مصائب ناتمام جنگ برای ساکنان سردشت
بهنظر میرسد با گذشت قریببه سیسال از پایان جنگ ایران و عراق، مصائب این جنگ همچنان بر جان و خاطرهی بازماندگان آن، جای خوش کرده باشد. اگر آن روزها جنگ برای عدهای نعمت بهشمار میرفت، اما برای خیلی عظیم، مصیبتی بیش نبود. مصیبتی که به بهای جان و روان انسانهای بیشماری در هر دو سوی مرز تمام شد و صرفاً تأمینکنندهی منافع نیروهایی بود که بقای خود را در تداوم آن قلمداد میکردند. روز هفتم تیرماه، یادآور یکی از آن روزهای مصیبتبار در جغرافیای کمتر شناختهشدهای است که شهروندانش اکنون نیز با روایت آن روزها، نهتنها مصائب ناتمام سیسال پیش را با خود زنده نگه میدارند، بلکه همچنان با زخمهای یادبودیِ آن جنگ دست و پنجه نرم میکنند؛ جغرافیایی با نام سردشت که جنگسالاران هر دو سوی مرز، با آن یکسان برخورد میکردند؛ مردمانی خارج از حاکمیتِ قانون؛ شهری که بهعنوان اولین شهر قربانی سلاحهای شیمیایی بعد از جنگ دوم جهانی، شناخته میشود. هفتم تیرماه، سالروز بمباران شیمیایی سردشت است.
روزنامهی کیهان در ۱۴ مهرماه همان سال (۱۳۶۶) طی گزارشی، خبر از کشتهشدن ۶۰ نفر و جراحت ۲۰۰۰ نفر از غیرنظامیان این شهر داد. اما ساختار شهر بهگونهای است که میتوان گفت همهی ساکنان آن، تحتتأثیر گاز خردل قرار گرفتند. با این وجود، اکنون نیز شمار فراوانی از مصدومان این حادثه، در لیست مصدومان و مجروحان بمباران شیمیایی قرار نگرفتهاند و نگاهی به آمارهای رسمی، نشان میدهد که از شمار قریب به دههزار نفر از مصدومان شیمیایی این شهر، تنها ۱۴۰۰ نفر ثبتنام شدهاند که از این میان نیز دولت خدمات حمایتی خود را در قالب حقوق ماهانه یا خدمات درمانی تخصصی، به ۴۰۰ نفر بیشتر ارائه نمیدهد.
در همان زمان، قریب ۹ ماه بعد از بمباران شیمیایی، سرهنگ ملوپانین، کارشناس تسلیحات شیمیایی از هیأت اعزامی شورای امنیت سازمانملل، آمار مصدومان را با ذکر مشخصات دقیق به این شورا اعلام مینماید. این آمار برمبنای اعلام و تأیید وزارت خارجه ایران صورت گرفت و بهنوعی نشاندهندهی درصد بالای مصدومان شیمیایی این شهر بود؛ روزنامهی کیهان نیز در همان تاریخ یادشده، به اعلام اسامی مصدومان و مجروحان به سازمانملل اشاره نمود. با گذشت سهدهه، همچنان آمار دقیقی از قربانیان و مصدومان این حادثه در دست نیست. شمار فراوانی از بازماندگان مصدوم این حملهی شیمیایی، همچنان با عواقب این بمباران دستوپنجه نرم میکنند و مسؤولان هنوز برای تجهیز تنها کلینیک تخصصی این شهر، درگیر حل مسائل اداری با مرکز استاناند.
در گفتوگوی خبرگزاری مهر با عثمان مزین، دبیر پیشین «انجمن دفاع از مصدومین شیمیایی» این شهر، او در پاسخ به سؤالی مبنیبر همکاریهای مجامع بینالمللی برای التیام زخمهای مصدومان این حادثه، با صراحت اعلام میکند که دولت ایران از قربانیان حادثه شیمیایی سردشت هیچ حمایتی بهعمل نیاورده و تنها وجود ۱۴۰۰ نفر را بهرسمیت شناخته است، در چنین حالی از مجامع بینالمللی چه انتظاری میتوان داشت!؟ مزین در ادامه می افزاید، وقتی که بنیاد شهید، بیشاز ۸۰درصد از قربانیان بمباران شیمیایی این شهر را بهرسمیت نشناخته و دولت و سازمانهای دولتی هیچ شکایتی علیه بانیان این جنایت در مجامع بینالمللی مطرح نکردهاند، از سازمانملل چه توقعی میتوان داشت!؟
از نکات دیگری که در این شهر، هیچگاه مورد توجه مسؤولان نیز واقع نگشته است، توجه به وضعیت روحی و روانی خانوادههایی است که اعضای خود را در جریان این بمباران از دست دادهاند یا خانوادههایی که چند عضوشان، با مشکلات درمان مواجهند. این امر بهویژه در خانوادههای کمدرآمد که با مشکل خرید اقلام درمانی روبرویند، مشکلات عاطفی بیشتری را برای مصدومان ایجاد کرده است.
برخی از دستاندرکاران پروندههای مصدومان شیمیایی سردشت بر این باورند که بخش بزرگی از مشکلات، ناشیاز عدم همکاری نهادهای مرکز استان یا سنگاندازیهای آنها بوده است و علت آن را به شکلگیری و گسترش گونهای نگاه تبعیضآمیز بازمیگردانند. برای نمونه، طبق گفتههای دبیر پیشین انجمن دفاع از مصدومین شیمیایی این شهر، مسؤولان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان آذربایجان غربی، حقوق بیشاز ۶هزار نفر از قربانیان شیمیایی این شهر را در کمیسیونهای پزشکی خود که به تعیین درصد جانبازی میپرداخت، پایمال کردهاند و پیگیریهای مستمر مصدومان نیز تاکنون به جایی نرسیده است.
مصائب جنگ برای سردشت هنوز هم تمام نشده است؛ قرارگرفتن پادگان در درون شهر و خودداری نظامیان از خروج از شهر، ساختار کلافهای را به شهر بخشیده است؛ مین در تپههای گوشهوکنار شهر، همچنان بلایی است که چون صاعقه ظاهر میشود و مرزهای این شهر، برای ساکنان و کولهبران آن، همچنان آبستن حادثه. بهنظر میرسد جنگ برای ساکنان این شهر، همچنان تمام نشده است.