روزنامه در قاب؛ خوب، بد، خنثی
میدانید که در ایران بنا بر تفسیری که شورای نگهبان از قانون اساسی دارد، رادیو و تلویزیون در انحصار حکومت است و هیچ کس حق ندارد آن را بهطور خصوصی راه بیندازد. از طرفی حزب درست و درمان هم نداریم که پایگاه اجتماعی داشته باشد و دورهمی عمومی برگزار کند و تمام اینها بر دوش روزنامهها است تا حرفهایی غیر از گفتههای رسمی بگویند و یا بلندگوی دار و دستههای سیاسی شوند و تبلیغ کنند و در دعواهای سیاسی شرکت کنند.
این حال و روز امروز هم نیست و روزنامه و روزنامهنگارن چوبش را یک قرنی است که میخورند. به یاد بیاورید وقتی که محمدعلی شاه قاجار، مجلس را به توپ بست، در باغ شاه، میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل را به نمایندگی از همه روزنامهنگاران معترض به استبداد خفه کرد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد هم حسین فاطمی را نه به خاطر همراهی با مصدق که به کینه انتشار روزنامه «باختر امروز» که سخت به شاه و خواهرش اشرف میتاخت، بیمحاکمه اعدام کردند.
در چهل سال گذشته هم روزنامه و روزنامهنگارها، گوشت دم توپ بودند و یا توقیف میشدند و یا زندان میرفتند. غرض از این حرفها این که در سالی که گذشت، هنوز هم از این کنده قدیمی دودی بلند میشد و هنوز هم با این که تیراژ روزنامهها افت کرده و خواننده چندانی ندارند، یادداشت و مصاحبههای تاثیر گذار کم نبود تا در بازار سیاست ایران سروصدایی به پا کند. اگر حوصله کنید برایتان خواهیم گفت.
یک یادداشت ممنوعه
جنجالیترین یادداشت سال ۱۳۹۷ را عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت. اگر یادتان باشد در تابستان سال گذشته که اتفاقا با محرم و صفر مصادف بود، خبر رسید که در گوشه و کنار کشور مشروبات تقلبی، تلفات میگیرد. گویا که مشروب الکلی متانول دار پخش شده بود و هر کسی مینوشید به دیار باقی میرفت.
نزدیک هزار نفر جانشان را از دست دادند و ۳۷ نفر کور شدند و خیلیها هم دچار مسمومیت شدید شدند. قربانیان مشروب مسموم هم بیشتر جوانان ۲۱ تا ۳۰ ساله بودند. خبرها بیهیچ تفسیر و تحلیلی منتشر میشد و به هر حال وقتی بنا بر قوانین اسلامی مشروبخواری تازیانه دارد و تکرارش مستوجب اعدام است، گفتن از این مقوله ممنوعه است.
عباس عبدی ۲۷ آبان ماه در روزنامه ایران یادداشتی نوشت با عنوان «دور برگردان فرهنگی» و خلاصه اینکه توصیه کرد که باید این مصرفکنندگان الکل را به صورت «دفاکتو» به رسمیت بشناسیم و بپذیریم که در ایران کسانی هستند که مشروب میخورند.
عبدی پیشنهادی هم داده بود و اینکه مراکزی ایجاد شود تا افراد بیهراس از تعقیب، مشروب مصرفی را از نظر سلامت آزمایش کنند. این یادداشت که در واقع راهکاری بود برای کاهش تلفات مشروبات تقلبی چنان غوغایی به پا کرد که احمد خاتمی در نماز جمعه تهران، روزنامه ایران را مستوجب توقیف دانست و گفت «چرا باید با بودجه دولتی، این حرفها زده شود و این آرزو که مشروب و حجاب آزاد شود را به گور میبرید». حسین شریعتمداری هم در کیهان نوشت که «به درک که عدهای با خوردن مشروب میمیرند».
خوشبختانه آن قدر بحران و اتفاق در روزهای بعدش رخ داد که یادداشت عبدی فراموش شد و نویسنده و روزنامه قسر در رفتند.
روزنامهای که با یک گفتوگو گل کرد
«مستقل» روزنامه اصلاحطلبی است که چندان دیده نمیشود اما خبرسازترین گفتوگوی امسال را میتوان به نام این روزنامه نه چندان شناخته شده، ثبت کرد. روزنامه مستقل ششم دی با فائزه هاشمی گفتوگویی کرد که تا مدتها در محافل سیاسی مورد بحث بود.
دختر اکبر هاشمی رفسنجانی به مستقل گفته بود که فروپاشی محتوایی نظام رخ داده است و تنها فروپاشی فیزیکی مانده است. فائزه هاشمی که زمانی نماینده مجلس بوده، رک و پوست کنده گفت که اگر مردم اقدام به براندازی نمیکنند برای این است که نمیدانند بعد از جمهوری اسلامی چه کسانی خواهند آمد و در واقع از بعدش میترسند. در این گفتوگو نظام جمهوری اسلامی حکومتی کاملا ناکارآمد توصیف شده بود.
این گفتوگو بازتاب گستردهای به ويژه خارج از ایران داشت. گذشته از حرفهای جسورانه فائزه هاشمی، مستقل هم شجاعت بسیاری در انتشار این گفتوگو به خرج داد.
