فراموششده زیر سایه کرونا
در هجوم استرس همهگیری یک بیماری که هر فردی را نگران میکند و در مورد قرنطینه خودخواسته در خانه و نحوه استفاده از مواد ضدعفونی و ماسک و دستکش اطلاعرسانی میکنند، تصاویر مهمی وجود دارند که دیده نمیشوند.
گروههای زیادی در نقاط گوناگون ایران زندگی میکنند که به دلایل متعدد، خانه برای آنها فقط محلی برای خوابیدن است، محلی بهمثابه خوابگاه، اتاقهای کوچک با جمعیت زیاد و حمام و سرویس بهداشتی مشترک. آنها در محلی سکونت دارند که با توجه به نکات ایمنی جلوگیری از سرایت ویروس کرونا، ماندن در آن سلامتیشان را تضمین نمیکند که هیچ، باعث گسترش و انتقال بیشتر بیماری نیز میشود.
حرف زدن از ژل ضدعفونی و ماسک و دستکش برای ساکنان شهر و روستاهایی که حتی به آب و سرویس بهداشتی دسترسی ندارند و درآمدشان کفاف زندگی روزمرهشان را هم نمیدهد، چه فایدهای دارد؟ برای تمام این گروههای مانده در سایه، کرونا هم بخشی از مبارزه هرروزهشان برای زندگی است.
آنها که در محیطی آلوده کار و زندگی میکنند
در مراکز و پالایشگاههای نفتی، در مجاورت معادن، در کنار نیروگاهها و صنایع پتروشیمی و فولاد، اغلب کارگران مهاجر و فصلی در خوابگاههای کارگری زندگی میکنند. به نقل از یکی از کارگران عسلویه، این خوابگاهها گاهی تا ۱۵ نفر را در خود جا میدهند و این تعداد فقط به یک یا دو دوش حمام و سرویس بهداشتی مشترک دسترسی دارند. سرویس حمل کارگران نیز مینیبوسهایی کهنه است با ظرفیت نامتناسب با جمعیت کارگران. بهعبارتی، آنها در هر شرایطی، بیماریهای مسریشان را نیز با هم شریک میشوند.
مناطقی مانند عسلویه در استان بوشهر و یا پالایشگاههای استان خوزستان اغلب بهعلت تولید انواع آلایندهها، محیطی آلوده و ناامن برای کارگران و حتی ساکنان مجاور این صنایع دارند. اغلب آنها گرفتار آسم و بیماریهای تنفسیاند. این مساله لزوم رسیدگی به این افراد و فراهم کردن سرویس خدمات درمانی و حتی پیشگیری را ضروریتر میکند. شهرهایی مثل بندر ماهشهر و عسلویه یا کلانشهرهایی مانند تهران و مشهد قربانیهای نخستاند، با انبوهی از حاشیهنشینهایی که اغلب کارگران موقت و فصلیاند و زندگی از همه سو بر آنان سخت گرفته است.
رییس شبکه بهداشت و درمان ماهشهر در مورد مناطق کمربندی شهرهای صنعتی بهدرستی گفته است: «مشخص نیست درصد آلودگی هوا در این منطقه نسبت به استانداردها چقدر بیشتر است؟ اما بوی تند آمونیاک و کلر جزئی جدانشدنی از اتمسفر این شهر شده و در برخی ساعتهای عصر و هنگام شرجی و بالا بودن رطوبت، تنفس مشکل میشود.»
زندگی در این منطقه پرخطر با امکان ابتلا به بیماریای که دستگاه تنفسی را هدف قرار میدهد قطعا رابطه معناداری دارد.
آنها که خانه امنی ندارند
فقط پس از سیل در سیستان و بلوچستان، بیش از ۳۰۰۰ خانوار بیخانمان شدند. در استان لرستان، پس از این دو سیل اخیر، تقریبا تمام زیرساختهای اصلی و ضروری زندگی مردم از بین رفته است. به این جمعیت، زلزلهزدگان شمال غرب ایران را هم باید افزود، مجموعهای از آسیبدیدگان حوادث طبیعی که هنوز خانه، دسترسی پایدار به آب و سرویس بهداشتی و مراکز درمانی ندارند. مجموعه وسیعی نیز در حاشیه کلانشهرها ساکناند، افرادی که با تمام آسیبهای زندگی در کلانشهرها مانند آلودگی هوا و آب، سختی و گرانی معیشت و امروز، آمار بالای ابتلا به ویروس همهگیر زندگی میکنند ولی امکانات کلانشهرها را ندارند.
