دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت؛ رهایی رهبر از دیلمای رفسنجانی
بعد از گذشت نزدیک به شش ماه از درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی و پایان دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام بالاخره رهبر جمهوری اسلامی نسبت به انتصاب رییس جدید و جانشینی اعضا مجمع تشخیص مصلحت نظام که فوت کرده بودند اقدام کرد. مجمع در طول این مدت کمترین فعالیت را در طول حیات خود داشت.
با مرگ رفسنجانی که قبل از پایان دوره مجمع صورت گرفت، آیتالله خامنهای از یک کابوس بزرگ رهایی یافت. زیرا دیلمای خامنهای این بود که اگر رفسنجانی را دوباره به ریاست مجمع نصب کند، او با حضور در ساختار قدرت با ملاقاتهای روزانهای که با طبقات مختلف مردم انجام میدهد و سخنان جهتداری که در ضمن آن به باز کردن لایههای تاریخی میپردازد و انتقال پیامها در کانالهای دیجیتالی فضاسازی گستردهای برای انتخاب مجدد روحانی فراهم میآورد و از سوی دیگر رفسنجانی مانعی بتونی برای پیشبرد مساله جانشینی بود و اگر او را نیز از ریاست مجمع حذف میکرد میتوانست با واکنش تند او روبرو شود و بسیجی که در افکار عمومی با آن ایجاد میشد چیزی نبود که خامنهای تمایلی به مواجه شدن با آن را داشته باشد. اما مرگ رفسنجانی موهبتی برای خامنهای بود و او را از این دیلما رهایی بخشید.
اکنون بهنظر میرسد، با انتخاب ترکیب جدید مجمع، ملاحظات جدیدی از هدفهایی که رهبر ایران در سر میپروراند و یا با آنها مواجه خواهد شد مطرح میشود :
الف – شبهه انتصاب ریاست مجمع تشخیص به عنوان رهبر آینده
یکی از مسایلی که خامنهای با آن مواجه است این است که انتخاب ریاست مجمع در وضعیت کنونی میتواند این شبهه را ایجاد کند که فرد منتخب جانشین آینده رهبری است. جنبه مثبت این قضیه برای خامنهای این خواهد بود که همه نگاهها را برای آینده متوجه رییس مجمع کند ولی فرد مورد نظر خود را با چراغ خاموش بر سر کار بیاورند. مشکل خامنهای این است کاندیداهایی که او برای رهبری در نظر داشته هر کدام با مشکلی روبرو هستند و در درون سیستم نهاد رهبری هر کدام مخالفان جدی دارند. از سوی دیگر فرزند خامنهای، مجتبی نیز که از لحاظ نهاد رهبری تنها فردی است که میتواند ایدهها و ارزشهای خامنهای را دنبال کند و تداوم ببخشد با افکار عمومی جامعه و نیز جریانهای قدرتمند درون روحانیت و حتی برخی از شبکههای سپاه دچار مساله است و جامعه جهانی نیز با او مشکل جدی خواهند داشت. انتخاب رییسی به عنوان ریاست جمهوری میتوانست راه را برای برخی از سوداهای قدرت خامنهای برای آینده رهبری که به فرزندش متصل بود، باز کند که نشد.
اما جنبه منفی قضیه انتخاب رییس مجمع آن خواهد بود که میتواند حتی برای خود فرد برگزیده نیز این توهم را دامن بزند که او در سطح رهبر آینده نظام است و آن وقت وقتی احساس کند دور خورده واکنش نشان دهد. در حال حاضر هاشمی شاهرودی با توجه به نایب رییسی دوم مجلس خبرگان و عضویت شورای نگهبان خودش فکر میکند از همه به صندلی رهبری نزدیکتر است. هرچند معلوم نیست که مراحل درمانیش را به طور کامل پشت سر گذاشته باشد و به دلایلی ممکن است اصلا کسی نباشد که خامنهای و نهاد رهبری روی او سرمایه گذاری میکنند .
