شیوع کرونا و تلنگری بر ماموریت و اهمیت رسانه
«کرونا هم مانند یک آنفلوانزای ساده و حتی در سطح بسیار پایینتری و تنها برای افراد بیمار و مسن میتواند خطرناک و مرگآفرین باشد»، «حتی خود من دو هفته پیش سرما خورده بودم و فکر میکنم علائم کرونا را داشتم، اما بهراحتی خوب شدم»، «استفاده از طب سنتی تنها راه نجات از بیماری کرونا است» و در نهایت، «خواندن صحیفه سجادیه در روزهای شیوع کرونا میتواند بسیار موثر و مفید باشد». اینها بخشهایی از محتوای رسانه ملی یا همان رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران در یک ماه اخیر است که برخی به نقل از مقامهای رسمی، از رهبر گرفته تا مدیران و مسئولان وزارت بهداشت، و برخی دیگر به نقل از مجریان و برنامهسازان صداوسیما آورده شده است.
در روزهایی که این پیامها از رسانه انحصاری حکومت ایران پخش میشد، کرونا هر روز جان عدهای را گرفت و بهسرعت شیوع پیدا کرد و در عین حال، بسیاری از مردم با نخستین اعلام تعطیلی مدارس، راهی شمال شدند تا از تعطیلات خود لذت ببرند. اما نتیجه آن هم برای مسافران و هم برای ساکنان شهرهای شمالی، که خود نیز با این ویروس دستوپنجه نرم میکردند به یک فاجعه تبدیل شد و بهسرعت بسیاری از شهرهای شمالی کشور را وارد وضعیت قرمز هشدار کرد.
از سوی دیگر، آمار و ارقام و گزارشهای منتشرشده در رسانههای رسمی و در راس آن، رادیو و تلویزیون دولتی ایران به اندازهای با آمار مردمی و رسانههای مستقل فارسیزبان در خارج از کشور متفاوت است که گویی این دو بخش از دو کشور مختلف سخن میگویند. در حالی که رسانههای اجتماعی و ویدیوهای مردمی و حتی تصاویر ماهوارهای بهطور مستند از حفر کانالهای بزرگ و عمیق در برخی گورستانها خبر میدهد، اغلب گزارشهای تلویزیونی ایران از شیوع کرونا به اوضاع اسفبار اروپا و آمریکا و اعلام آمار لحظهبهلحظه افزایش مبتلایان به کرونا و نایاب شدن ژلهای ضدعفونیکننده در سایر کشورها میپردازد.
عملکرد صداوسیما در سالهای اخیر به شکلی بوده که هرگاه شرایط جامعه بحرانی شده است، گزارشها، برنامهها و محتوای تولیدی این رسانه از واقعیت دورتر میشود و مردم هر بار بیش از پیش اعتماد خود به این رسانه را از دست میدهند و بنابراین مردم، بهویژه آن گروهی که به رسانههای خارج از کشور دسترسی راحت ندارند، سعی میکنند خبرهای دست اول و موثق را از دوستان و آشنایان شاغل در حوزه بهداشت و درمان دریافت کنند یا برای درک بهتر شرایط فعلی کشور، به اظهارنظرها و ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی بسنده کنند، اظهارنظرها و نقلقولهایی که گاه نه ریشه علمی دارند و نه با واقعیت موجود منطبقاند. اما در شرایطی که رسانههای رسمی کشور نتوانند خبرها و اطلاعات درست را در بهترین زمان ممکن به مخاطبان بدهند، چارهای جز یافتن منابع دیگر برای دریافت خبر نیست.
این مساله که ویروس جدید کرونا با سرعتی بیش از پیشبینی اولیه در کل دنیا شیوع پیدا کرده موجب شده است تا در چند هفته اخیر، خبرهای مربوط به این ویروس و وضعیت آن در کشورهای مختلف در صدر خبرهای رسانههای دنیا باشد. اما نحوه برخورد رسانههای کشورهای گوناگون با این پدیده و شیوه بازتاب خبرهای مربوط به آن، تحت تاثیر فضای سیاسیـاجتماعی و حاکمیت و قوانین رسانهای، بهشدت با هم متفاوتاند.
