مستند «از سپیده تا فریاد»، روایتی یکطرفه با اطلاعات تاریخی دستچینشده
مستند «از سپیده تا فریاد» را خبرگزاری تسنیم حدود یک سال قبل ساخت و همان زمان بهصورت کامل در فضای مجازی منتشر شد. این مستند شنبه ۱۰ فروردین، از شبکه افق صداوسیما پخش شد. پخش این مستند در همان دوره نیز بحثهایی را برانگیخت، اما این بار به دلیل پخش از یکی از شبکههای رسمی صداوسیما، فضایی متفاوت و بحثانگیزتر را سبب شده است.
پخش این مستند از صداوسیما از این جهت که صدای شجریان و ساز هنرمندان را، بهرغم ممنوعیت موجود در نمایش ساز، پخش کرده است، میتواند یک نقطه تحول به حساب آید و اگر به همین روند پیش رود، شاید در آینده نیز شاهد نمایش ساز از برنامههای دیگر صداوسیما باشیم. اما با توجه به شناختی که از هسته سخت تصمیمگیری در صداوسیما وجود دارد، به نظر میرسد پخش این مستند بیش از آنکه نشانه تحول باشد، بهنوعی تقبیح دخالت هنرمندان در عرصه سیاست است؛ ضمن اینکه «دخالت هنرمندان در سیاست» از سوی این جریان تعریفی مضیّق شده است و آن اینکه هنرمند وقتی میتواند در سیاست دخالت کند که موافق با هسته سخت نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و نه دخالت در سوی دیگر، به نفع دیگر جریانها، گونهها و طیفهای سیاسی.
استفاده ابزاری از گفتههای سه هنرمند موسیقی
فضای کلی مستند درباره زندگی هنری استاد محمدرضا شجریان است. مستندساز علاوه بر مروری کوتاه بر زندگی این استاد نامی عرصه آواز، در این مسیر با سه هنرمند اهل موسیقی که یکی از آنها حمیدرضا نوربخش، شاگرد آواز شجریان بود، و دو نفر دیگر، حسین علیزاده و داریوش پیرنیاکان، که با او همکاری هنری داشتند و کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور برگزار کردند، مصاحبه کرده و سعی کرده است در سراسر مستند از گفتههای آنها استفاده کند.
مستندساز از مصاحبههای این هنرمندان هم بهصورتی جهتدار استفاده کرده است تا نشان دهد که موضعگیریهای شجریان در سالهای بعد از ۱۳۸۸ درست نبوده است. هرچند این هنرمندان سعی کردند به این موضوع معترض شوند و پیرنیاکان و علیزاده حتی تلاش کردند سیاستمدارهای طرف مقابل را در این زمینه مقصر جلوه دهند که با برخوردهای حذفی سعی کردند شجریان را به سمت موضعگیریهای رادیکالتر و تندتر سوق دهند.
نقطه اوج تناقض این مستند آنجاست که مستندساز حرکت کانون چاووش و شجریان و قطعات و سرودههای آن دوره را حرکتی مناسب میداند و در مقابل، سخنان و ساخت تصنیفی در سال پس از وقایع ۸۸ را سیاسی و نامناسب؛ در حالیکه هر دو حرکت در مواجهه و مقابله و اعتراض به رفتاری سیاسی بوده است. اولی تاییدی بود بر حرکت مردم علیه استبداد شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ و دومی اعتراضی بود به رفتار حکومت و هسته سخت نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابله با اعتراضهای آرام و مسالمتآمیز مردم در سالهای بعد از جنبش سبز.
فیلم خطاهای تاریخی بسیاری دارد، برای نمونه کلیت موسیقی دوره قبل از انقلاب را بازاری و کابارهای میداند و حتی در نمایش و نگاه خود به موسیقی مبتذل (بهزعم مستندساز) اثر معروف «شازده خانم» با صدای عبدالحسن ستارپور معروف به ستار، خواننده معروف پاپ، را اثری مبتذل نشان میدهد، در حالیکه این اثر، به آهنگسازی ناصر چشمآذر و شعری از محمد صالحعلا، از جمله آثار برجسته موسیقی پاپ قبل از انقلاب به شمار میرود که چه در تنظیم و آهنگسازی و چه در شعر و خوانندگی اثری درخور اعتناست.
