انحلال مرکز تحقیقات مجمع تشخیص ؛ دفن آخرین بقایای خاطرهای ناگوار
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام منحل خواهد شد. انحلال یک مرکز تحقیقاتی با سابقه که روحانی رییس جمهور فعلی سالها، ریاستش را برعهده داشته است و زیرنظر مجمع تشخیص مصلحت کار میکرده و بازوی مطالعاتی و تحقیقاتی آن به شمار میرفته است و گروهی از نخبگان در حوزههای مختلف سیاسی حقوقی اقتصادی و اجتماعی را گرد هم آورده بود، فقط یک اقدام اداری نیست و زوایای پنهان دیگری دارد که اگر به اقداماتی که بعد ازمرگ هاشمی بنگریم معنیدار خواهد شد.
شکل گیری مرکز
مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام ابتدا در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با عنوان مرکز تحقیقات ریاست جمهوری اسلامی افتتاح شد. هاشمی بخشهایی از جریان چپ را که از کلوب قدرت به حاشیه رانده شده بودند در معاونت سیاسی آنجا جمع کرده بود، که زهر سیاسی آنها را کم کند و آنها را در مدار قدرت در ضعیفترین نقش خود حفظ کند. اما در واقعیت، معاونت سیاسی مرکز دغدغه بحث توسعه سیاسی را داشت و افرادی مانند حجاریان ، بهزاد نبوی و عباس عبدی که در آنجا حضور داشتند، برآیند و تولیدات کارهای تحقیقاتیشان، نقد راهبردهای سیاسی هاشمی رفسنجانی و سیاستهای توسعه وی بود.
این مجموعه اعتقاد داشت بدون اولویت بخشیدن به امر توسعه سیاسی، پروژه توسعه اقتصادی راه به جایی نمی برد بلکه میتواند تولید کننده بحرانهای جدیدی باشد. به هرحال این مجموعه شاغل به مرکزهسته فکری شدند که در تولید گفتمانی که خاتمی را به ریاست جمهوری رساند نقش فعالی ایفا کرد. با پیروزی خاتمی ونقل مکان هاشمی رفسنجانی به مجمع تشخیص مصلحت نظام او سعی کرد که یک عقبه فکری برای کارهای مجمع ایجاد کند و مرکزتحقیقات استراتژیک مجمع را تاسیس کرد. هرچند در زمان خاتمی بیشتر چهرههای فکری نخبه فکری با جناح خاتمی کار میکردند. اما با پیروزی احمدینژاد همه به مرکزتحقیقات مجمع تشخیص نقل مکان کردند.
روحانی نیز که از آغاز ریاست این مرکز را به عهده داشت با طیف گستردهای از تحصیلکردگان در ارتباط قرار گرفت که حوزههای مختلفی از سیاست بینالملل تا مذهب و اقتصاد را پوشش میدادند.
احمدینژاد به روشهای مختلف در طول هشت سال کار خود دائما در صدد کاهش و قطع بودجه مرکز برآمد تا آن را از حیز انتفاع ساقط کند که چند بار با وساطت آیتالله خامنهای موضوع فیصله یافت.
با ریاست جمهوری روحانی هر چند ولایتی اهتمام جدی در ارتقا مرکز را نداشت اما همه در حول محور هاشمی رفسنجانی جمع شده بودند که در حقیقت پیروزی روحانی در انتخابات مدیون تاکتیک سیاسی او بود و عملا از لحاظ سیاسی او را بار دیگر و پر قدرتتر به میدان سیاست باز گردانده بود .
بازسازی قدرت هاشمی رفسنجانی
قدرت یابی هاشمی درست خلاف آن چیزی بود که رهبر ایران میخواست او که سیاست مهار هاشمی را از سال 84 دنبال میکرد ، فکر میکرد با حکومت هشت ساله احمدینژاد جایگاه سیاسی هاشمی در افکار عمومی به کلی تخریب شده است. اشتباه محاسباتی که در واقعیتهای سیاسی و انتخابات سال 92 خود را به رخ رهبر ایران کشید.
سیاستهای مهار همه جانبه هاشمی
از سال 92 و در وضعیت جدید هاشمی دیگر برای نهاد رهبری و آیندهای که برای جانشینی نظام تدارک دیده بودند به عنوان زنگ خطر جدی در آمد. در اولین گام آیتالله خامنهای به روحانی هشدار داد که از هاشمی فاصله بگیرد که روحانی نیز سعی کرد به تدریج خود را از زیر سایه و هیبت هاشمی بیرون بکشد. سخنان هاشمی در مورد رای پنج درصدی روحانی قبل از رد صلاحیت هاشمی در سال 92 و حمایت منجر به پیروزی وی درانتخابات طعنهای به فاصله گیری روحانی از وی بود .