ادب از که آموختی
این هم راه بدی نیست که در کلاسهای روزنامهنگاری بهجای آموزش این که چهطور باید یک تیتر خوب زد، روزنامه وطن امروز را مرور کنند و حرف سعدی را تکرار که «ادب از که آموختی، از بیادبان»!
وطن امروز سعی میکند تا در چند کلمه که بعضی وقتها رسما توهین است، نظرات سیاسی و اجتماعیاش را در همان صفحه اول بر سر خواننده بکوبد. چند نمونه از این آثار روزنامهنویسی را هم اینجا ذکر میکنیم، بلکه عبرتی باشد:
چهارم تیر روحانی برای کوهنوردی به ارتفاعات توچال رفت و تیتر وطن امروز این بود: اقتصاد تو چال، روحانی توچال
یکم مرداد و در دفاع از بستن تنگه هرمز: ایران ارباب تنگهها
هشتم دی، عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی برکنار شد و تیتر روزنامه همین یک کلمه بود: دستمال
بیست و چهارم بهمن و بعد از پیام ترامپ درباره چهل سالگی انقلاب، وطن امروز در کاریکاتوری ترامپ را به شکل خوک نشان داد و تیتر زد: کله خوک
هشتم اسفند هم محمد جواد ظریف استعفا داد و تیتر این شد: کودک شو
خنثی و خوابآور
روزنامه اطلاعات با آن که بیش از هفتاد سال سابقه دارد، اما سالهاست که به خلاف اسمش چندان اطلاعاتی به ما نمیدهد. گاهی اگر تاریخ بالای روزنامه را نخوانید، متوجه نمیشوید که روزنامه در تابستان منتشر شده یا زمستان.
زمانی محمود دعایی مدیر مسئولی که چهل سالی است روزنامه اطلاعات را مدیریت میکند، گفته بود بهتر است روزنامه خنثی باشد تا اینکه مثل کیهان گریبان این و آن را بگیرد.
به هر حال نمایندگان ولی فقیه در دو روزنامه قدیمی کشور راههای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. روزنامه اطلاعات از هر گونه صراحت و موضعگیری و حرف جدی و تازه گریزان است و روزنامه کیهان هم از صداقت تهی. با این حال روزنامه اطلاعات در پشت صحنه، مجهزترین ساختمان مطبوعاتی کشور را در اختیار دارد با آرشیوی گسترده و غنی و چاپخانهای مدرن که میتوان امید داشت به آیندگان سپرده شود.
روزنامه دانشگاه علیه دانشجو
از وقتی مدیریت دانشگاه آزاد دچار تغییرات انقلابی شد و پس از اینکه اکبر ولایتی در کنار هفتاد شغل دیگرش به ریاست هیات امنای دانشگاه آزاد رسید، روزنامه فرهیختگان زیر و رو شد و طرفداران هاشمی رفسنجانی و اذناب مدیریت قبلی، اخراج شدند.
به نظر میرسد روزنامه فرهیختگان به پیروان جبهه پایداری و تندروترین بخش اصولگرایان بخشیده شده است. چرا که در این یک سال فرهیختگان تلاش بسیاری کرده که از مهندس بازرگان تا محمد خاتمی را خائن معرفی کند.
گذشته از راه و رسم سیاسی فرهیختگان که معلوم نیست مورد قبول چند درصد دانشجویان دانشگاه آزاد است، این روزنامه در حادثه واژگونی اتوبوس دانشجویان در محوطه دانشگاه علوم و تحقیقات و قربانی شدن ده نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد، در جبهه مخالف معترضان قرار گرفت. جالب اینجا است که هزینه انتشار فرهیختگان را دانشجویان دانشگاه آزاد میدهند اما در آن حادثه تلخ، روزنامه دانشگاه مثل توپخانهای دانشجویان را هدف گرفت و تجمعهای اعتراضی را سیاسی خواند و دریغ از یک گزارش میدانی منصفانه و یا دلجویی از خانواده قربانیان.
هنوز امید هست
بهتر اینکه در این بهار و سال نو از امید بگوییم و البته نه امیدواری واهی.
برخی از گزارشهای روزنامهها هر چند تلخ است اما از همت نیکوکارانی خبر میدهد که در این اوضاع وانفسا و روز مبادایی که همه به فکر خویش هستند بیچشم داشت به دیگران کمک میکنند و علاقهای هم به شهرت و گفتوگو ندارند. در همین اسفند ماه بود که روزنامه خراسان گزارشی داد از یک زن نیکوکار مشهدی که خانهای اجاره کرده بود و دختران هجده سالهای را که از بهزیستی و پرورشگاهها مرخص میشدند و سرپناهی نداشتند مادرانه سرپرستی میکرد.
یادی هم کنیم از گزارش سیزدهم دی روزنامه آفتاب و روایت کلینیک دندانپزشکی که در جنوب شهر تهران فعال است و بیماران ایذر را که هیچ جا به آنها خدمات دندانپزشکی ارائه نمیشود به رایگان درمان میکند و جمعی از دندانپزشکان گمنام، بیطمع نام و شهرت و مال، خوبی میکنند. امید داریم که از این گزارشهای خوب در سال جدید بیشتر بخوانیم.