رنجهای معلمبودن در ایران
معلمان ایران چگونه آموزش میبینند و از چه مهارتهایی برای تعلیم و تربیت نسل آینده این کشور برخوردارند؟ آیا دانش و مهارتهای تربیتی و علمی معلمان از طریق آموزش مداوم و در حین خدمت، بهروز میشود؟ آیا شرایط کاری و امکانات مدارس به معلمان اجازه ایفای نقش معلمی به گونهای مطلوب را میدهند؟ آیا معلمان از شرایط زندگی و کار خود رضایت دارند؟ این پرسشها از آن جا اهمیت دارند که در سالهای اخیر بحث کیفیت آموزشی در مدارس و رابطه آن با مهارتها و تواناییهای معلمان و نیز رضایت آنها از شرایط کاری در سطح گسترده به میان آمده است.
همه شواهد حاکی نشان میدهند که پاسخ این پرسشها در متن نظام آموزشی ایران چندان مثبت نیستند. کافی است سری به رسانههای جمعی یا کارهای پژوهشی معلمان در ایران زد تا دریافت که بیش از ۹۰۰ هزار معلم شاغل در نظام آموزشی از شرایط مطلوب کاری برخوردار نیستند. موضوع مشکلات معلمان و عدم رضایت آنها به طور منظم در رسانههای جمعی ایران مطرح میشود. همزمان با وجود برخوردهای شدید امنیتی گروههای صنفی معلمان در سالهای اخیر بارها برای طرح مطالبات رفاهی و آموزشی خود و در اعتراض به فضای آموزشی نامناسب به میدان آمدهاند.
مشکلات اساسی نظام آموزشی ایران هم به نوع تربیت معلمان و همه به شرایط کاری و سیاستهای آموزشی حکومت مربوط میشوند. بازخوانی برنامههای آموزشی مربوط به تربیت معلمان در ایران نشان میدهد که دغدغه های ایدئولوژیک و سیاسی جای بسیار مهمی در آموزش دانشگاهی معلمان دارد. همین روایت پیرامون استخدام و شرایط کاری روزمره آنها وجود دارد. سبک و سیاق کار وزارت آموزش و پرورش ایران سبب شده تا معلمان نقشی در اداره مدارس و سیاستهای آموزشی نداشته باشند. فضای مدارس ایران امنیتی است و حراست به دقت مراقب رفتار و گفتههای معلمان است تا در صورت «خطا» پای آنها را به اداره آموزش و پرورش و مراکز امنیتی باز کند. فعالان صنفی تحت فشار قرار دارند یا حتی در زندان بسر می برند و حق معلمان برای طرح آزادانه مطالبات حرفهای، رفاهی و آموزشی به رسمیت شناخته نمیشود. وضعیت مادی و رفاهی نابسامان معلمان سبب میشود بسیاری زندگی دشواری داشته باشند، گاه ناچار به کار دوم و سوم روی آورند و خسته، دلسرد و سرخورده سر کار و کلاس حاضر شوند.
در مقایسه با کشورهای توسعه یافته دنیا ایران از جایگاه مطلوبی در حوزه آموزش برخوردار نیست و شاخصهای اصلی آموزشی و شرایط و فضای عمومی آموزشی و کار معلمان در وضعیت نگران کننده قرار دارند. آموزش معلمان پیش از شروع فعالیت حرفهای و آموزش مداوم در دوران کار به صورت موضوعات اساسی برای همه نظامهای آموزشی در چهارگوشه جهان آمده است. نگاهی به وضعیت نظامهای آموزشی که در ارزشیابیهای جهانی در ردههای بالا قرار می گیرند، نشان میدهد که توجه به آموزش اولیه و در حین کار معلمان و شرایط کاری و امکاناتی که آنها در محیط های آموزشی از آنها برخوردارند تاثیر اصلی را بر کیفیت آموزش دارند. آزادی بیان و فضای آزاد گفتگو و بحث علمی و سنجشگرانه در مدارس زمینه را برای بالا بردن کیفیت آموزشی، رابطه تربیتی سالم و پویا و تربیت نسلی پرسشگر و خلاق فراهم میآورد.
