بررسی واکنشها به نامه ۱۰۰ فعال مدنی درباره مذاکره مستقیم با آمریکا
قابل پیش بینی بود که نامه سرگشاده ۱۰۰ فعال سیاسی مدنی داخل و خارج کشور مبنی بر پیشنهاد مذاکره «بی قید و شرط» ایران و امریکا بحثبرانگیز شود. تاکنون از نوبخت، سخنگوی دولت، گرفته تا سردار جعفری، فرمانده سپاه و کیهان شریعتمداری و خبرگزاری فارس همگی به این پیشنهاد واکنشهای منفی و بعضاً تند و پرخاشگرانه نشان دادهاند.
بخش خبری ۲۰۳۰ در برنامه مورخ سه شنبه ۲۹ خرداد این امضا کنندگان را «عناصر خودفروخته» توصیف کرد که در «زمین آمریکا» بازی میکنند و تاکید کرد که نامه آنها جز «تِم تسلیم و خیانت» ندارد. با چنین جو رسانهای که در واکنش به این نامه آغاز شده، انتظار میرود واکنشهای درون نظام به این پیشنهاد بیشتر و تندتر هم شود.
اما، در این میان ورود و واکنش سخت سردار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه به این نامه معنای دیگری را به ذهن متبادر می سازد. او گفته که «اگر نگوییم اقدام آنها خیانت است باید گفت زمینهسازی برای سازش با دشمنان است».
به این ترتیب، با ورود فرمانده سپاه به این موضوع تصور اینکه برخورد با فعالان مدنی در ایران آغاز شود، دور از انتظار نیست وقتی فرمانده سپاه آنان را متهم به خیانت یا زمینهسازی برای سازش میکند.
شخصیتهایی چون احمد منتظری، عیسی سحرخیز، غلامحسین کرباسچی، حسین کروبی و صدیقه وسمقی از جمله امضاء کنندگان سرشناس نامه در درون ایران هستند که مبنای استدلالشان این است که وقتی کره شمالی سرانجام وارد فاز مذاکرات مستقیم با آمریکا شد چرا نباید نظام جمهوری اسلامی به راه مشابه برود. به بیان دیگر، این افراد مذاکره مستقیم و همه جانبه جمهور ی اسلامی و آمریکا را یک امر محتوم تلقی میکنند که دیر یا زود جمهوری اسلامی به ضرورت آن خواهد رسید. از نظر این فعالان وقتی جهان شاهد بود که به رغم همه سرسختی کره شمالی، رهبر این کشور وارد فاز مذاکرات مستقیم با رییس جمهور شد و وعدههایی مبنی بر خلع سلاح هستهای خود داده راهی جز مذاکره مستقیم میان جمهوری اسلامی و امریکا وجود ندارد.
در این نامه سرگشاده آمده است که «ما افرادی از طیفهای مختلف فکری و سیاسی براین نظریم که اینک وقت آن رسیده است که بر اختلافهای دیرینه ایران و آمریکا نیز نقطه پایانی گذاشته شود. از این رو خواهان «مذاکره مستقیم و بدون هیچ پیش شرطی از سوی طرفین هستیم».
در این نامه همچنین آمده که با توجه به شرایط داخلی و منطقه «ما اکنون نیازمند یک عزم جدی و مسئولانه برای تغییر سیاست [خارجی کشور] هستیم. یکی از مهم ترین سیاست ها به تنشهای بین ایران و امریکا برمی گردد».
واکنشهای سختی که تاکنون به این نامه مشاهده شده ناشی از این حقیقت است که اگر این پیشنهاد از سوی خارجنشینها داده میشد، حساسیتی را در درون نظام برنمی انگیخت.
اما، هنگامی که افرادی همچون غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی یا احمد منتظری فرزند آیتالله منتظری امضای خود را پای این نامه میگذارند، ناگزیر پاسخ را باید از فرمانده بزرگترین نهاد نظامی کشور (سپاه) دریافت کند که معتقد است این نامه یا خائنانه است یا ناشی از انحراف فکری نویسندگان.
نوبخت، سخنگوی دولت، نیز این پیشنهاد را از زبان کسانی دانسته که فاقد «عقل سیاسی» اند و آن را علامتی به امریکا برای اعمال فشار بیشتر دانسته است.
به این ترتیب، تقریباً همه ارکان حاکمیت یک صدا به محکوم کردن این نامه پرداختهاند با این استدلال که چگونه میشود کسی پیشنهاد مذاکره با ترامپ را بدهد که پیمان امریکا در برجام را نقض کرده و با شروط ۱۲ گانه وزیر خارجهاش عملا خواستار تسلیم بی چون و چرایی جمهوری اسلامی شده است.
در هفتههای اخیر آیتالله خامنهای نیز گفته بود که: «فشار روانی خیلی نکته حائز توجّه و مهمی است. نقاط قوت جمهوری اسلامی [بخوانید توان موشکی] را بهعنوان نقاط چالشآفرین معرفی می کنند؛ برای اینکه ملت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند... یک عدهای هم متاسفانه در داخل با دشمن همصدا میشوند که «آقا چه فایدهای دارد؟».
اما، آنچه حایز اهمیت است اینکه هیچ یک از ارگانهای حاکمیتی که به این نامه سرگشاده حمله کردهاند به این پرسش پاسخ ندادهاند که اگر کره شمالی با در دست داشتن توان هستهای سرانجام وارد فاز مذاکره با امریکا شد آیا جز این سرنوشت محتوم برای جمهوری اسلامی متصور است؟ اگر کره شمالی تا آستانه خلع سلاح هستهای اعلام آمادگی کرده آیا سرنوشت جمهوری اسلامی چیزی جز این میسراست؟
رضا علیجانی فعال ملی- مذهبی و از امضاکنندگان نامه از قضا معتقد است که پیشنهاد مذاکره مستقیم ایران به امریکا به نفع ایران است. او یادآور شده که این نامه سرگشاده، نه صرفاً خواسته جمعی از فعالان سیاسی مدنی است بلکه «دیپلماتهای ایرانی تمایل به مذاکره با طرف غربی دارند ولی این امکان از سوی طرف آمریکایی رد میشود و آنها خواهان به تاخیر انداختن مذاکرات و شدیدتر شدن اثر تحریمها برای پایین آوردن موضع ایران هستند».
به بیان دیگر، از زاویه نگاه رضا علیجانی و همفکران او این پیشنهاد مبتنی بر یک اقدام هوشمندانه ومنتج از «عقل سیاسی» است چرا که آمریکا مطمئن است که در نتیجه تاثیرگذاری تحریمها، جمهوری اسلامی در نهایت به رفتاری دست خواهد زد که اینک کره شمالی مبادرت به آن کرده است. پس چه بهتر ایران در شرایطی که کارتهایی برای بازی در دست دارد وارد مذاکره با امریکا شود پیش از آنکه همه برگهایش بسوزند.
از این زاویه این پیشنهاد نه تنها خائنانه نیست بلکه مبتنی بر حفظ منافع ملی است پیش از آنکه امریکا و متحدان منطقهایاش اندک کارتهای موثر ایران را بسوزانند.