روز جهانی کودک و کودکانی که «از مهر جا ماندهاند»
بیستم نوامبر (۲۹ آبانماه) از سوی سازمان ملل متحد، بهمنظور حمایت و تجلیل از کودکان، «روز جهانی کودک» نامگذاری شده است؛ هرچند که در کشورهای مختلف دنیا، این مناسبت را در تاریخهای دیگری از سال جشن میگیرند.
ایران هم هشتم اکتبر (۱۶ مهر) هر سال، از «روز جهانی کودک» با این شعار تجلیل میکند که کار خاصی برای کودکان انجام شود یا به آنها هدیهای داده شود.
هدیه کودکان مهاجران افغان ساکن ایران اما همچنان «از مهر جا نماندن» است. کودکان افغان امسال هم روز جهانی کودک را در انتظار و امید سپری کردند.
بر اساس گزارش اداره عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان، ایران از بزرگترین جمعیت مهاجر در دنیا پذیرایی میکند و نزدیک به سهمیلیون افغان بهصورت قانونی یا غیرقانونی این کشور را خانه دوم خود ساختهاند.
وضعیت امنیتی، بیکاری و نبود زیربناها، از جمله مدارس، زمینه مهاجرت افغانها به ایران و دیگر کشورهای جهان را فراهم کرده است.
مهاجرت افغانها به امید آموزش بچههایشان است و البته رنج بزرگ آنها در ایران هم محدودیت آموزش کودکان افغان در مدارس رسمی این کشور بوده است.
جمهوری اسلامی ایران در این سه دهه، که اوج مهاجرت همسایگان شرقی به ایران بوده، فقط اجازه داده است کودکان مهاجری که سند قانونی اقامت دارند مدرسه بروند و دیگر کودکان از آموزش بازماندهاند یا راهی مدرسههای غیررسمی خودگردان شدهاند. این مدارس را شهروندان مهاجر افغان در ازای دریافت شهریه از بچههای مهاجران ایجاد کردهاند.
کودکان در این میان، با استرس و نگرانی، کتاب و قلم برداشتهاند و ناخواسته دردهای فراوان متحمل شدهاند. هزاران کودک دیگر هم در برخورد با محدودیتهای بزرگ، دست از کتاب و قلم کشیدهاند و مجبور به کار شدهاند.
رنج مهاجران افغان در این سه دهه چنان بالا گرفت که آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ناچار شد در مساله آموزش فرزندان مهاجران افغان نظر بدهد.
خامنهای در سال ۱۳۹۴ دستور طرحی را داد که بر اساس آن، همه کودکان مهاجر، اعم از قانونی و غیرقانونی، باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند. از این طرح چهار سال میگذرد، اما اجرایی کردن آن بدون مشکل نبوده است.
از نظر بسیاری از افراد فعال در این حوزه، این طرح درها را برای دانشآموزانی که به دلایل مختلف نمیتوانستند به مدرسه بروند باز کرد.
نادر موسوی، از مدیران مدرسهای خودگردان، به دویچهوله گفته است: «پیش از اجرای این طرح، در مکتب خود من ۴۰۰ کودک افغان درس میخواندند، که بلافاصله پس از شروع این طرح، دو سوم آنها به مکاتب دولتی راه پیدا کردند.»
بر اساس آمار وزارت آموزشوپرورش ایران در سال ۱۳۹۴ که دستور رهبر جمهوری اسلامی ایران صادر شد، حدود ۵۰ هزار کودک افغان که پدر و مادرشان مدارک قانونی اقامت در ایران را نداشتند فرصت یافتند «برگههای حمایت تحصیلی» را که مدرک دسترسی کودکان به آموزش بود دریافت کنند و به مدارس عادی ایران راه پیدا کنند و این آمار هر ساله افزایش پیدا کرد.
اکنون نزدیک به ۴۰۰ هزار کودک افغان در ۲۷ هزار مدرسه ایران مشغول تحصیلاند.
یکی از مسائل عمده هزینه آموزش این کودکان است که میتواند بر شانه دولت ایران سنگینی کند. مقامهای ایرانی بارها در مذاکراتشان با اداره عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان بارها این موضوع را عنوان کردهاند.
خبرگزاری مهر در یکی از گزارشهایش، با ارائه آمارهایی از قول شاهین نوشآبادی، معاون مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزشوپرورش، نوشت هزینه تحصیل در پایه اول تا ششم حداقل ۱۲۰ و حداکثر ۳۰۰ هزار تومان، در دوره متوسطه اول یعنی پایههای هفتم و هشتم حداقل ۱۴۴ و حداکثر ۳۳۶ هزار تومان و در دوره متوسطه دوم و پیشدانشگاهی حداقل ۱۸۰ و حداکثر ۳۶۰ هزار تومان تعیین شده است.
اما در همین زمینه هم سازمان ملل متحد دست کمک به سوی ایران دراز کرده است و هر ساله بودجهای برای تحصیل کودکان افغان اختصاص داده است. مثلا در سال ۱۳۹۳، سازمان ملل متحد ۱۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان برای تحصیل کودکان افغان به ایران پرداخت کرد. اما گزارشهایی منتشر شده است که ایران این مبلغ را صرف امور دیگر میکند.
مقامهای ایرانی با رد این گزارشها، اما مدعیاند که هزینه آموزش کودکان افغان خیلی بیشتر از مبلغ کمکی سازمان ملل متحد و حدود ۵۰۰ میلیارد تومان است.
با توجه به این نگاه اقتصادی و مادی به آموزش کودکان و دو سال پس از دستور آیتالله خامنهای و با تداوم مشکلات آموزش کودکان افغان، پیکار گستردهای میان شهروندان ایرانی در حمایت از تحصیل آنها با هشتگ #از_مهر_جا_نمانند راه افتاد که دامنه آن از هنرپیشه تا روزنامهنگار و حتی وزرای آموزشوپرورش و مخابرات ایران را هم فرا گرفت.
مهناز افشار، هنرپیشه ایرانی که اوضاع افغانستان را هم دنبال میکند، نوشت: «کودکان همسایه به ما پناه آوردهاند. حداقل به آنها فرصت آموختن و خواندن بدهیم تا بتوانند تاریخ سرزمینشان را بخوانند.»
شبنم رحمتی، روزنامهنگار، هم نوشت: «برخلاف آنچه برخی میپندارند تلاش برای تحصیل کودکان افغان در ایران پز روشنفکری نیست. یادآوری بدیهیترین حقوق انسان است.»
این حقوق اما برای هزاران کودک افغان همچنان یک رویاست. بچههایی که بدون پدر و مادرشان به ایران مهاجرت کردهاند و زیر سایه عمو یا دایی یا برادر گوشهای جستهاند، همچنان محروم از درس و مجبور به کارند. گوشه کارگاه میخوابند یا در مرکز تفکیک زباله کار میکنند. اینها جمعیت فراموششده و پنهانیاند که حتی در روز بینالمللی کودک، کسی سراغشان نمیرود.