فراز و فرود یک پزشک اسرائیلی: از وزارت تا جاسوسی برای ایران
جاسوسی یک وزیر اسرائیلی برای «دشمن»، در هفت دهه تاریخ معاصر این کشور، امری بیسابقه است. دکتر گونن سِگِو از دهه ۱۹۹۰ وارد سیاست شد؛ اما قطعه پایانی اپرای حرکت فوارهوارِ صعود و سقوطش در سیاست اسرائیل، با یک اتهام بزرگ نواخته شد: جاسوسی برای ایران.
***
ژنرالی که نردبان سِگِو شد
در آوریل ۱۹۸۳، یکی از راستگراترین ژنرالهای ارتش اسرائیل و رییس پیشین ستاد نیروهای دفاعی این کشور، بازنشسته شد. رافائل ایتان، قهرمان جنگ، مفتخر به مدال شجاعت در ۲۶ سالگیاش، فردی که به سیاستهای سختگیرانه علیه فلسطینیها شهره بود، وارد سیاست شد و همانگونه که انتظار میرفت، افکار عمومی را در جناح راست اسرائیل به خود جلب کرد.
ایتان در همان سال که بازنشسته شد، در یک کمیسیون کنست (پارلمان اسرائیل) گفت: «برای هر سنگی که آنان [فلسطینیها] پرتاب میکنند، ما ۱۰ شهرک [یهودی] میسازیم. اگر یکصد شهرک میان نابلس و اورشلیم بسازیم -که میسازیم- دیگر سنگی پرتاب نخواهد شد».
جناح راست اسرائیل، اعم از ملیگرا و مذهبی، ایتان را یک «سابرا»* میدید که با تمام وجود، در راه حفظ «ارض موعود» با فلسطینیها مقابله میکند. هماو بود که در زمان ریاست ستاد نیروهای دفاعی، سیاست موسوم به «ترتور» را در سرزمینهای اشغالشده پس از جنگ ۱۹۶۸ اجرا کرد و دستور داد: «اگر قانون، مدتزمانی محدود را به شما اجازه میدهد که یک فرد را برای استنطاق بازداشت کنید، [نگران نباشید] او را برای یکی دو روز آزاد کنید و دوباره به زندان بیفکنید».
او با چنین پیشینهای، یک حزب ملیگرای افراطی اما سکولار را به نام تزومت تأسیس کرد. در سال ۱۹۸۴ ایتان تنها عضو تزومت بود که در ائتلاف با یک حزب ملیگرای افراطی دیگر به نام «تِهیا» وارد کنست، مجلس اسرائیل، شد. تزومت در سال ۱۹۸۸ بهتنهایی در انتخابات شرکت کرد و تنها یک کرسی بیشتر از دور قبل بهدست آورد. در سال ۱۹۹۰، تزومت به دولت اسحاق شامیر پیوست و ایتان که حزبش از همسایگان او در مناطق کشاورزنشین تلعدشیم تشکیل شده بود و خود نیز فردی کارکشته در زراعت بود، وزیر کشاورزی شد. لیکن ژنرال سابق، خیلی زود نیاز پیدا کرد تا نیروهایی تازهنفس، تحصیلکرده و جاهطلب داشته باشد و شروع به کشف کسانی کرد که چنین استعدادهایی داشته باشند.
اینجا بود که گونن سگو در چشم ایتان درخشید. سگو با سابقه خدمت در ارتش، پزشکی جوان و خوشتیپ بود که قدرت سخنوری چشمگیری داشت. ایتان اعتبار خود را پشت سگو گذاشت و او را به یکی از چهرههای حزب تزومت تبدیل کرد. رقم چشمگیر هشت کرسی کنست در سال ۱۹۹۲، دستاورد تلاشهای ایتان برای ارتقای حزبش بود و دستمزد دکتر سگو برای این همراهی، یک کرسی در کنست سیزدهم؛ جایزهای چشمگیر برای یک جوان ۳۵ ساله.
سگو اینگونه از یکی از راستگراترین احزاب اسرائیل وارد سیاست شد؛ آنهم در زمانی که حزب چپگرای کارگر در اکثریت بود و پزشک جوان، اقلیتبودن را تجربه کرد.
گردش به چپ و خنجر به پشت راست
«یک هشتم از یک حزب اپوزیسیون؟» این چیزی نبود که پزشک جوان و سروان جاهطلب پیشین را ارضا کند. روزنامهنگاران اسرائیلی از قول یکی از همحزبیهای پیشین سگو در تزومت نوشتهاند که او از همان ابتدا شروع کرد تا جای ایتان را در رهبری حزب بگیرد: «کمتر از یک سال پس از آنکه ما وارد کنست شدیم، سگو اینجا و آنجا به همه میگفت که ایتان خیلی پیر شده است و نیاز است که او را جایگزین کنیم... این واقعیت که فردی کاملاً گمنام مانند سگو، با حمایت ایتان وارد کنست شد و از همان ابتدا تلاش کرد تا زیر پای ایتان را خالی کند، میتواند به شما بگوید که او چطور آدمی است».
