بازخوانی شرح حال بهروز بوچانی از زندان مانوس
«رفیقی ندارم، جز کوهستان» (No Friend But The Mountains) خاطرات بهروز بوچانی از اردوگاه مانوس است؛ کتابی که در سال ۲۰۱۹ برنده جایزه ادبی ویکتوریا به ارزش ۱۰۰ هزار دلار استرالیا و همچنین جایزه غیرادبی ویکتوریا به ارزش ۲۵ هزار دلار شده است.
هرچند کتاب بوچانی در ژانر خاطرهنویسی (memoir) نوشته شده است، اما امید توفیقیان، مترجم اثر، در یادداشتی که در موخره کتاب نوشته، درخواست کرده است کتاب بوچانی نه در رسته روایت یا شرححال پناهندگان، که بهعنوان دستنوشتههای زندان یا ادبیات فلسفی و در جایگاه متنی معاند، استعمارزدا و در سنت ادبیات کردی مورد بررسی قرار گیرد.
بوچانی روایت خود را در اندونزی و از داخل کامیون حامل پناهندگان در راه ساحل آغاز میکند، شروعی که قرار است به استرالیا و سرزمینی آزاد ختم شود. کتاب تلفیقی است از نثر و شعر که تلاش میکند خواننده را با خود همراه و خطرات پیش روی پناهجویان درون کامیون و بسیاری دیگر را که همین راه را پیش گرفتهاند در فصل اول با تصویرسازی و توضیحات مفصل تشریح کند و آثار روانی بیم، خطر، امید و چگونگی تغییر سوژگی فرد را در مواجهه با چنین مفاهیمی به بحث گذارد.
شخصیتهای بوچانی غالبا نه با نام، که با ویژگی خاص چهره یا رفتار آن شخصیت خطاب میشوند، تا در نبودِ شخصیتپردازی عمیق، ازدیاد اسامی خواننده را درگیر یادآوری نامها نکند، اسامیای از قبیل آقای گاو، پسر چشمآبی، پنگوئن و رییسجمهور.
پناهندههایی که در جستوجوی پناهگاهی امنتر و زندگی بهتر خود را به موجهای اقیانوس میسپارند و رهسپار سفری میشوند که لحظهلحظهاش دستوپنجه نرم کردن با مرگ است. بوچانی از انسانهایی مینویسد که در خطر از دست دادن جان میتوانند تبدیل شوند به گرگهایی درندهخو و همزمان لحظاتی از فداکاری و نوعدوستیشان را ثبت میکند. «فکر بازگشت به ایران یا بازگشت و بیخانمانی در اندونزی شجاعترم میکرد، ترغیبم میکرد پیش بروم.»
تنها چهار روز پیش از نجات قایق درهمشکسته حامل بوچانی و پناهجویان، مجلس استرالیا با تصویب قانونی با روند بررسی پرونده مهاجران غیرقانونی در جایی خارج از خاک استرالیا موافقت میکند، در نتیجه، بوچانی و دیگر پناهجویان به جزیرهای در نزدیکی استرالیا اعزام میشوند. مقصد پناهجویان «جزیره مانوس» تعیین میشود.
آفتاب سرکوبگر مانوس در مقایسه با لطافت خورشید کردستان، ساختار سلسلهمراتبی جزیره، حضور دایمی مسئولان اردوگاه یا بهقول بوچانی زندانبانها، تقابل او با اهالی بومی جزیره که از نگاه بوچانی آزادترین مردمانند، حصارهای آهنی، گرسنگی، صفهای طولانی اردوگاه، وضعیت نامناسب بهداشت توالتها و حمامها، همه و همه زندگی در فضای ایزوله «زندان مانوس» را برای بوچانی و دیگرانی که به امید آزادی بهاجبار در این جزیره فرود آمدهاند غیرقابلتحمل کرده است. فضایی که از نظر بوچانی شخصیت و سوژه فردی پناهجویان (زندانیان) را رفتهرفته و عمیقا دگرگون میکند.
روایت خطی، که در برخی فصلها کسلکننده، طولانی و کلیشهای جلوه میکند، ما را در مواجهه با تجربهای بیواسطه از فضای ایزوله زندان مانوس و در برابر تفسیر بوچانی از چنین وضعیتی قرار میدهد؛ تفسیری که از نظریه فمینیستی اربابسالاری (Kyriarchy) برخاسته است و در جایجای متن به آن اشاره میشود، نظریهای که نقشی محوری دارد در تبیین روایت بوچانی و دیدگاههای او در زندانی که در آن زندانی است.
نظام اربابسالاری یا Kyriarchy واژهای است که الیزابت شوسلر فیورنزا در سال ۱۹۹۲ در توضیح نظام اجتماعی که بر پایه سرکوب، سلطه و تسلیم بنا شده است تئوریزه و مطرح کرد؛ نظریهای که بیشک وامدار میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، در شکلگیری ذهن و بدن در چارچوب نظامهای مراقبتیـامنیتی و همچنین نظریه چشمنگری (gaze theory) لورا مالوی، نظریهپرداز انگلیسی، است.
کتاب بوچانی بر آن است تا تصویری از انسان در بند، تبعیض، خشونت نظاممند و مفهوم ساختگی مرز ارائه کند. این کتاب بیش از هر چیز حاصل پروژهای جمعی است، اثری که هرچند نام بوچانی را در جایگاه ناظر اول فضای مانوس یدک میکشد، اما حاصل کار بوچانی و همفکری او با مترجمها، فعالان اجتماعی، نویسندگان و ناشر در اندیشیدن به موقعیتی خاص و ضرورت پرداختن به آن است، پروژهای که روند آن از آغاز در فیسبوک و واتساپ تا اتمام، با یادآوری همراهی و قدردانی از تاثیر بهسزای مترجمها، یاران بوچانی و فعالان اجتماعی سخاوتمندانه با قلم مترجم کار در ابتدای اثر به رشته تحریر درآمده است.
اردوگاه پناهجویان مانوس در سال ۲۰۱۷، در پی اعتراضهای مداوم فعالان اجتماعی، مرگ شماری از پناهجویان از جمله حمید خزایی و رضا براتی، شورشهای داخل اردوگاه و غیرقانونی خواندن فعالیت آن از سوی دادگاهی در پاپوآ گینهنو بهطور رسمی بسته شد و بیشتر ساکنانش، از جمله بهروز بوچانی، از اردوگاه خارج و در جزیره اسکان داده شدند.