ذوالفقار نشانهای برای قیاس دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی
هیات ایران به سرپرستی حسن روحانی، رییس جمهوری، این هفته برای بازدیدی سه روزه در عراق است و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز که در هفتههای گذشته در کانون جنجالهای سیاسی بود نیز در کنار رییس جمهوری، در کانون توجه قرار دارد.
این بازدید با هدف نشان دادن گرم بودن رابطه ایران با همسایگان عرب، برنامهریزی شده و بنا بر آن است که پس از آن، محمدجواد ظریف، با دعوت مستقیم بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، از دمشق نیز دیدن کند. این دعوت پس از تنشهای ایجادشده در تهران بهدنبال دیدار غیرمترقبه بشار اسد صورت گرفت که ظریف در همان روز از سمت خود استعفا داد.
گفته شد که سپاه قدس رییس جمهوری سوریه را بدون هماهنگی با دستگاه دیپلماسی ایران و اطلاع مقامات ارشد سیاسی، به ایران آورده بود؛ اقدامی که توهین به دولت و مداخله مستقیم در امور بینالملل و منطقهای وزارت خارجه انگاشته شد.
ظریف در مقام خود ابقا شد و استعفای او مورد پذیرش قرار نگرفت؛ چراکه خسارت نبود این وزیر خارجه، بیشتر از دستاورد حضور اسد در تهران بود.
ظریف، وزیر امور خارجهای مسلط به کار خویش، برای نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، توانست تا اندازهای برای نظام اعتبار کسب کند. او که تحصیلکرده آمریکا و دارای مدرک دکترا از این کشور است، سالها پیش از آنکه به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل تعیین شود، در دفتر نمایندگی ایران در این نهاد کار کرده بود و در دولت یازدهم به مقام وزارت امور خارجه رسید.
پیشینه او و تجربه او از غرب، این فرصت را به ایران داد تا بتواند توافق هستهای را به سرانجام برساند. پیش از آن، برای سالیان متوالی، نبود امکان گفتوگو و ارتباط، یکی از مشکلات بزرگ هر دو طرف مذاکرهکننده بود که نمیتوانستند منطق مذاکرهای شفاف و آسان را درپیش بگیرند.
حسن روحانی دو سال دیگر تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود در پیش دارد و به نظر نمیرسد که بدون وزیر خارجه فعلی بتواند این دوران را به سرانجام برساند. این برآورد ساده حتی قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را بر آن داشت که با انتشار بیانیهای، محمدجواد ظریف را تنها وزیر خارجه ایران عنوان کند و او را بستاید.
درحالیکه وزیر امور خارجه در بغداد مشغول فراهم کردن مقدمات بازدید رییس جمهوری بود، رسانهها در تهران خبر از آن دادند که قاسم سلیمانی بالاترین نشان نظامی کشور -نشان ذوالفقار- را از رهبر ایران دریافت کرده است.
اهدای این نشان به سلیمانی برای خدماتی که او انجام داده است، بخشی از برنامه افزایش اعتبار سپاه پاسداران که نیروی قدس نیز زیرمجموعهای از آن است، به نظر میرسد.
هنگامی که بشار اسد در تهران بود، فرمانده نیروی قدس سپاه در هر دو ملاقات خصوصی او با رهبر و سپس با رییس جمهوری حضور داشت؛ حضوری که گواهی بر جایگاه فرمانده نیروی قدس سپاه در ساختار حکومتی و اهمیت منطقه برای رهبر ایران و جاهطلبیهای نظام در رسیدن به اهداف خود، بدون در نظر داشتن تلاش دستگاه دیپلماسی برای ارتباط سازنده با غرب و آمریکا به نظر رسید؛ و مهمتر از آن، اعتماد رهبر به سپاه و مقامات ارشد این نیرو، بیش از اعتمادش به دولت و منتخبان مردم را نشان داد.
قاسم سلیمانی، فردی که گفته میشود مغز متفکر عملیات نظامی ایران در سوریه بوده است، رد پایش از عراق تا افغانستان و آسیای میانه و در پهنای خاورمیانه تا لبنان به چشم میخورد و شخصیتی شناختهشده برای مردم ایران است.
اما حضور مکرر او در رسانهها شاهدی بر آن است که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، قصد دارد تا در انتخابات آینده از میان اعضای سپاه پاسداران، نامزدی را برای ریاست جمهوری در نظر بگیرد. شاهد و دلیلی وجود ندارد که قاسم سلیمانی بخواهد نامزد ریاست جمهوری شود، اما حمایت او و رهبر از هریک از فرماندهان پیشین سپاه، میتواند باعث تقویت حضور طرفدارانش در انتخابات باشد.
مردم ایران از خبر اعطای نشان ذوالفقار به قاسم سلیمانی متحیر شدند، چراکه وجود این مدال افتخار در جنگ با دشمن خارجی، در ۴۰ سال گذشته هرگز مطرح نشده بود.
شاه پیشین ایران، محمدرضا شاه پهلوی، یکی از دریافتکنندگان این نشان بود که آن را در حمایل خود در روزهای بارعام بر سینه نصب میکرد. وجود این نشان به دوره قاجاریه در قرن ۱۸ میلادی بازمیگردد و پس از آن نیز استفاده از این نشان نظامی در دوره پهلوی ادامه یافت و برای مردم جالب بود که شنیدند نظام جمهوری اسلامی تصمیم به نگه داشتن این نشان قدیمی گرفته است.
صحبت از این نشان، فرصتی را پیش آورد که مردم ایران نگاهی به تصویر شاه مزین با این نشان بیندازند و بار دیگر ناخواسته مقایسهای کنند دوران او را با دوران نظام جمهوری اسلامی. بهانهای دیگر برای اینکه مردم بهیاد آورند که ایران دوره پهلوی چگونه بود و اینک چگونه است.