طبیعی بود که لقمه ایتان برای گلوی سگو بسیار بزرگ بود. او در چرخشی ناگهانی، در روز هفتم فوریه ۱۹۹۴ دو تن دیگر از اعضای تزومت را با خود همراه کرد تا انشعابشان را از جریان اصلی حزب اعلام و گروه پارلمانی تازهای را به نام ییعود در کنست سیزدهم تشکیل دهند.
ییعود از اپوزیسیون راست به جناح چپ تغییر جهت داد و به دولت اسحاق رابین پیوست. او خیلی زود و در ژانویه ۱۹۹۵ وزارت انرژی و زیرساخت را برعهده گرفت. حضور در دولت رابین برای راستگرایان اسرائیل امری عادی نبود. ملیگرایان و یهودیان افراطی، رابین را بهخاطر قرارداد اسلو، تلاشهای صلح با فلسطینیان و اعطای خودمختاری به آنان در کرانه غربی رود اردن، «خائن» میشمردند و فردی را که از جناح خودشان به «خائنان چپ» پیوسته باشد، دو برابر لعن میکردند. همین دیدگاه سرانجام به ترور اسحاق رابین در همان سال منجر شد.
سهم سگو و دو همراهش، استر سالموویتز و الکس گولدفراب از این خشم، بسیار بیشتر از حد تصور بود. زیرا آنان با رأی بسیار حساس خود به قرارداد اسلو ۲** در کنست، باعث شده بودند تا این پیمان در پارلمان تصویب شود. شاید همین امر، تمام سرنوشت سگو را در صحنه سیاسی اسرائیل رقم زده باشد.
با کشتهشدن رابین به دست یک جوان یهودی افراطی، شیمون پرز به نخستوزیری رسید و سگو را نیز در همان وزارتخانه ابقا کرد. لیکن «ییعود» ساخته سگو دوامی نداشت. سالموویتز و گولدفراب از ییعود جدا شدند و سگو تکوتنها ماند. او در انتخابات ۱۹۹۶ شرکت نکرد، حزبش به تاریخ پیوست و خودش دیگر در سیاست جدی گرفته نشد.
سرخورده از سیاست، محروم از طبابت
سگو از سیاست جدا شد؛ اما روحیه ماجراجویی، او را به حوزهای دیگر کشاند. در سال ۲۰۰۵، سگو که تلاش کرده بود تا ۳۰هزار قرص اکستازی را درپوشش اسمارتیزهای معروف ام-اند-ام از آمستردام به اسرائیل قاچاق کند، بازداشت شد. این تنها رسواییاش نبود. او تاریخ انقضای پاسپورت دیپلماتیک خود را دستکاری کرده بود و همچنین سوءاستفاده از کارت اعتباری در هنگکنگ نیز به پروندهاش افزوده شد.
سگو به جریمه و پنج سال حبس محکوم شد؛ اما دو سال بعد با تخفیف در مجازات، از زندان آزاد شد. لیکن دیگر نهتنها جایی در سیاست نداشت، جواز طبابتش در اسرائیل را نیز بهدلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر، از دست داد.
سگو در اسرائیل جایی نداشت، اما در جامعه یهودیان نیجریه دوستانی داشت که به او توصیه کردند تا به آنجا برود و با تأسیس یک کلینیک، به طبابت بپردازد. در آنجا بود که سفارت پرکار ایران در نیجریه، سگو را شناسایی کرد.
نیجریه سالهاست که هدف سرمایهگذاری امنیتی جمهوری اسلامی است. در سال ۲۰۰۴ یک دیپلمات ایرانی در حال عکسبرداری از سفارت اسرائیل در ابوجا، پایتخت نیجریه، بازداشت شد. در سال ۲۰۱۰ محمولهای بزرگ از سلاحهای قاچاق، درون یک کشتی که از بندرعباس حرکت کرده بود، در بندر لاگوس نیجریه، کشف و ضبط شد. دو فرمانده ارشد سپاه قدس، حسین (عظیم) آقاجانی و اکبر طهماسبی (علی طباطبایی) در نیجریه تحت تعقیب قرار گرفتند و به سفارت ایران پناه بردند. چهار ماه بعد با پوشش دیپلماتهای وزارت خارجه و در هواپیمای وزیر، طباطبایی را از نیجریه خارج کردند. این امر، به درگیری دیپلماتیک و فشار برای تغییر حسین عبداللهی، سفیر وقت ایران در نیجریه، منجر شد. آقاجانی اما به محاکمه تن داد و به پنجسال زندان محکوم شد.