نادیدهانگاری تلاشهای موسیقایی دوره قبل از انقلاب
در همین مقطع نیز مستندساز و نویسنده سعی کردهاند جریان هنری و جدی موسیقی را به موسیقیهای گلچین هفته و کانون چاووش منحصر کنند و حرکتهای دیگر موسیقی هنری ایران، از جمله موسیقی گلها و دوره پیرنیا را، که از سالهای دهه ۳۰ شروع شد و در آن بیش از ۷۰۰ ساعت برنامه شنیدنی با هنرمندانی چون خالقی، بنان، حنانه، محجوبی، صبا، پایور، تجویدی، دهلوی، پژمان و دیگر هنرمندان شاخص عرضه شده است، نادیده بگیرد یا از شکلگیری ارکستر سمفونیک و ارکسترهای مجلسی و گلها هیچ نگوید و فقط به بخش موسیقی کابارهای اشاره کند. شایان ذکر است بخشی از آثار شاخص آوازی شجریان در همین برنامههای مختلف گلها تولید و پخش شد.
نقطه ثقل مستندساز بر سالهای بعد از ۸۸ متمرکز است و اصولا بخشهای آغازین زندگی استاد شجریان، که با اشتباهات تاریخی در روایت نیز همراه است، بیشتر محملی است برای رسیدن به همان نیمه پایانی مستند.
در این بخش، مستندساز با نمایش برخی مصاحبههای شجریان با چند رسانه خارجی میخواهد ورود او به سیاست را نقد کند و آن را حرکتی اشتباه نشان دهد. شجریان البته در تمامی سالهای قبل از سال ۸۸ و حتی قبل از انتخابات این سال، به نفع یا ضرر هیچ نامزدی موضع نگرفته بود، اما حرکت او زمانی شروع شد که احمدینژاد مردم و گروهی از رایدهندگان را خسوخاشاک معرفی کرد و شجریان بعدها، در گفتوگویی با بیبیسی، گفت صدای همین مردمی است که احمدینژاد خسوخاشاک معرفی کرد.
شجریان در آن سال، پیش از موضعگیری، تصنیف سرود زبان آتش «تفنگت را زمین بگذار» را روی آهنگی از مجید درخشانی خواند که اتفاقا توصیهای مشفقانه بود به نیروهای نظامی که آرام باشند و با مردم باخشونت برخورد نکنند، همچنانکه در سال ۵۷ سرود «شبنورد» را خواند و در بخشی از آن، از نیروهای نظامی خواسته بود تفنگشان را به نیروهای مردمی بدهند.
تفنگت را بده تا ره بپویم.
استفاده ابزاری روحانی از شجریان در انتخابات ۱۳۹۲
اما از دید مستندساز، آن بخشی از موضعگیری شجریان محل ایراد است که با منطق و سیاستهای هسته سخت قدرت در جمهوری اسلامی همخوانی ندارد. آنها البته در این مسیر، هیچگاه سراغ طرف دوم ماجرا نرفتند و از آنها نپرسیدند چرا با شجریان چنین رفتارهایی صورت گرفته است؟
نمایش بهرهگیری تبلیغاتی حسن روحانی از شجریان در انتخابات سال ۱۳۹۲ از دیگر بخشهای این مستند است، که از شجریان میپرسد چرا نسبت به استفاده روحانی از نامش در این مستند واکنشی نشان نداد؟ مستندساز سال گذشته، چند روز بعد از پخش این مستند، سراغ حسین دهباشی، سازنده مستند تبلیغاتی ريیسجمهوری، رفت و از او درباره چگونگی استفاده از شجریان و نامش در آن فیلم پرسید، که نکته جالبتوجه این بود که او گفت: «از دید آقای رییسجمهور، آقای شجریان باید متشکر باشد که از نامش در این مستند استفاده شده است، چرا که فضا را به سمتی میبرد که بازگشت و اجرای شجریان در داخل را هموار کند.» اما روحانی بعد از بهدستگیری قدرت، نه تنها برای بازگشت شجریان به صحنه کاری نکرد، بلکه یکی از مدیران ارشاد، همان زمان، گفت شجریان باید توبه کند تا بشود برایش کاری کرد.
بخشهای پایانی مستند هم سعی کرده است با مقصر دانستن شخص احمدینژاد، نه نیروهایی که در ماجرای سال ۸۸ از او حمایت کردند، موضوع را تقلیل دهد و از مسئولان جمهوری اسلامی بخواهد با توجه به مصاحبه استاد شجریان با روزنامه ایران، که بهنوعی بوی اعتذار از آن به مشام میرسد، زمینه بازگشت شجریان به صحنه و اجرای موسیقی را فراهم سازند.
در مجموع، مستند یادشده شاید مورد رضایت تهیهکنندگان باشد، اما با توجه به بازتابهای انتقادی بسیار گسترده، پخش آن محملی شد برای تاختن منتقدان به صداوسیما و سیاستهای، بهزعم منتقدان، غیرملی آن.