برای نمونه، در کشوری مانند سوئد که از نظر حقوق مطبوعات و رسانهها، از آزادترین کشورهای دنیا محسوب میشود، خبرهای مربوط به کرونا در این کشور، از پیدا شدن اولین مورد ابتلا در یک ماه گذشته تا امروز که این ویروس در عرض ۱۰ روز شیوع ناگهانی پیدا کرده، پوشش کامل داده شده است. برخلاف صداوسیمای جمهوری اسلامی که هنوز هم سعی دارد تصویری متفاوت از واقعیت موجود در جامعه را به مردم نشان دهد، در سوئد، بهویژه پس از اولین و تنها مورد مرگ بهعلت کرونا که در هفته جاری رخ داد، رسانههای گوناگون و در صدر آن، شبکههای تلویزیونی سراسری از ارائه آخرین خبرهای وضعیت کرونا در کشور لحظهای غفلت نکردهاند. در سه روز گذشته، هیات دولت، مسئولان بهداشت و رفاه اجتماعی و مدیران آموزشی سوئد سه نشست خبری داشتند که بهطور زنده از شبکه چهار سراسری این کشور پخش شد.
بهعلاوه، در چند روز اخیر، میزگردهای متعددی از شبکههای تلویزیونی سراسری سوئد پخش شد که در آن، از مردم دعوت میشد سوالها و نگرانیهایشان را با متخصصان بیماریهای عفونی، اپیدمیشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی حاضر در برنامه مطرح و پاسخ را بهصورت زنده دریافت کنند. در این چند روز، مسئولان زیادی، از نخستوزیر تا اعضای هیات دولت، در این رسانهها به چالش کشیده شدند و مورد پرسش قرار گرفتهاند. علاوه بر این، توصیههای بهداشتی و پزشکی که بر پایه علم بهداشت و اپیدمیشناسی است از طریق شبکههای سراسری تلویزیون در اختیار مردم قرار داده شده است. برنامههای سرگرمکننده، که با حضور تماشاچیان برگزار میشد، برای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا، بدون حضور تماشاچی در حال تولید و پخش است تا مخاطبان نیز شیوع این ویروس را جدیتر بگیرند و از حضور در جمع و اماکن عمومی دوری کنند.
خبرهای منتشرشده در فیسبوک و اینستاگرام و روزنامههای این کشور صرفا در راستای تکمیل خبرهای رسمی بوده است و با آنها منافاتی ندارد و به همین دلیل، مردم نیز با همه نگرانیها از شیوع این بیماری، به سردرگمی و روی آوردن به هر توصیه و پیشنهادی دچار نشدهاند و در آرامش فکری، رفتار اجتماعی و بهداشتی خود را مدیریت میکنند، چرا که از وضعیت کشور و موقعیت خود در این شرایط کاملا آگاهند، درست برخلاف آنچه امروز بر مردم ایران رفته است.
امروز در ایران، مردم سردرگم و نگرانی را میبینیم که دچار وسواسهای فکری و عملی شدید شدهاند و به هر دری میزنند تا بتوانند اطلاعات بیشتری از وضعیت موجود بگیرند و بازار شایعهها و خبرهای ناموثق و توصیههای غیرعلمی و بیپایه هر روز داغتر میشود.
با نگاهی به وضعیت روحی و رفتاری مردم در این دو کشور که نظام رسانهای و سیستم حکومتی در یکی کاملا باز و آزاد و در دیگری بسته و امنیتی است، میتوان به اهمیت رسانههای آزاد در جامعه، بهویژه در شرایط بحرانی، بیشتر پی برد. رسانههای آزاد در چنین شرایطی، وظیفه دارند مسئولان را زیر سوال ببرند.
در کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که رسانهها همواره ابزار تبلیغات حکومتاند، در شرایط بحرانی غیرسیاسی مانند شیوع کرونا نیز بهدلیل بیاعتمادی عمومی نسبت به محتوای تولیدیشان، بهشدت بیاستفاده شدهاند و توانایی هدایت و مدیریت افکار عمومی و جلوگیری از بحرانهای روحی و روانی در جامعه را ندارند، چرا که تجربه نشان داده است چنین رسانههایی تمامی محتوای تولیدیشان را معطوف توجیه عملکرد حکومتهای متبوعشان میکنند، نه اطلاعرسانی صحیح و بهموقع به مردم.
شاید امروز، با بررسی عملکرد رسانههای دو کشور متفاوت در مورد بحرانی مشترک، بیشتر بتوان دریافت که چرا رسانهها تنها هنگامی میتوانند از عهده وظایف رسانهای خود برآیند که دارای استقلال کامل باشند و زیر سلطه دولت یا تفکر ایدئولوژیک نباشند.