در ماه مه همان سال، سلاحهایی نیز در ابوجا کشف و اعلام شد که افراد حزبالله نیجریه در این رابطه بازداشت شدهاند و قرار بوده که از این سلاحها برای حمله به اسرائیلیها در نیجریه استفاده شود. تبلیغات شیعی و حمایت از شیخ ابراهیم زکزاکی، روحانی نزدیک به جمهوری اسلامی هم بخش دیگری از فعالیتهای سفارت ایران در این کشور آفریقایی است. اسرائیل نیز به همان تناسب، در جامعه کوچک یهودیان نیجریه فعال است.
ورود سگو به نیجریه موضوعی نبود که از چشم کارکشتگان امنیتی سفارت جمهوری اسلامی ایران دور بماند.
وزیری که هدف ربایش بود، با پای خود آمد
به گزارش تایمز اسرائیل، یکی از اعضای سابق شینبت، سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل، اذعان کرده است که سگو زمانی بهعنوان یک هدف مهم در لیست ربایش حزبالله لبنان قرار داشت؛ اما آنان با عدم توفیق در برنامهریزی ربودن وزیر پیشین، در سال ۲۰۰۰ یک تاجر و سرهنگ ذخیره ارتش اسرائیل را به نام الچانان تننبائوم را در امارات ربودند تا او را چند سال بعد در یک معامله تبادل اسرا تحویل دهند.
چنین هدفی، هفت سال بعد، سرخورده از شکستهای پیدرپی در اسرائیل، به نیجریه رفته بود و بیماران او عمدتاً اعضای سفارت اسرائیل و جامعه یهودیان ابوجا بودند. او بهخاطر نجات جان یک دیپلمات اسرائیلی در نیجریه، تقدیرنامهای رسمی از سفارت کشورش در ابوجا دریافت کرد. اما سگو بیماران دیگری نیز پیدا کرده بود: اعضای سفارت ایران در ابوجا.
اعضای سفارت ایران، ظاهراً در سال ۲۰۱۲، برای درمان بیماری فرزند یکی از دیپلماتها با دکتر سگو تماس گرفتند. این اولین ورود او به سفارت ایران بود و بیش از این اطلاعاتی در دست نیست، تا هجدهم ژوئن ۲۰۱۸ که خبر بازداشت سگو به اتهام جاسوسی برای ایران، علنی شد.
او در سفری که به گینه استوایی داشت، ازسوی مقامهای این کشور به اتهامی ساختگی و درواقع، به خواست سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل بازداشت و به آن کشور مسترد شد. سگو ۹ روز را در بازداشت انفرادی و بازجویی گذراند و ضمن پذیرش همکاری با سازمانهای اطلاعاتی ایران، مدعی شد که میخواسته ایرانیها را «دور بزند و مانند یک قهرمان به اسرائیل بازگردد». او که بهخاطر ازدواج با همسر آلمانیاش، شهروندی این کشور را دریافت کرده بود، دستکم دوبار با پاسپورت آلمانی، به تهران سفر کرده است.
منابع امنیتی اسرائیل میگویند که سگو به خاطر دو دهه دوری از سیاست، اطلاعات حساسی در دست نداشته است تا مبادله کند، اما درباره زیرساختهای انرژی اسرائیل، برخی اشخاص و مراکز امنیتی و سیاسی در این کشور و برخی چارتهای تشکیلات دولتی اطلاعاتی را ارائه کرده است.
اما روزنامه الاخبار لبنان که به حزبالله نزدیک است، اطلاعات سگو را «دستاوردی بیسابقه» برای جمهوری اسلامی توصیف کرد. هرچند که موضع رسمی دولت ایران، ابراز بیاطلاعی از ماجرا بود.
سرنوشت سگو در محاکمهاش هر چه باشد، بازداشت او که اندکی پس از افشای سرقت آرشیو اسناد اتمی ایران بهدست مأموران موساد صورت گرفت، نشان از بالاگرفتن جنگ اطلاعاتی ایران و اسرائیل در سالهای اخیر دارد. جنگی که به موازات چنگ و دندان نشان دادنهای نظامی طرفین در خاک سوریه، بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
پانوشتها:
* سابرا: واژهای غیر رسمی برای اطلاق به یهودیان غیرمهاجر و متولد اسرائیل.
** قرارداد اسلو با نام رسمی «بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان» نخستین توافق مستقیم اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین بود که طی آن پایههای تشکیل حکومت خودگردان فلسطین ایجاد شد. قرارداد اسلو ۲ با نام رسمی «موافقتنامه موقت در مورد کرانه باختری و نوار غزه» برمبنای موافقتنامه مقدماتی اسلو ۱ استوار شده بود و طی آن، تأسیس حکومت خودگردان فلسطین اعلام شد. در این معاهده، مناطق مختلف تحت اشغال اسرائیل به سه دسته ای، بی و سی تقسیم شد و حکومت خودگردان اختیاراتی برای اداره مناطق ای و بی را عهدهدار شد. جالب اینجاست که سگو به پیمان اسلو رأی منفی داده بود و در چرخشی آشکار، با پیمان اسلو ۲ موافقت کرد.