بنا بر آمار رسمی، حدود ۱۹ میلیون نفر حاشیهنشین در ایران داریم، حدود ۲۵ درصد جمعیت ایران. روشن است که این گروهها در حوزه خدمات بهداشتی و آموزش و اطلاعرسانی، در شرایطی مانند امروز، کجا قرار خواهند گرفت. اگر برای توزیع مواد شوینده و دستکش و ماسک برنامهریزی وجود نداشته باشد، چند درصد این مجموعهها توان خرید این اقلام را دارند؟ چند درصد این کودکان و نوجوانان، که بسیاری از آنان اتفاقا در فضاهای بسیار آلوده کار میکنند و جایی برای خواب و سکونت هم ندارند، شرایط ایمنی و مراقبت از خود را میدانند یا اساسا میتوانند آن را رعایت کنند؟
آنها که به آب دسترسی پایدار ندارند
دسترسی پایدار به آب شرب سالم یکی از مهمترین شاخصهای رفاه است. هنوز در بسیاری از روستاها و شهرها حتی با استاندارد ایران هم فاصله زیادی داریم.
در استانهایی مثل کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی، ۴۵ درصد روستاها به آب دسترسی دارند. در استان گیلان نیز آلودگی آب مشکلات بسیار جدی ایجاد کرده است. در استانهای خوزستان و سیستان و بلوچستان هنوز شهرهایی هستند که با تانکر و بهصورت سقایی آبرسانی میشوند. هنوز در بسیاری از شهرهای استانهای جنوبی ایران، بهعلت کیفیت بد آب لولهکشی، شهروندان زیادی، آب شیرین موردنیاز خود را با خرید بطریهای آب تامین میکنند.
بعد از سیل بهار و پاییز در سیستان و بلوچستان و در ماه اخیر، در استانهای زاگرسنشین، بسیاری از روستاها و شهرها به آب و امکان شستوشو دسترسی ندارند؛ بهعلاوه، تمام کانکسنشینها و چادرنشینهای باقیمانده از سیل و زلزلههای قبلی از امکان نظافت و شستوشوی مرتب برخوردار نیستند.
سازمان آبفای تهران اعلام کرده است که بیش از ۲۵ درصد آب شرب ایران تنها در تهران مصرف میشود و بعد از خبر شیوع ویروس کرونا، مصرف آب بهشدت افزایش پیدا کرده است. در تهران، احتمال جیرهبندی آب اعلام شده است اما در برخی دیگر از شهرها، مانند شرق استان گیلان، این جیرهبندی اجرایی شده است.
شهرهایی که شبکه فاضلاب ندارند
بنا بر آمار و نظر مدیرکل نظارت بر بهبود روشهای بهرهبرداری از فاضلاب شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، فقط ۵۰/۸ درصد جمعیت شهری ایران به سیستم فاضلاب دسترسی دارند، یعنی تنها بالغ بر ۳۲ میلیون نفر از جمعیت ایران تحت پوشش شبکه فاضلاب شهریاند. این آمار در مورد جمعیت روستایی ایران زیر یک درصد است.
اما وضعیت مدیریت پسماندهای عفونی بیمارستانها نیز بهتر از این نیست. سازمان جهانی سلامت پروتکلهای متعددی در مورد مدیریت پسماندهای عفونی بیمارستانها دارد. شهرهای زیادی در ایران سالها با رهاسازی یا سوزاندن غیراصولی زبالههای بیمارستانی درگیر بودند، از کرمانشاه تا لنگرود. در زمان بروز مشکلاتی چون همهگیری بیماریهای ویروسی، این موضوع اهمیت ویژهای پیدا میکند، بهخصوص با وجود بیمارستانها و آزمایشگاههایی که چند برابر ظرفیت خود مجبور به کارند.
در آخرین جلسه کمیته مشارکتهای اجتماعی ستاد مقابله با کرونا نیز در مورد لزوم مدیریت اصولی و بهداشتی پسماندهای بیمارستانی و خانگی بحث شد. باید امید داشت در جلسه هماندیشی شهردار و اعضای شورای شهر تهران برای مقابله با کرونا و خدماتدهی در این حوزه، موضوع فاضلابها نیز در نظر گرفته شده باشد.
در شرایط بحرانی گسترش همهگیری ویروس جدید کرونا در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، از جمله در مناطق پرجمعیت استان تهران، قم، البرز و همینطور حاشیه دریای خزر، تدوین یک پروتکل حفاظتی و مدیریتی در حوزه فاضلاب و پساب ضروری به نظر میرسد.
در بحران این روزها نیز، مانند بحران پس از حوادث طبیعی، دو نکته مهم بیش از پیش آشکار میشود: توسعهنیافتگی گسترده در ایران و تمرکزگرایی که انحصار امکانات در مرکز را تثبیت کرده است. بهعنوان مثال، با وجود شیوع ویروس جدید کرونا در تقریبا سراسر ایران، فقط سه آزمایشگاه در تهران مرجعاند و آزمایشها را بررسی میکنند.
در شکاف عمیق دسترسی به امکانات و خدماتی که حق همه شهروندان است، جایگاه حمایت و حفاظت از شهروندان آسیبپذیرتر در زمان بروز بحرانی ملی کجاست؟