کرونا و شورش نان
گفته میشود که حکومت چین در انتشار آمار قربانیان همهگیری کرونا به جهانیان دروغ گفته و احتمالا تعداد جانباختگان منطقه ووهان چین تا ۱۶ برابر بیشتر از آمار رسمی بوده است. این دروغ موجب خوشخیالی و دست کم گرفتن خطر همهگیری و در نتیجه، غافلگیری دولتها و افزایش مرگومیر شده است.
از شواهد بسیار، از جمله سخنان مقامهای محلی و برخی نمایندگان مجلس و گزارشهای پزشکان و پرستاران و شهروندان ایران، هم میتوان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی هم به همین نسبت ارقام واقعی قربانیان را پنهان میکند که با توجه به عواقب آن، دروغی جنایتبار است. آمار قربانیان در کشورهای دموکراتیک که رسانههای آزاد دارند خود بهترین گواه بر دروغ بودن آمار قربانیان در چین و ایران است.
اما در ایران، فاجعه فقط به این دروغ ختم نمیشود. چین بههرحال با قدرت اقتصادی و ظرفیت مدیریتیاش، توانسته است همهگیری را مهار کند، اما در ایران، نه ظرفیت اقتصادی برای کنترل و مهار بیماری وجود دارد، نه ظرفیت درمانی و بهداشتی کافی که عموم مردم را پوشش دهد و نه توان مدیریتی و اقتدار حکومتی.
در اینجا، همه چیز از احتمال ادامه و گسترش هولناک همهگیری و قربانی شدن هرچه بیشتر مردم حکایت دارد، که در این یادداشت، من به ناتوانی اقتصاد ایران در مقابله با آن اشاراتی خواهم کرد.
تجربه چندماهه همهگیری کرونا نشان میدهد تنها راه کاهش سرعت شیوع و در نهایت مهار آن، ماندن اکثر مردم در خانهها بهمدت حدود دو ماه و در نتیجه، تعطیلی موقت همه موسسههای خدماتی و صنعتی بهجز بیمارستانها، داروخانهها، شرکتهای حملونقل و فروشگاههای مایحتاج اساسی است.
توسل به این اقدام، که تصمیمی حکومتی و بدون اجبار و نظارت دولت ناممکن است، در صورتی امکانپذیر است که دولت بتواند خسارت نجومی اقتصادی میلیونها شرکت و بنگاه کوچک و بزرگ و کسبوکارهای فردی را بهسرعت و پیش از آنکه به ورشکستگی بینجامد، جبران کند و مایحتاج روزمره تهیدستان را تامین کند، همان کاری که چین و کره و سنگاپور کردند و اکنون در بقیه کشورهای جهان میکنند.
مثلا دولت فرانسه ۳۰۰ میلیارد و دولت آلمان ۴۰۰ میلیارد یورو برای اجرای طرح قرنطینه در کشورشان اختصاص دادهاند و برای جلوگیری از ورشکستگی و اطمینان دادن به بنگاههای صنعتی، خدماتی و کسبه، بانکها را موظف کردهاند که بهسرعت و بدون مقررات و ضوابط قبلی، اعتبارهای مالی لازم را که بازپرداختشان را دولت تضمین میکند در اختیار موسسهها قرار دهند. بدون چنین حمایت و پشتوانهای، هیچ دولتی اقتدار و جرات بستن موقتی موسسهها و کسبوکار مردم را پیدا نمیکند و طبعا مردم هم بهآسانی زیر بار نمیروند.
دولت ایران و اقتصاد دولتی و خصوصی کشور که از مدتها پیش، توان پرداخت دستمزدها و بازپرداخت بدهیهای بانکی را نداشت و بسیاری از بنگاهها و موسسهها در آستانه ورشکستگی بودند و همین امر نظام بانکی کشور را نیز تهدید میکرد، چگونه میتواند خسارتهای نجومی تعطیلی بنگاههای صنعتی و خدماتی و اماکن کسبوکار مردم را جبران کند و از ورشکستگی فلهای آنها، که حدود ۱۰ میلیون بیکار جدید را به خیل بیکاران میافزاید، جلوگیری کند؟
کشورهای پیشرفته صنعتی مثل آلمان، آمریکا و فرانسه مبلغی حدود ۱۵درصد تولید ناخالص ملی سالانهشان را برای جبران تعطیلی موقت بنگاههای صنعتی و تجاری اختصاص دادهاند و هرچه اقتصاد کوچکتر باشد، درصد بیشتری برای جبران تعطیلیها ضروری است. در ایران، اگر تولید ناخالص ملی را حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در نظر بگیریم، ۱۵درصد این رقم میشود ۷۵ میلیارد دلار که برای تعطیلی ۶ تا ۸ هفتهای بنگاههای صنعتی و خدماتی و جبران پیامدهای آن، لازم است. در اینجا، از اقتصاد سیاه که معیشت میلیونها تهیدست را تامین میکند میگذریم.