چند عامل مهم در دو سه دهه اخیر سبب توجه اساسی به نقش معلمان و کیفیت کار آنها شده است. مسئله نخست به تحولات علمی و فنی و نقشی که دنیای مجازی و فنآوری ارتباطات و اطلاعات در حوزه آموزشی ایفا میکنند مربوط میشود. همزمان پژوهشهای دانشگاهی دهههای اخیر پیرامون تدریس و نیز یادگیری نسل جوان در محیط های آموزشی سبب شده نگاه به مدرسه، کلاس و نقش معلم و دانش آموز بهکلی دگرگون شود. این پژوهشها نشان میدهند که فضای آزاد و سبک و سیاق، رهیافت و شیوه تدریس و اداره کلاس نقش مهمی در یادگیری عمیق و سنجشگرانه و علاقمندی به یادگیری در میان دانشآموزان و دانشجویان دارد. کار معلم برخلاف گذشته فقط به ایستادن در برابر تخته سیاه، انتقال مجموعهای از دانستنیها به مخاطبان و انجام امتحانی که هدفش تکرار گفتههای معلم است، کم نمیشود. معلم باید به دانشآموز کمک کند که بهصورت مستقل یادبگیرد و راه خود در دنیای دانش را پیدا کند، پرسشگر و کنجکاو باشد، اندیشیدن به شیوه خلاق و سنجشگرانه را بیاموزد، یادگیری را در سایه تجربه فردی و اجتماعی محک زند و با او وارد گفتگوی آزاد شود. همزمان تحولاتی که جامعه و در روانشناسی و سبک زندگی و ذهنیت جوانان رخ داده است، رابطه آموزشی خشک، یکسویه، آمرانه و از بالا را ناممکن میسازد و معلم باید با این روانشناسی جدید آشنا باشد و با نگاهی متفاوت از گذشته به سراغ نسل جوان برود.
مقایسه ساده این ویژگیها با وضعیت کنونی آموزش ایران نشان میدهد معلمان از این تحولات، فرهنگ و دنیای مطلوب آموزشی بسیار دورند. فضای امنیتی، بسته و خشک مدارس و نظارتهای امنیتی و ایدئولوژیک در عمل امکان یک آموزش خلاق و مطلوب مناسب با نیازهای قرن بیست و یکم را ناممکن میکند. در مدارس ایران بهجای فضای سالم گفتگوی آموزشی آزادانه و سنجشگرانه، سایه ترس، عدم اعتماد، سوءظن و ترس از حراست و نیروهای امنیتی و خبرچینها سنگینی میکند. این فضا نامطلوب، ضد تربیتی و آزار دهنده روح آموزش و نسل جوان را مسموم میکند. معلمانی که خود از آزادی بیان محروم هستند، نمیتوانند کلاسهای درس را به محیطی باز، پربار و خلاق تبدیل کنند. مشکلات روزمره آموزشی ایران تا به آن اندازه است که گاه هر نوع تلاش برای تغییر مثبت شرایط آموزش به بن بست میرسد و راه تحول جدی در روشهای آموزشی و کنار گذاشتن سنتهای ضدتربیتی و تحمیلی در عمل بسته است.
در ایران رکود سالهای گذشته در حوزه آموزش و ادامه سیاستهای تنگ نظرانه ایدئولوژیک نوعی بن بست واقعی آموزشی را بهدنبال آورده است که در آن معمان و دانش آموزان و همه جامعه از آن آسیب میبینند و قربانی آن هستند. آنچه در ایران ناممکن شده است آموزش به معنای واقعی کلمه است. ناممکن شدن آموزشی شایسته انسان قرن بیست و یکم به معنای ناممکن و بی معنا شدن شغل معلمی است.