روژاوا و بذر بیاعتمادی برای متحدان آینده آمریکا
روز شنبه ۱۳ مهر، رجب طیب اردوغان، چند روز قبل از تماس تلفنی با دونالد ترامپ، بار دیگر شمال و شرق فرات را تهدید به حمله نظامی کرد و گفت دستورهای لازم برای شروع یک عملیات نظامی در آیندهای بسیار نزدیک صادر خواهد شد.
شاید کمتر کسی انتظار داشت تهدیدهای اردوغان برای سازماندهی و حمله نظامی به شمال سوریه/روژاوا تنها چند روز پس از این اظهارات و البته با عقبنشینی ناگهانی نیروهای آمریکایی از منطقه تلابیض و راسالعین، وارد فاز عملیاتی شود و گفتوگوهایی که از حدود سه ماه پیش برای ایجاد منطقه امن جریان داشت متوقف شود.
در حالی که این گفتوگوها به نتیجهای ملموس و سرانجامی مشخص نرسیده بود، دولت اردوغان در کمتر از دو سال، یک بار دیگر حمله نظامی، این بار به مناطق شمال و شرق سوریه، را در دستور کار خود قرار داد. هرچند از مدتها پیش، نیروهای دموکراتیک سوریه (س.د.ف)، همپیمان اصلی نیروهای ایالت متحده آمریکا در جنگ علیه داعش، از برنامه و اهداف حزب حاکم عدالت و توسعه (آکپارتی) برای شروع و تحمیل جنگی دیگر در منطقه اطلاع داشتند و برای جلوگیری از وقوع آن، گامهایی مشترک نیز برداشته بودند.
این نوع تهدیدهای اردوغان مبنی بر حمله به مناطق کردنشین شمال سوریه تازگی نداشت و هرازگاهی به منظور فشار بیشتر بر آمریکا برای قطع حمایتهای نظامی و لجستیکی از یگانهای مدافع خلق (ی.پ.گ) و همچنین تامین بخشی از نیازهای آنکارا مطرح میکرد. ایجاد منطقهای امن به طول ۴۸۰ کیلومتر و عمق ۳۰ کیلومتر در خاک سوریه یکی از انتظارات دولت رجب طیب اردوغان برای پایان مناقشههای سیاسی با کُردهای سوریه بود که از آن بهعنوان نگرانیهای امنیتی دولت ترکیه در سیاست خارجی نام برده میشود که اگر عملی شود، مهمترین شهرهای مرزی کردنشین در سه استان حسکه، حلب و رقه را در بر میگیرد که با اسکان حدود ۳ میلیون آواره عرب در آن، عملا شاهد بزرگترین تغییر بافت جمعیتی منطقه خواهیم داد، اقدامی که کردهای سوریه بارها در موردش هشدار داده بودند.
صرفنظر از آنچه آنکارا از آن بهعنوان نگرانیهای امنیتی نام میبرد و بر اساس همان گفتمان سیاسی، توانسته است نزد برخی همپیمانانش در ناتو مشروعیت نسبی کسب کند، جنگ امروز ارتش این کشور در خاک سوریه، که مسلما بدون چراغ سبز ایالات متحده آمریکا و اتفاقهای پشت پرده نبوده است، تجاوز و نقض آشکار حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور تلقی میشود و در تضاد با تمام اصول قوانین بینالمللی است.
برخی ناظران بر این باورند که سکوت و نبود واکنشی جدی ازسوی آمریکا در مقابل اقدامهای اخیر جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه، هیبت آمریکا را با چالشی جدی روبهرو ساخته است و در نتیجه، همین مساله باعث شده است مقامهای آنکارا بیتفاوتتر و با ملاحظات کمتری نسبت به واکنشهای احتمالی، دست به اقدام نظامی بزنند.
حمله نظامی به شمال سوریه
در روز سهشنبه ۱۶ مهر، تمامی احزاب حاضر در پارلمان ترکیه، غیر از حزب دموکراتیک خلقها (ه.د.پ)، به طرح حمله نظامی به شمال سوریه/روژاوا رای موافق دادند، اقدامی که دور از انتظار نبود. پس از آن، هر یک از رهبران این احزاب، از جمله کمال قلیچدار اوغلو، رییس حزب جمهوریخواه خلق (ج.ه.پ)، بزرگترین حزب اپوزیسیون، برای سربازان کشور دعای پیروزی و سلامتی خواندند و روز چهارشنبه ۱۷ مهر، با استقرار یگانهای زرهی، تجهیزات نظامی و نیروهای پیادهنظام ارتش همراه دیگر گروههای اسلامگرای تحت حمایت ترکیه، جنگ دیگری در منطقه کلید خورد.