بدون اختصاص دادن این رقم به بخشهای خصوصی و دولتی، تعطیلیها به ورشکستگی ۷۰ درصد بنگاههای کوچک و بزرگ میانجامد و این یعنی فروپاشی کامل اقتصاد ایران، که پیش از این هم در آستانه فروپاشی بوده است. در چنین شرایطی است که مسئولان اجرایی جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که حتی به قیمت ادامه همهگیری، از تعطیلیها صرفنظر کنند و برای سرپوش گذاشتن بر علت واقعی امتناع از تعطیل موقت بنگاهها، آمار قربانیان را پنهان میکنند.
این سیاست اما ممکن است امواج همهگیری را هولناکتر و رقم کشتارها را با سرعت و شدت افزایش دهد و در نهايت، تعطیلی كامل اقتصاد را به کشور تحمیل کند و همین فرصتهای بسیار اندک امروز را هم از میان ببرد و کار را به جایی برساند که همه جهان، از جمله کشورهای همسایه، ایران را برای مدتی طولانی قرنطینه کنند و مبادلات اقتصادی ایران با جهان خارج کاملا متوقف شود.
بدترین کارنامه
در مساله همهگیری کرونا، بدترین کارنامه ممکن از آن جمهوری اسلامی است. همه کشورهای ۵ قاره جهان، از دیکتاتوری تا دموکراسی، از افغانستان و پاکستان تا کشورهای عربی در برخورد با این پدیده، هیچیک در ناکارآمدی با جمهوری اسلامی مطلقا قابل مقایسه نیستند. این ندانمکاری و ناتوانی روزبهروز وخیمتر میشود و از مردم قربانی میگیرد. تنها هنر جمهوری اسلامی در این میان، هماهنگی سه قوه برای پنهان نگه داشتن ابعاد همهگیری و تعداد قربانیان است.
در این هنگامه همهگیری و نابسامانی، میلیونها بیخانمان و حاشیهنشین، میلیونها شهروند تهیدست، میلیونها کارگر بیکار و کسبه دستفروش و صدها هزار کارگر سرگردان افغان هیچگونه پناه و پناهگاهی در برابر این بلای کشنده ندارند.
آیا راه برونرفتی هست؟
شرایط بحرانی و دردناک کنونی و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای فوری درمانی، بهداشتی و اقتصادی مردم نتیجه انباشت پیامدهای ۳۰ سال سیاست خارجی و داخلی ضدملی، ماجراجویانه و کوتهبینانه حکومتی است که رهبر متوهمش خود را معیار بصیرت میداند. ادامه این سیاستهای ضدملی و خودکامه، ایران را از همه فرصتها و ظرفیتهای طبیعی محروم و دستبسته محکوم به تسلیم در برابر هجوم همهگیری کرونا کرده است.
راه نجات ایران در چشمانداز درازمدت، دگرگونی ساختار سیاسی کشور و تغییرات بنیادی در سیاستهای کلان خارجی و داخلی آن است. ما، گروهی از فعالان مدنی و سیاسی داخل و خارج از کشور، هفته گذشته در بیانیهای دستهجمعی خطاب به مردم ایران، بر این مساله تاکید کردیم. اما راه برونرفت از شرایط مرگبار مقطع کنونی در چارچوب همین ساختاری که کار ایران را به اینجا کشانده است، اختصاص هرچه سریعتر همه ظرفیتهای مالی نهادهای تحت نظر خامنهای و ثروتهای تحت کنترل آستان قدس رضوی و همینطور ثروتهای نجومی انباشتهشده در دست رانتخواران حکومت به خرید و توزیع مایحتاج زندگی اکثریت عظیم کشور و حمایت مالی از بنگاهها و شرکتهای کوچک و متوسط خدماتی و صنعتی است. در غیر اینصورت، نه فقط همهگیری کرونا ریشهکن نخواهد شد، بلکه احتمالا بهزودی شاهد امواج شورش نان در ایران خواهیم بود. دهها میلیون گرسنه، ستمدیده و خشمگین از حکومتی که پس از ۴۰ سال، ایران را به این ورطه هولناک بیپناهی و نومیدی رسانده است، وقتی بهپا خیزند، قویتر از همه ابزارهای سرکوباند.
خامنهای و دستنشاندگانش اما بیبصیرتتر از آناند که درد و زخم عمیق مردم را حس کنند و سیاستهای خود را تغییر دهند. اختصاص یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی مثل قطره آبی است که نمیتواند خیل تشنگان را سیراب کند. سران جمهوری اسلامی و شخص خامنهای بهجای تسلیم در برابر نیازهای فوری جامعه فقرزده و گرفتار همهگیری کرونا، همچنان به انداختن مسئولیتها بر گردن دشمن خارجی و اجنه متحد آن فکر میکنند و احتمالا برای فرار از عواقب مسئولیتهای خود، به تشدید خصومتهای ایران و آمریکا در منطقه، بهویژه در عراق، میاندیشند.