
قاسم سلیمانی، نفتیترین سردار
در تاریخ کمتر پیش آمده است نام سرباز یا سرداری حین انجام وظیفه بر سر زبانها بیفتد، مگر اینکه سودای سروری در سر داشته باشد یا حاکمیت و فرماندهان کل قصد داشتهاند با داستانپردازی و اسطورهسازی از او، کمبودهای تبلیغاتی خود را جبران کنند. در وضعیت نخست، معمولا این سردار عمری طولانی نداشته و در وضعیت دوم، حاکمیت قمارِ بزرگی کرده است، چه اینکه سربازان هر لحظه در خطر مرگاند و مرگِ یک اسطوره ضربهای به بزرگی و اهمیت خودش بر پیکر حاکمان وارد میکند؛ قاسم سلیمانی بهنوعی از هر دو نوع بود.
آنچه سلیمانی را در حوزه نفت و گاز از هر سپاهیِ دیگری اثرگذارتر میکند استفاده هوشمندانه او از توان و امکانات سپاه قدس برای بازی با مهمترین برگِ خاورمیانه یعنی «نفت» است. گرچه وزارت نفت ایران پاسدارهای زیادی را در پستهای مدیریتیاش دیده و حتی وزیرِ سردار هم داشته است (رستم قاسمی) و قرارگاههای مختلف سپاه پاسداران، مانند خاتمالانبیا، نهتنها پروژههای نفتی را اجرا میکنند بلکه زیرمجموعههای نفتی بزرگی نیز دارند، نگاهی به یک دهه حضور پررنگ قاسم سلیمانی در جنگهای منطقه نشان میدهد او بیش از چریکی کارکشته بود که فقط زبان اسلحه را میفهمد. سلیمانی یک فرمانده نظامی با دید سیاسی، روابط و مشاوران سیاسی و اقتصادی بود که سرنوشت خاورمیانه را با اتکا به نفت تحتتاثیر قرار داد.
سردار و میدانهای نفت و گاز سوریه
از سال ۲۰۱۶، جنگ در سوریه وارد عرصه تازهای شد. نگاه بازیگران خارجی حاضر در سوریه (ایران، روسیه و ترکیه) به منابع نفت و گاز این کشور موجب شد درگیری بر سر این منابع، که رگ حیاتی داعش و بشار اسد بود، جدی شود.
نخستین حرکت در این حوزه از آسمان و با اقدام روسیه به بمباران منطقه پالمیرا در مارس ۲۰۱۶ (اسفند ۱۳۹۴) آغاز و سپس پیشروی زمینی نیروهای سوریه با فرماندهی و نظارت قاسم سلیمانی کلید خورد. پالمیرا در همان ماه آزاد و میادین نفت و گازش امن شد. اما ۸ ماه بعد، شهر مجدد به دست داعش افتاد و این بار، سلیمانی و نیروهای تحت فرمانش ترجیح دادند بهجای صرف انرژی و نیرو برای دفاع از مناطق شهری و روستایی، میادین نفت و گاز را در تصرف نگه دارند و در این کار نیز موفق شدند.
پس از آن، نقشه جنگ تغییر کرد و نیروهای تحت فرمان سلیمانی میادین نفت و گاز و مناطق نیروگاهی سوریه را در اولویت تصرف قرار دادند تا هم رگ اقتصادی داعش را زیر فشار بگذارند و هم مشکلات تامین انرژی دولت بشار اسد را رفع کنند. در سپتامبر ۲۰۱۷ (مهر۹۶) میدان گازی کونوکو را کردها در پی مذاکرات قاسم سلیمانی، به روسها تحویل دادند که بعد در اختیار دولت سوریه قرار گرفت.
این سیاست با بمباران کاروان نفتی داعش که به سوی مرزهای ترکیه میرفت به اوج خود رسید و واکنش تند ترکیه و تقابل ترکیه و روسیه را در پی داشت. آنکارا از آغاز جنگ داخلی سوریه، در این کارزار، بهنوعی علیه دمشق حضور غیرمستقیم داشت و پس از اعلام خلافت داعش در سال ۲۰۱۳، اقدام به خرید گسترده نفت و گاز قاچاق از تروریستها کرده بود.
