انشقاقهای جناح راست
انتخابات ریاست جمهوری و چالشهای درونی آن که از پایان سال قبل آغاز شد شکافهایی را در اردوگاه راست ایجاد کرد که آخرین نمایش بیرونی آن مربوط به جداشدن فراکسیونهای ولایی اصولگرایان در مجلس از یکدیگر بود. در انتخابات ریاست جمهوری نیز حزب موتلفه خود کاندیدای مستقل داد و علیرغم آنکه ابراهیم رییسی حمایت افراد زیادی را به خود اختصاص داد اما در نهایت میرسلیم در انتخابات باقی ماند و در این مورد حتی با حزبش دچار مشکل شد چرا که آنها خواستار کنارهگیری او به نفع رییسی بودند. از سوی دیگر بخشی از راستهای تندرویی که احمدینژاد آنها را نمایندگی میکرد با ردصلاحیت او چند شقه شدند و عدهای از آنها به صورت ناراضی باقی ماندند که نقدهای آنها حتی کلیت نظام را هم در برمیگیرد. این انشقاق در اردوگاه محافظهکاران دلائل مختلفی دارد که در اینجا به برخی از آنها میپردازیم :
الف – کاهش قدرت فیصله بخشی آیتالله خامنهای
یکی از مشکلاتی که اکنون جناح راست را دچار انشقاق کرده است کاهش قدرت فصلالخطاب بودن آیتالله خامنهای در مجادلات سیاسی است. سرمایهگذاری خامنهای برروی احمدینژاد و هزینهدهی بیش از حد برای او درانتخابات 88 و سالهای بعد از آن هم نوعی ریزش در جناح راست ایجاد کرد و هم ریزش در قبول بصیرت رهبر و قدرت تشخیص وی حل درمنازعات سیاسی.
این روند در منگنه دشواریهای تحریم و بحرانهای اقتصادی بدون پاسخ تشدید شد و تاکید خامنهای که ما در موقعیت فتح خیبر هستیم بدون آنکه چنین واقعیتی وجود داشته باشد .آقای خامنهای در منگنه تحریمها و ردصلاحیت مشاعی و هاشمی به نامزدی روحانی بیشتر روی خوش نشان داد و در نتیجه در انتخابات 92 اصولگرایان نتوانستند متحد شوند چون هیچ سیگنالی دریافت نکردند که رهبر به کدام نامزد اصولگرا تمایل بیشتری دارد. حضور روحانی در قدرت را برخی اصولگرایان ناشی از ضعف مدیریت صحنه خامنهای میدانستند. زیرا او بهطور جد بسیج وسپاه را از حضور در انتخابات نهی کرده بود.
در مورد برجام نیز علیرغم بیانیهها و سخنرانیهای شداد و غلاظ رهبر، در عمل برجام با سیاستهای روحانی و عبور از خط قرمزهای رهبر انجام شد ودر اینجا راستهای تندرو که قافیه را باخته بودند در محافل خودشان میگفتند که رهبر کوتاه آمده است. در انتخابات 96 نیز تردیدهای رهبر در مورد حمایت از نیروی بدیل قدرتمند در مقابل روحانی و پیش کشیدن رییسی که در عمل نشان داد فاقد جاذبه لازم است وتلاشهای سپاه و بسیج برای سازماندهی هواداران به او کمکی نکرد و نیز باخت سنگین کاندیدای جناح رهبری اصولگرایان را دچار تردیدهایی جدی کرد و همچنان که خامنهای در سخنرانیاش به دانشجویان هوادار گفت آنها بعد از انتخابات 96 به رهبر ایراد گرفتند با تشویق کسانی که حتی نظام را قبول ندارند به مشارکت انتخاباتی ناخواسته زمینه روی کار آمدن روحانی را فراهم کرده است .
ب- فاصله گیری راست از سپاه پاسداران
جناحهای اصولگرای سنتی از قدرت گیری راست نظامی وحشت دارند آنها براین اعتقادند که گسترش نفوذ سپاه در حوزهای اقتصادی امنیتی و رسانهای و اداره عملی امور استراتژیک ،عملا نقش ولایت فقیه و دیگر نهادهای سیاسی کشور را کمرنگ میکند و تصویر برآمدن همه جانبه چنین قدرتی آنها را دچار وحشت کرده است و لذا بهتدریج و در خفا از روشهای سپاه و اهدافش که پایین آوردن دولت روحانی است فاصله میگیرند.
ج- برداشت آینده از جانشینی
یکی از موضوعات مورد انشقاق بلوک جناح راست مساله جانشینی رهبر آینده است. از آنجا که در این مورد وحدت نظری وجود ندارد و هر جناحی بر روی یکی از کاندیداها نظر دارد اینهم بر دامنه انشقاق آنها در آینده افزوده است.
د- موقعیت جدید دولت روحانی
با روی کار آمدن روحانی در 1392 با توجه به سوابق روحانی در جناح راست و حضور در جامعه روحانیت مبارز، گروههایی از طیف سنتی که به ناطق نوری وابسته بودند احساس کردند که با روحانی بهتر میتوانند کار کنند تا اصولگرای تندرویی چون احمدی نژاد. تعامل و معامله علی لاریجانی رییس مجلس با روحانی که منجر به حضور نهاوندیان و رحمانی فضلی دردولت شد نشان داد که اصولگرایان میتوانند آیندهای را در مصالحه با روحانی جستجو کنند.
با پیروزی نسبی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس در سال 94 و پیروزی خیره کننده روحانی و شکست کاندیدای سپاه و رهبری و افزایش شانس بیشتر روحانی برای رهبری آینده، بخشهایی از اصولگرایان سنتی و تجربهگرا که عمدتا در جستجوی منافع خود هستند به این نتیجه رساند که ستاره اقبال روحانی برآمده است و مایلند که سرمایهگذاری بیشتری بر روی او انجام دهند. این امراکنون آنها رادر مقابل جناحی قرار میدهد که به دنبال پایین آوردن روحانی از قدرت هستند و همین شکافهای میان جناح راست را افزایش میدهد.
در مجموع برآیند تعادل قوا و ناکامیهای خامنهای در شکل دادن به نتایج دلخواهش در قدرت و عدم توان در جمع کردن چالشهای ساختار حکومت سبب شده که جناحهای راست دچار انشقاق شده و هر جناحی آینده خود را در رویای متفاوتی دنبال کنند و این سبب شده که عوامل همگرایی آنها به واگرایی بیشتری مبدل شود .