این جنگ مانند عفرین، هرچند در خاک سوریه رخ میدهد، ادامه همان سیاستهای داخلی گذشته در قبال مساله کردهای ترکیه بوده است، سیاستهایی انعطافناپذیر که پروسه صلح و همچنین پیام عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان، در نوروز سال ۲۰۱۳ هم نتوانست رویکرد حزب حاکم عدالت و توسعه را به سمت چارهاندیشی برای تغییری جدی و بنیادی در قبال مساله کردها در ترکیه سوق دهد.
در همان ساعات اولیه و قبل از شروع حمله نظامی به شمال سوریه، ضمن انتقادهای شدید سناتور لیندزی گراهام و بت مکگورگ، نماینده پیشین ریاست جمهوری آمریکا در جنگ علیه داعش، که آن را سرآغاز ظهور دوباره داعش در منطقه دانسته بودند، یکی از مسٸولان پنتاگون اعلام کرده بود که نیروهای ایالات متحده آمریکا موظفاند از نیروهای دموکراتیک سوریه (س.د.ف) حمایت و پشتیبانی کنند. همزمان، دونالد ترامپ در یک رشته توییت، ضمن یادآوری رابطه نزدیک بین واشینگتن و آنکارا، از ادامه کمکهای تسلیحاتی و نظامی به کردها خبر داده بود. اما هیچکدام مانع از شروع حمله نظامی ارتش ترکیه به شمال سوریه/روژاوا نشد و در کمتر از دو سال و پس از تصرف کامل کانتون عفرین، که عملیات شاخه زیتون نامگذاری شده بود، عملیات دیگری، این بار به نام چشمه صلح، آغاز شد.
در این جنگ، تنها در پنج روز، دستکم ۷۰ غیرنظامی جان خود را از دست دادهاند و بیش از۱۲۰ نفر زخمی شدهاند و بر اساس آمار هلال احمر کردستان (مستقر در روژاوا)، ۲۰۰ هزار غیرنظامی آواره شدهاند. این اقدام در خاک سوریه قطعا نمیتواند برای مردمی که در یکی از امنترین نقاط سوریه پذیرای هزاران آواره از سراسر سوریه بودهاند، صلح و آرامش به دنبال داشته باشد.
جنگی که هر لحظه آتش توپخانهها و جنگندههای هوایی زنان و کودکان و دیگر ساکنان غیرنظامی منطقه را هدف قرار دهد، نه صلح، بلکه ویرانی و کشتار جمعی در پی خواهد داشت.
ولی بایستی این نکته را مد نظر داشت که جنگ امروز ارتش ترکیه علیه نیروهای کرد بسیار متفاوت است با دو عملیات پیشین ارتش ترکیه در شمال سوریه و در واقع، میتوان گفت بهخاطر حساسیتها و پیامدهایش، برای کردهای سوریه حکم مرگ و زندگی را دارد و از این جهت میتواند بسیار مهم، دشوار و البته سرنوشتساز باشد.
همانطور که در گذشته شاهد بودیم، عملیات شاخه زیتون با موافقت مسکو و تهران همراه بود، ولی حمله نظامی اخیر به کردهای شمال و شرق سوریه با عقبنشینی نیروهای اٸتلاف و چراغ سبز آمریکا صورت گرفت؛ اقدامی که به گفته رهبران سیاسی شمال سوریه، نه تنها باعث ظهور دوباره داعش و قدرتگیری هستههای مخفی این گروه در سطح منطقه میشود، بلکه از دید منتقدان، میتواند به ایجاد نوعی بیاعتمادی میان متحدان منطقهای ایالات متحده آمریکا منجر شود.
پیشبینی تحولات آینده در شمال و شرق سوریه چندان آسان به نظر نمیرسد، اما میتوان مطمئن بود که بیشک، سرنوشت و سیاست کردهای سوریه، در معادلات آینده سوریه و منطقه نقش مهم و بسزایی خواهد داشت.