گامهای بعدی در سوریه را با دنبال کردنِ نقشه حرکت و آزادسازی نیروهای زمینی تحت فرمان سردار سلیمانی میتوان مشاهده کرد. سپاهیان فاطمیون و زینبیون، متشکل از افغانها و پاکستانیهایی که زیر نظر سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی بودند، در کنار نیروهای داوطلب سوری طرفدار اسد و ارتش سوریه، مسیر خود را از حمص آغاز کردند و پس از پالمیرا، سراغ دیرالزور، المیادین و البوکمال رفتند.
این خط مرکزی سوریه بزرگترین ذخایر گاز و برخی از قدیمیترین میادین نفتی این کشور را در خود جای داده است و از سوی دیگر، زیرساختهای مورد نیاز برای انتقال انرژی به پالایشگاهها و نیروگاههای مهم را داراست.
سلیمانی با آزادسازی و امن کردن این مناطق، امکان فعالیت شرکتهای روسی در حوزه نفت و گاز سوریه را فراهم کرد، که همین سبب شد در سال ۲۰۱۷، این میادین عملا به فاز تولید بازگردند و نیاز مبرم دمشق به حمایت انرژی تعدیل شود. آزادسازی و بازگشت به تولید میادین نفت و گاز سوریه در سال ۲۰۱۷ در شرایطی اعلام شد که در سال ۲۰۱۴، داعش بر ۹۵ درصد از آنها که ۱۸ میدان عمده نفت و گاز را شامل میشد، مسلط بود و بشار اسد به آنها دسترسی نداشت.
البوکمال و کرکوک، دو ردپای بزرگ سپاه قدس
گذرگاه البوکمال-قائم در مرز سوریه و عراق، نقطه پایان حرکت سپاهِ سلیمانی در سوریه بود. این منطقه پس از آزادسازی از کنترل داعش، برخلاف دیگر مناطق داخلی سوریه، به ارتش این کشور تحویل داده نشد و در دست نیروهای تحت فرمان سلیمانی باقی ماند.
از زمان آزادسازیِ سمت سوری این گذرگاه، فعالیتهای ساخت ترمینالی شبیه تاسیسات نفتی در آن آغاز شد و سردار هم فعالیت خود را به کشور همسایه، یعنی عراق، معطوف کرد. در این زمان، نبرد عراق علیه داعش برای آزادی موصل و دیگر بخشهای غرب و شمال عراق بالا گرفته بود. اما ارتش عراق توان این کار را نداشت. پس سلیمانی یک نیروی شبهنظامی دیگر از آستین بیرون آورد که «حشد شعبی» (نیروهای بسیج مردمی) نام گرفت و عمدتا شیعیان طرفدار جمهوری اسلامی بودند.
این نیروها در آزادسازی موصل و دیگر بخشهای عراق نقشی کلیدی بازی کردند، چرا که چندان دغدغه تلفات نداشتند. اما دو منطقه بهطور ویژه برای سردار سلیمانی آماده شد. منطقه البوکمال در سوریه تحت فرمان حاج قاسم بود و در عراق نیز منطقهای که در کنترل نیروهای حشد شعبی، وفادارترین گروه به سلیمانی، باقی ماند کرکوک بود. حشد شعبی کرکوک و میادین نفتیاش را در کنترل گرفت و سپس، بدون اعلام و هماهنگی با بغداد، این میادین نفتی را به نیروهای اقلیم کردستان عراق تحویل داد.
در این زمان، دولت عراق بهدلیل جنگ و اختلافهایی که با اقلیم کردستان داشت، تحت فشار اقتصادی شدید بود و میادین نفتی کرکوک برای بغداد حیاتی بود. با تحویل آنها به کردها، سلیمانی دولت بغداد را زیر فشار گذاشت تا به خواستههای سیاسی و تغییرات مورد نظر تهران تن دهد. تنش میان این دو بخش عراق تا جایی بالا گرفت که ارتش عراق هنوز از درگیری موصل نفس تازه نکرده بود که به سوی کرکوک روانه شد. اما دولتمردان این کشور میدانستند که توان یک جنگ داخلی دیگر را ندارند. پس، با تهران کنار آمدند و کردها با برداشته شدنِ حمایت حشد شعبی از کرکوک، ناگزیر شدند این میادین را به دولت مرکزی تسلیم کنند.
پرونده البوکمال تا شهریور ۱۳۹۸ همچنان باز بود تا اینکه اسرائیل با بمبارانهای پیاپی، معبرهای مرزی و تاسیساتی را که مدعی بود نفتیاند از میان برد تا از قاچاق نفت و سوخت ایران از طریق عراق به سوریه جلوگیری کند.