جشن برای شروع جنگ!؟
۱۹۰هزار تا ۲۲۰هزار جانباخته، و بلکه بیشتر، شمار رسمی ایرانیان جانباخته در جنگ هشتساله است. جنگی که خسارت مالی آن برای ایران از ۶۲۷ تا بیشاز هزار میلیارد دلار برآورده شده است.
افزون بر این، جنگ دستکم ۵۵۴ هزار مجروح و معلول بهجای گذاشت. برخی مراجع رسمی، شمار آسیبدیدگان و جانبازان جنگ را بیش از ۶۷۲ هزار نفر اعلام کردهاند.
خسارتهای غیرمستقیم و هزینه بازسازی خرابیهای جنگ و پیامدهای منفی آن بر نیروی انسانی و زمینهای کشاورزی و زیرساختهای اقتصادی و صنعتی، خود به صدها میلیارد دلار میرسد.
جنگی که پنج استان ایران را صحنه نبرد ساخت، با حملههای موشکی و هوایی، دامن ۱۱ استان دیگر (بیش از ۵۰ شهر و حدود چهار هزار روستا) را نیز گرفت. حدود ۱۳هزار واحد مسکونی تخریب شد و بیش از ۱۹۰ هزار واحد مسکونی نیز به شدت خسارت دید. بهدليل شرايط بحرانی، بيش از پنج ميليون نفر خانه و شغل خود را از دست دادند، و افزون بر دو و نیم میلیون نفر نیز مجبور به ترک خانه و کاشانه خود و مهاجرت شدند.
جنگ۲ هزار و ۸۸۷ روزه، منجر به جانباختن بیش از ۳۳ هزار دانشآموز و سه هزار و ۵۰۰ دانشجو شد. با اطمینان میتوان گفت که طبقه متوسط فرهنگی در ایران، در جریان جنگ دچار آسیب غیرقابلجبرانی شد. از چمران و فکوری و باکری و بسیاری دیگر که در جریان جنگ جان باختند تا دانشجویان و فارغالتحصیلانی که به بهانه فضای امنیتی جنگ، هدف خشونت حکومت و اعدام قرار گرفتند؛ شمار قربانیان مستقیم و غیرمستقیم، و از زوایای گوناگون، معنادار بود.
شروع جنگ با عراق درحالی در ایران گرامی داشته میشود که بهطور مثال، در کشورهای اصلی درگیر جنگهای جهانی اول و دوم، پایان جنگ، جشن گرفته میشود.
با وجود چنین خسارتها و هزینههای نجومی و کممانندی، بیش از سه دهه است که حکومت سالروز رسمی آغاز جنگ را در ۳۱شهریور جشن میگیرد.
فراتر، فضای سیاسی ـ اجتماعی و تبلیغاتی ایران تحتتأثیر «هفته دفاع مقدس» قرار میگیرد. از صداوسیما گرفته تا آموزش و پرورش و حتی ادارهها و سازمانهای دولتی، به تبلیغ و شورانگیزی پیرامون موضوعی میپردازند که برای ایرانیان هولناک و بس آسیبرسان بوده است.
شروع جنگ با عراق درحالی در ایران گرامی داشته میشود که در اغلب کشورها، بهویژه کشورهای اصلی درگیر جنگهای جهانی اول و دوم، پایان جنگ و وقوع صلح و آتشبس، جشن گرفته میشود.
آیتالله خمینی، پایان جنگ و قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را در تیر ۱۳۶۷ نوشیدن «جام زهر» توصیف کرد. رخدادی که با یکسال تأخیر، از زمان صدور قطعنامه و قبول آن توسط عراق، و نیز پس از تحمل خسارتهای انسانی و مادی بسیارسنگین بهوقوع پیوست.
اینچنین، و پس از سه دهه، زیر سایه کاریزمای آیتالله خمینی، حکومت در ایران به توجیه جنگ کمسابقه در قرن بیستم میپردازد. جنگی که بهشکل پرسشبرانگیزی پس از آزادسازی خرمشهر (سوم خرداد ۱۳۶۱) ادامه یافت. اینگونه، حتی چنین روزی نیز نمیتواند بهمثابه اوج جنگ مورد اعتنای دستگاههای تبلیغاتی رسمی قرار گیرد؛ چراکه پرسش مهم، بازطرح خواهد شد: آیا ادامه جنگ پس از بازپسگیری خرمشهر ضرورت داشت؟ چه کسی یا کسانی مسئول ادامه بسیار خسارتبار جنگ برای شش سال دیگر بودند یا هستند؟
قابل اشاره است که پیشنهادهایی توسط برخی مقامهای ارشد نظامی جمهوری اسلامی (ازجمله: فیروزآبادی، رئیس سابق ستادکل نیروهای مسلح) مطرح شده؛ اما مورد استقبال قرار نگرفته است.
محسن رضائی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران روایت میکند: «وقتی جنگ در مردادماه تمام شد یکی از آقایان (ظاهرا دکتر فیروزآبادی بود) در هیأت دولت پیشنهاد میکند با توجه به پیروزیهایی که در مرصاد و بیتالمقدس خرمشهر بهدست آمده، و صدام از روی ناچاری قطعنامه را پذیرفته، خوب است ما در مرداد همان سال اعلام جشن کنیم، اما دو نفر از اعضای کابینه مخالفت میکنند و میگویند: ما در جنگ شکست خوردیم؛ چرا شما میگویید جشن بگیرید؟» وی اضافه میکند که «این دو نفر، بهزاد نبوی و آقای خاتمی بودهاند.»
پرسش مهم این است که آیا ادامه جنگ پس از بازپسگیری خرمشهر ضروری بود؟ چه کسی یا کسانی مسئول ادامه خسارتبار جنگ برای شش سال دیگر بودند یا هستند؟
گرامیداشت دفاع از ایران و مقابله با تهاجم دشمن، و نیز پاسداشت کسانیکه در جنگ جان باختند یا متحمل هزینههای گوناگون شدند، اهمیت دارد؛ اما در برابر «جشن گرفتن روز رسمی شروع جنگ و حمله خارجی» همچنان پرسشهای مهم و جدی مطرح است. سؤالهایی کلیدی که در ایران امروز و زیر سایه نظام ولایتفقیهی، قابل طرح نیست. پرسشهایی که متوجه رأس هرم نظام سیاسی (آیتالله خمینی)، و نیز مقامهای ارشد نظامی و سیاسی وقت است. برخی از ایشان (مانند هاشمی رفسنجانی) دیگر امکان پاسخ ندارند و بعضی نیز (همچون فرماندهان وقت سپاه) همچنان به توجیه برآوردها و راهبردهایشان مشغولاند.
واقعیت تلخ اما، مستقل از این همه، بجاست؛ شهرهایی که همچون خرمشهر و آبادان، به روزهای خوش و آبادانی پیش از جنگ بازنگشتهاند، و میلیونها ایرانی که مستقیم و غیرمستقیم، حامل خسارتهای جنگ هستند.
اما جمهوری اسلامی هنوز شروع جنگ را با جشن گرامی میدارد.