متحده نیز میخواهد مخاطرات امنیتی جمهوری اسلامی را به حداقل برساند. ببینیم در چه حوزههایی دو طرف میتوانند روی یک توافق کار کنند.
خواستههای حداکثری
برای باز شدن این موضوع باید به درخواستهای ۱۲گانه پمپئو رجوع کنیم. درخواستهای پمپئو را به چهار گروه میتوان تقسیم کرد:
1. مربوط به برنامه هستهای (سه درخواست اول)
2. مربوط به برنامه موشکی (درخواست چهارم)
3. مربوط به تروریسم (درخواستهای پنجم و ششم و یازدهم)
4. مربوط به مداخلات منطقهای (درخواستهای هفتم تا دهم و دوازدهم)
فرض این که توافق مورد بحث هر چهار حوزه و ۱۲ مورد را پوشش دهد، بسیار بعید است. تحقق شروط ۱۲گانه پمپئو با توجه به ماهیت رژیم و رفتار آن در چهار دهه گذشته منوط است به سقوط رژیم و تیم ترامپ این را میداند. همچنین هر طرف قبل از ورود به مذاکره خواستههای حداکثریاش را روی میز میگذارد اما میداند که به همه آنها نمیتواند دست یابد. بنابراین تیم ترامپ برای چهار دسته بالا اولویتهایی قایل خواهند شد. اولویت ایالات متحده بهعلاوه همپیمانان اروپاییاش، موارد اول و دوم است که امنیت خود آنها را بدون هیچگونه واسطه تهدید میکند. حوزه چهارم به امنیت متحدان ایالات متحده مربوط میشود که برای دولت ترامپ در اولویت نیست. در حوزه تروریسم نیز راهحل ترامپ راهحل درونی (مثل جلوگیری از ورود ایرانیان و اخراج کسانی که دست از پا خطا کنند) و تحت نظر داشتن افراد مظنون است. ترامپ هیچگاه بر نقض حقوق ایرانیان از سوی رژیم تمرکز نداشته است.
در حوزه دوم نیز، موشکهای دوربرد و دارای قابلیت حمل سلاح هستهای مد نظر خواهد بود و نه موشکهای میانبرد و کوتاهبرد. ترامپ در برابر کره شمالی نشان داده که آزمایش موشکهای کوتاهبرد را میتواند تحمل کند.
خواستههای اصلی دولت ترامپ
بدین ترتیب دولت ترامپ از خواستههای حداکثری خود به خواستهای اصلی گذر خواهد کرد که عبارتاند از:
۱) برداشتن موقت بودن برجام که نوع مصالحه شده بند اول خواستههای پمپئوست، مبنی بر این که «ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و هرگز به دنبال فرآوری تولید پلوتونیم نرود؛ این شامل بستن رآکتور آب سنگین نیز میشود»؛
۲) «بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز و تاسیسات در سراسر کشور» (عین تعبیر بند دوم خواستههای پمپئو) که ترامپ بارها از «بند غروب» به عنوان حماقت کری و اوباما یاد کرده است و،
۳) توقف برنامه تولید و آزمایش موشکهای دوربرد و دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای.
ظرفیت توافق چهار کشور
در هر سه مورد دولتهای اروپایی ظرفیت به توافق رسیدن با ترامپ را دارند چون مورد سوم خواسته روشن آنهاست؛ موشک دوربرد جمهوری اسلامی بیشتر اروپا را تهدید میکند تا آمریکا را. فرانسه پیش از این هم تمایل خود را به برداشتن بند غروب نشان داده است. در مورد بازرسی بدون محدودیت نیز اروپاییها مشکلی ندارند و اگر آن را در توافق برجام نیاوردهاند، بدین دلیل بود که میخواستند توافق به انجام برسد و جمهوری اسلامی میز مذاکره را ترک نکند. اگر دولت ترامپ با فشار تحریمها بتواند این خواسته را بر جمهوری اسلامی تحمیل کند، دولتهای اروپایی با آن مخالفت نخواهند کرد. موشکهای دوربرد از مواردی است که به نرمش قهرمانانه خامنهای (نسخه دو آن) نیاز دارد. خامنهای اگر برخلاف ادعای «مذاکره نه» به مذاکرات تن در دهد، احتمالا به ترک برنامه تولید موشکهای دوربرد نیز تن در خواهد داد چون میداند دولتهای غربی روی این موضوع تمرکز دارند.
ترامپ اگر بتواند دولتهای اروپایی را با خود همراه کند، از میان شش کشور مشارکتکننده در برجام، چهار کشور را در سمت خود خواهد داشت و چین و روسیه نیز در این مورد منافع خود را در ارتباط با غرب هزینه رژیمی نخواهند کرد که برنامههای نظامی آن برای خود آنها نیز مخاطرهانگیز خواهد بود. آنها تا زمان توافق به اندازهای که میخواهند شیر نظام را خواهند دوشید و بقیه کار را به فرصتی دیگر وا میگذارند.