در انتخابات مجلس خبرگان، نهاد رهبری هر تمهیدی بود چید تا همه کسانی که ارتباطی با هاشمی داشتند رد صلاحیت شوند. برخی از آنها حتی ارتباط نزدیکی با رهبر داشتند و برای این کار از پرداختن هیچ هزینهای ابا نداشتند. هرچند رای اول هاشمی در تهران علامت روشنی برای نشان دادن محبوبیت هاشمی ومخالفت با رهبر ایران بود. اما به هرحال آنها توانستند مجلس خبرگان را که قصد تعیین رهبر آینده را دارد از دامنه نفوذ هاشمی خارج کنند.
مرگ هاشمی و آغاز دوره هاشمی زدایی
با نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری دوم و نیز زمان پایان مجمع تشخیص مصلحت هراسهای رهبری نیز شدت گرفت. آنها میدانستند که هاشمی میتواند رل گستردهای با مواضعش در بسیج انتخاباتی ایفا کند و در عین حال رهبر هم نمیدانست در مورد ریاست مجمع تشخیص چگونه با او رفتار کند که مشکلی ایجاد نشود و لذا حجم حمله به هاشمی رفسنجانی در تریبونهای اصولگرا فزونی گرفت.
مرگ نابههنگام هاشمی یک ماه قبل از پایان ریاستش برمجمع و چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری موهبتی برای رهبرایران بود که وی را ازکابوس هاشمی که نتوانسته بودند چارهای سیاسی برایش بیندیشند خلاصی بخشد. با مرگ هاشمی روند هاشمیزدایی شدت گرفت. در آغاز دفاتر یاسر هاشمی و الویری در مرکز تحقیقات مجمع به روی آنها بسته شد . سپس دانشگاه آزاد بزرگترین دانشگاه خاورمیانه در یک کودتای تدریجی به نهاد رهبری منتقل شد و هاشمی زدایی به شدت در آن ریشه گرفت و فرهاد رهبر نیز به ریاستش انتخاب شد تا هرکه را به هاشمی گرایش داشت پاکسازی کند. اکنون یک سنگر دیگر نیز مانده بود که فتح شود و آن هم مرکزتحقیقلت مجمع تشخیص مصلحت بود که چون امکان پاکسازی نداشت. محسن رضایی به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد که آین مرکز منحل میشود .
محسن رضایی و سوداهایش
محسن رضایی که هم با هاشمی رفسنجانی مساله داشت و هم با روحانی با انجام این کار انتقام دیرینه خود از آنها را گرفت. او اکنون سعی میکند با نزدیکی نهاد رهبری خود را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری آینده آماده کند و نهاد رهبری هم از او برای مقابله با هواداران هاشمی و روحانی استفاده کنند.
رضایی که تحلیلهای تندی در ایام انتخابات علیه دولت روحانی در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی ارائه داده بود اکنون میخواهد مرکز تحقیقات مجمع را در شکل جدیدی بازسازی کند که بتواند آن را در جهت نقد دولت روحانی و تبلیغ گفتارها و نظرات رهبر بازسازی تشکیلاتی کند.
پراکنده سازی نخبگان فکری مجمع ، قابلیتهای انها درجهت گفتمان سازی جریان اعتدال و اصلاحاتی را در ساختار قدرت از بین خواهد برد و درعین حال اخرین بقایای حضور فکری و سیاسی هاشمی رفسنجانی را نیز به باد خواهد سپرد. اینکه حسن روحانی در مراسم تنفیذ و حتی مراسم تحلیف حاضر نشد یادی از هاشمی کند نشاندهنده حساسیت حاد رهبر به نام و خاطره هاشمی است که روحانی حاضر نشد برای انجام آن هزینه بپردازد که صدای انتقاد خانواده هاشمی را نیز درآورد. رابطه هاشمی و خامنهای از روابط خاص قدرت در ایران است. هاشمی که امکان به قدرت رسیدن و رهبری خامنهای را فراهم ساخته بود، در یک پارادکس خاص قدرت، قریب به 28 سال گویی همچون استخوان درگلوی ساختار قدرت و نهاد رهبری گیر کرده بود که حتی مرگش هم تشفی خاطر به آنها نمیدهد، بلکه اکنون میخواهند قبل از انجام پروژه جانشینی همه نشانها و حضور اجتماعی و فکری هاشمی رفسنجانی را نیز در لابلای صفحات تاریخ مدفون سازند.