حمله موشکی و امکان چالشی تازه برای روحانی
تهاجم موشکی سپاه پاسداران ایران به منطقه دیرالزور سوریه که با دستاویز پاسخگویی به حملات داعش به تهران انجام شده است، در صورت تداوم میتواند ایران را وارد یک چالش خطرناک نظامی سیاسی در منطقه کند به طوری که هم بحرانهای منطقهای شکل پیچیدهتری به خود خواهد گرفت و هم میتواند به کسانی که در واشنگتن در جستجوی راههای مقابله همه جانبه با ایران، بعد از توافق هستهای هستند بهترین دستاویز را بدهد .
معلوم نیست که سپاه پاسداران این اقدام را برمبنای تنظیم یک استراتژی سیاسی سنجیده و ارزیابی شده همراه با در نظر گرفتن تبعات سیاسی ، نظامی و اقتصادی آن در شورای عالی امنیت ملی گرفته یا صرفا نمایش قدرتی داده است که آن هم نه ازسوی ایران بلکه از سوی سپاه پاسداران که علایق ناسیونالیستی را پشت سر خود بسیج کند تا شکست در انتخابات را جبران کند وهم همراه با شروع جنگ سرد جدید علیه آمریکا راه را برهرگونه تنشزدایی دولت روحانی وزمینههای تعامل اقتصادی با غرب را بر او ببندد و در نهایت دولت را به سمت زمینگیر کردن کامل ببرد .
با آنکه روحانی در سخنان خود از اقدام موشکی سپاه حمایت کرده اما قراین و شواهد نشان میدهد که این اقدام از مجرای شورای عالی امنیت ملی عبور نکرده است و در فضای کنونی و غلبه احساسات مردم برعلیه داعش دولت چارهای جز حمایت از این اقدام ندیده است .
اما تداوم این اقدامات چه تبعاتی برای ایران خواهد داشت و چگونه روحانی میتواند ان را محدود سازد؟
نخست آنکه سیاست اصلی دولت ترامپ درمنطقه کاهش نفوذ ایران و مقابله جدی با هرگونه قدرت یابی ایران و محدود سازی توان موشکی این کشور است. این سیاستی است که حمایت جناحهای دمکرات را هم بدنبال دارد لذا آنها مصممند که درهمان گام اول منازعه طلبی جدید ایران در حوزه منطقهای که با پرتاب موشک به سوریه و بهکارگیری مواضع تند علیه آمریکا آغاز شده است محکم برخورد کنند . سافط کردن بهپاد ایرانی در سوریه از نشانههای روشن این سیاست است و اگر حرکت سپاه تداوم پیدا کند امکان مقابله نظامی بیشتر درسوریه ایجاد خواهد شد که منفعتی از آن نصیب ایران نخواهد شد .
دوم انکه گروه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسراییل که دغدغه نفوذ ایران وفعالیتهای موشکی آن را دارند به حرکتهای دیپلماتیک خود برای بسیج بینالمللی علیه ایران خواهند افزود . ایران نیز در مواجهه ممکن است مواضع تندتری اتخاذ کند که بدون انکه خود متوجه شود همزمان وارد منازعات پیچیده و چند گانهای خواهد شد که منابع اقتصادیش را خواهد بلعید بدون انکه تاثیری درتوسعه اقتصادیش داشته باشد .
سوم انکه تداوم این اقدامات دولت را به حاشیه رانده و سپاه را به متن سیاسی میآورد . فضای سیاسی ایران را پر از ریسک خواهد کرد و فرصتهای سرمایه گذاری داخلی و خارجی را با شک و تردید فراوانی مواجه خواهد ساخت .
چهارم آنکه اگر روحانی انجام این اقدامات را ازطریق شورای عالی امنیت ملی محدود نسازد ، هم اقتدار سیاسی خود را از دست خواهد داد و هم توان پروژه تنشزدایی، تعامل با جهان و رفع تحریمهای غیرهستهای را از او خواهد گرفت .
از آنجا که درحوزه سیاست داخلی محدودیتهای روحانی بسیار بیشتر و فضای مانورش کمتر است.
حل معظلات اقتصادی وجذب سرمایه گذاری خارجی برای حل مساله اشتغال میتواند ناتوانیها و کمبودها در حوزههای دیگرش را کمرنگ سازد و درنزد رای دهنگان محبوبیتش را نگه دارد. روحانی خود بخوبی میداند که ادامه این منازعه در فضایی که مدیریت تمام عوامل آن دشوار است ، دولتش را کاملا زمینگیر و ناکارآمد خواهد ساخت و آنگاه به دولتی تبدیل خواهد شد که در تحقق وعدههای سیاسی و اقتصادیش در جا زده و ناکام مانده است .