ب- عدم اطاعت و یا پذیرش رییس جدید به وسیله روسای قوا
یکی از چالشهای دوره جدید، پذیرش رییس جدید به وسیله اعضا و قبول صلاحیت و شیخوخیت وی بر این کار است. با وجود هاشمی رفسنجانی نسبتا مساله حل بود هرچند در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد او در اکثر جلسات غایب بود و در زمان روحانی نیز بجز اوایل کار، روحانی در جلسات مجمع به طور فعال شرکت نمیکرد. روحانی در همه جلسات شورایی در کشور رییس محسوب میشود و حاضر نیست ریاست دیگری را بپذیرد ، وی هر چند پیام تبریک گرمی برای شاهرودی فرستاده است اما در عمل ممکن است در جلسات مجمع مانند قبل شرکت نکند. صادق لاریجانی نیز که سودای رهبری در سر دارد ممکن است حضور هاشمی شاهرودی به عنوان ریاست مجمع که در مساله رهبری او را تحتالشعاع قرار میدهد و روابط چندان حسنهای هم ندارند و پرونده فساد اطرافیان هاشمی شاهرودی را هم در دست دارد چندان مورد طبعش واقع نشود و باید احترام نمایشی به او بگذارد.
ج- نقش تزیینی اصلاح طلبان در مجمع و نگاه خامنهای به آینده
نگاهی به تغییرات مجمع نشان می دهد که در روند تاریخی آیتالله خامنهای سعی کرده گرایش مجمع را کاملا به سمت راست و محافظه کاری تغییر جهت دهد. در ترکیب فعلی کلا سه نفر اصلاح طلب عضو مجمع هستند که هر سه نیز جزو اصلاح طلبان میانهرو هستند بنابراین کلا خامنهای از هیچکدام از لیدرهای اصلاح طلبان استفاده نکرده و فقط عارف را اگر جزو رهبران اصلاح طلب بنامیم از قبل در مجمع بوده است. بنابراین ترکیب فعلی در مجموع با توجه به جانشینی شاهرودی به جای هاشمی رفسنجانی عملا مجمع در کلیت خودش در اختیار راست قرار گرفته است. در فضای جدید کلا هیچ کدام از ایدهها و نظرات اصلاح طلبان نمیتواند جایگاهی در مجمع تشخیص پیدا کند و این نگاه خامنهای برای آینده کشور و معماری سیاسی آن را نشان میدهد .
د- ابقای احمدینژاد
یکی از موضوعاتی که تعجب بسیاری از ناظرن را برانگیخت، ابقای محمود احمدینژاد بود. سخنان و مواضع احمدینژاد بعد از ردصلاحیت در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و نیز در هنگام آزادی بقایی و تایید سخنان تند مشایی و بقایی که همه خط قرمزهای جمهوری اسلامی را رد کرده بودند و در مواردی خود او نیز به خامنهای حمله کرده بود، با واکنشهای تند قوه قضاییه روبرو شد و لذا اینکه وی دوباره در سمت خود ابقا شده ناشی از این است که خامنهای تمایلی ندارد که جناح احمدینژاد به سمت فاصله گیری از نظام برود و میخواهد آنها را کنترل آرام کند. چون هزینه این کار برای او زیاد خواهد بود و برخورد با آنها مانند تف سربالا است و مساله حصر بی معنا خواهد شد و این چیزی نیست که رهبر ایران بخواهد از آن کوتاه بیاید زیرا او تاکید کرده که فقط در صورتی کوتاه خواهد آمد که رهبران در حصر عذر خواهی کنند. احمدی نژاد احتمالا با مواضع تندی که بیان می کند معلوم است که از جنبه اطلاعاتی کارتهای نسبتا خوبی در دست دارد. به هر حال حضور او در مجمع هم به او مشروعییت میبخشد و هم از جنبه اطلاعاتی از کلیت امور مطلع خواهد شد. اما برای خامنهای این فایده را نیز دارد که از نقش احمدینژاد میتواند برای تفرقه در جناح راست استفاده کند و اجازه ندهد که هیچکدام تسلط غالب پیدا کنند. در عین حال حضورش برای مقابله با روحانی نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
در مجموع هر چند که مجمع تشخیص در واقعیت اثرگذاری چندانی در روندهای سیاسی مناسبات قدرت در ایران ندارد، اما در عین حال نشاندهنده آن است که نهاد رهبری و تفکر حامی آن قصدش حذف کامل جریان اصلاح طلب از قدرت است و فقط پذیرای کسانی از میان آنها خواهد بود که نگاه و مواضع انتقادی خود را پشت سرای قدرت برجای بگذارند.