نوروز و غربت، غربت و نوروز
از جمله خصوصیات نوروز جمع شدن دور یکدیگر است، لذت بردن از احساس تعلق به یک جمع، که از جمله نیازهای مهم بشر است، و البته برخورداری از حمایت و احترام جمع را هم شامل میشود. اما لحظهای با خود فکر کنید چقدر سخت میشود میان جمع باشی اما احساس تنهایی کنی، احساس کنی به جمع تعلق نداری، احساس کنی اگر جمع به رازهایت پی ببرد، تو را شماتت یا حتی طرد خواهد کرد.
در قسمت نخست این مطلب، به بررسی وضعیت کسانی میپردازیم که نوروز امسال در ایراناند و در جمعهای خانوادگی حضور خواهند داشت، اما دچار احساس غربت و تنهاییاند.
در قسمت دوم، سراغ آنهایی میرویم که در غربت جغرافیاییاند و به دنبال جشن گرفتن نوروز و تجربه احساس با هم بودن در خارج از ایراناند.
رازهای پنهان در سال نو
تصور کنید رازهایی دارید که همیشه آنها را پنهان نگه داشتهاید، چیزهایی که فقط خودتان میدانید.
اصولا چرا راز داریم؟ مگر راحتتر نیست حرفهایمان را با دوستان و آشنایانمان در میان بگذاریم؟
واقعیت این است که اگر انسانها میخواستند تمام آنچه احساس میکنند یا فکر میکنند با دیگران در میان بگذارند، کلی دعوا و جنجال به راه میافتاد. بنابراین، همهمان از همان کودکی مخفیکاری را یاد گرفتهایم. هرچه تعداد و عمق این رازها بیشتر باشد، احساس تنهایی شدیدتر است.
تصور کنید پسری را که بهتازگی با دوستدخترش به هم زده و قلبش شکسته، اما از ترس قضاوت شدن این راز دردناک را در سینه نگه داشته و مجبور است تظاهر به خوب بودن کند.
تصور کنید پدری را که ورشکسته شده است، اما بهخاطر اینکه خانوادهاش نگران نشوند، بار سنگین این راز دردناک را بهتنهایی به دوش میکشد.
تصور کنید دختری را که با دوستپسرش برای اولین بار رابطه جنسی برقرار کرده و بهشدت نگران است کسی بفهمد و از خانواده طرد شود. همچنین، تصور کنید دختر یا پسری همجنسگرا را که برملا شدن رازشان بهشدت هراس دارند، بنابراین مدام نقش بازی میکنند که به جنس مخالف گرایش دارند.
همانطور که میبینید، همه ما رازهایی داریم که از ترس قضاوت، شماتت یا حتی طرد شدن آنها را با دیگران در میان نمیگذاریم. هرچه شدت و عمق این رازها بیشتر باشد، احساس تنهایی ما در جمع بیشتر میشود.
واقعیت این است که شاید به دلایل اجتماعی و فرهنگی به این زودیها نتوانیم رازهای خودمان را با خانواده در میان بگذاریم، مخصوصا در مواردی که این رازها مربوط میشود به مسائل جنسی افراد.
آیا محکومیم به این احساس غربت در زندگی؟ در نوروز؟ در جشن عروسی؟ یا در مراسم ختم؟
«اگر دیگران واقعیت مرا ندانند، رابطه ما رابطهای واقعی نیست!»
بیایید دوباره به این وضعیت نگاه کنیم: همه ما، تکرار میکنم همه ما، رازهایی داریم که نمیتوانیم با دیگران در میان بگذاریم. اگر فقط به همین بیندیشید که قطعا کسانی که کنار شما نشستهاند نیز رازهایی دارند که جرات نمیکنند با شما در میان بگذارند، یک نقطه اشتراک خیلی مهم با آنها پیدا میکنید. همه شما از در میان گذاشتن رازهای خود با دیگران هراس دارید. این یک نقطه مشترک است که گرچه دربارهاش صحبت نمیشود، اما وجود دارد.
یکی از احساسات دیگری که همه در آن شریکیم، این است که اگر دیگران واقعیت مرا ندانند، رابطه ما رابطهای واقعی نیست. بهعنوان مثال، با خود فکر میکنیم فلانی مرا دوست دارد تا زمانیکه فلان چیز را دربارهام نداند.
همین احساس واقعی نبودن روابط باعث تشدید تنهایی فرد در جمع میشود.
پس بگذارید رازی را به شما بگویم. همین خود شما اگر فلان راز را درباره فردی که کنار دستتان نشسته است بدانید، ممکن است نوع نگاهتان به او تغییر کند.
این هم یک نقطه مشترک دیگر.
همه ما قاضیهای بیرحمی هستیم.
همه ما بهراحتی به قضاوت مینشینیم.
چه بسا اولین کسی که شما را بهخاطر رازهای جنسیتان طرد کرده است خودتان باشید! چه بسا اولین کسی که شما را بهخاطر رازهایتان شماتت میکند خودتان باشید! چه بسا اولین کسی که احساس گناه را به شما تزریق میکند خودتان باشید!
بگذارید راز دیگری را به شما بگویم، تا جاییکه قرار نباشد به کسی یا خودتان صدمهای بزنید، حتی بدون دانستن رازهای یکدیگر هم میتوانید روابط لذتبخشی را تجربه کنید.
درهرصورت، ما هرگز به تمام رازهای یکدیگر پی نخواهیم برد. این به معنی غیرواقعی بودن روابط ما نیست.
چگونه در نوروز امسال، با خودمان و بقیه غریبه نباشیم
در این نوروز، بیایید با خودمان و با دیگران مهربانتر باشیم.
خودمان را شماتت نکنیم، بقیه را هم شماتت نکنیم.
فقط ۱۳ روز و بهطور موقت اینگونه زیستن را تجربه کنید.
خودتان را قضاوت نکنید، دیگران را هم قضاوت نکنید.
حرفهایتان، سوالاتتان و کنجکاویهایتان را قبل از گفتن مزمزه کنید.
فقط ۱۳ روز. همین.
بهدلایل فرهنگی و اجتماعی شاید امکانش نباشد بیشتر از ۱۳ روز در این وضعیت باقی بمانیم، چرا که مثلا برای سنجش رابطهتان با یک نفر برای دوستی، یا سنجش رابطهتان با یک نفر برای رابطه تجاری، نیاز دارید رفتار او را تحلیل و قضاوت کنید. اما سوال اینجاست: آیا میتوانید بهمدت ۱۳ روز، بدون اینکه به پرسشگری نابهجا و محاکمه دیگران بپردازید، فارغ از رازهایی که قرار نیست برای هم فاش سازید، از با هم بودن لذت ببرید؟ آیا میتوانید بهمدت ۱۳ روز خودتان را قضاوت نکنید و از بودن با خودتان همانگونه که هستید، لذت ببرید؟