میراث برژینسکی: کتابی در مورد استراتژیست بزرگ سیاست خارجی آمریکا
فایننشالتایمز در مقاله ای به قلم ادوارد لوک به معرفی کتاب ژبیگنیو برژینسکی: استراتژیست پرعظمت آمریکا (نویسنده جاستین واس، ترجمه به انگلیسی از کاترین پورتر، انتشارات دانشگاه هاروارد، ۵۴۴ صفحه) پرداخته است. در ادامه مهمترین نکات این مرور برای خوانندگان ایراناینترنشنال آورده میشود.
برژینسکی (اصالتا از لهستان) به همراه هنری کیسینجر (اصالتا از آلمان) دوتا ازمهمترین نظریهپردازان دانشگاهی سیاست خارجی آمریکا در دوران جنگ سرد بودند. نه برژینسکی و نه کیسینجر لهجه اروپایی خود را هنگام انگلیسی صحبت کردن از دست ندادند و هردو از خانوادههایی بودند که از بیم آلمان نازی از اروپا به آمریکا مهاجرت کرده بودند. تفاوت مهمشان در آن بود که کیسینجر، مشاور امنیت ملی یک رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا یعنی ریچارد نیکسون بود و برژینسکی برای یک دموکرات یعنی جیمی کارتر مشاوره داد. برژینسکی (متولد ۱۹۲۸) در ۵ خرداد ۱۳۹۶درگذشت، ولی کیسنجر (متولد ۱۹۲۳) هنوز زنده است.
در نظر نویسنده کتاب نیازمبرم آمریکای دوران جنگ سرد به متخصصانی در روابط بینالملل که به روسی مسلط بودند در میان دلائل صعود شگفتانگیز کیسینجر و برژینسکی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا در فضایی شد که تا پیش از آن «سفیدپوستهای پروتستان آنگلوساکسون تبار »(waspها) دست بالا را داشتند.
با اینحال برخلاف کیسینجر که در مورد او بیوگرافیهای زیادی به زبان انگلیسی نوشته شده است (من جمله کتاب نیال فرگوسن با عنوان کسینجر آرمانگرا (۱۹۶۸-۱۹۲۳) که جلد دومش امسال در آستانه انتشار است)، کتاب واس اولین زندگینامه کامل به زبان انگلیسی در مورد برژینسکی است که آنهم در اصل از زبان فرانسه ترجمه شده است. ولی این عدم توازن در مورد آثار نوشته شده در مورد این دو استراتژیست به انگلیسی به چه سبب بوده است؟
بر اساس نظر نویسنده کتاب بخشی ازعلت در نگاه متفاوت به رئیسجمهورهایی نهفته است که هریک از این دو در دوران او خدمت کردند. در نگاه عامه به سیاست خارجی آمریکا نیکسون را نابغهای میدانند که سیاستهایش سبب شد میان چین و اتحاد شوروی از سالهای ۱۹۷۲ شکاف ایجاد شود، در حالی که مدیریت ناکارمد کارتر سبب بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در ایران در سالهای ۱۹۸۱-۱۹۷۹ دانسته می شود.
یکی از دیگر اسباب این تفاوت رویکردها زبانبازی کیسینجر در برابر رکگویی برژینسکی است که سبب شده بود توانایی اودر عینی بودن مورد شبهه قرار گیرد. تصور برخی منتقدان برژینسکی برآن بود که پیشزمینه لهستانی او موجب داوری نادرست او در مورد روابط آمریکا و شوروی است. او به یکی از منتقدانش به نام هریمان گفته بود همانقدر که میلیونر و سرمایهدار بودن تو مانع از داوری درستت در مورد شوروی کمونیست نمیشود، لهستانی بودن من هم مانعی در این زمینه نیست.
بر این اساس عجیب نیست که کاخ سفید معمولا به کارتر در مورد استفاده از برژینسکی به عنوان مشاور امنیت ملی هشدار میداد. یکی از این افراد سایروس وانس وزیر امور خارجه دولت کارتر بود که من جمله در مورد عملیات پنجه عقاب در طبس ایران برای آزادی گروگانهای آمریکایی با برژینسکی، به عنوان مدافع این عملیات، در تنش بود. وقتی یکبار به کارتر اعتراض شد که چرا بجای گوش سپردن به وزیر خارجهاش سخنان مشاور امنیت ملی خودش را جدی می گیرد کارتر جواب داده بود: «چون ژبیگ (مخفف ژبیگنو نام کوچک برژینسکی) هرشب برای من ده تا ایده می فرستد، ولی من اگر شانس بیاورم وزارت خارجه ماهی یک ایده جدید برایم بفرستد!»
نویسنده مینویسد چه خوب و چه گاهی بد ایدههای برژینسکی تاریخ را شکل دادند و در میان آنها می توان به معاهده کمپ دیوید میان اسرائیل و مصر اشاره کرد که «تنها معاهده صلح ماندگار» در خاورمیانه است. برژینسکی همچنین با اختراع اصطلاح «مداخله صلح آمیز» سهمی در افزایش احترام به حقوق بشر پشت دیوار آهنین شوروی داشت، چنانکه به نظر واس نویسنده کتاب تاکید کارتر و برژینسکی بر انتشار و پخش کتابهای زیرزمینی مخالف دولت در اتحاد شوروی نقش مهمی در افزایش سرعت فروپاشی اتحاد شوروی داشته است که معمولا بدان توجه لازم نمیشود.
به علاوه نباید به نقش برژینسکی در عادیسازی رابطه آمریکا و چین بیتوجه بود. گفته میشود بازسازی رابطه آمریکا و چین سر میز شام میان دنگ ژیائوپینگ رهبر اصلاحگر چین و برژینسکی در خانه مزرعهای او در ویرجینیا شروع شد. نهایت آنکه واس با این ایده رایج که برژینسکی به خاطر حمایتش از مجاهدین در سالهای مداخله شوروی در افغانستان در ۱۹۷۹در زایش القاعده نقش داشته مخالف است و ضد یهودی بودن او را نیز به شدت رد میکند، چنانکه پدربزرگ برژینسکی نیز نقش مهمی در تدارک فرار یهودیان لهستان از دست نازیها داشته است.
در مجموع واس نمره بالایی به برژینسکی میدهد. جز کیسینجر هیچ مشاور امنیت ملی چنان در برنامههای رییس جمهور زمان خویش موثر نبوده است. ذهن برژینسکی به اندازه زبان او در نظر نویسنده تند و تیز بود. مادلین آلبرایت، یک مهاجر دیگر از اروپای شرقی (جمهوری چک) که به مقامات بالا در دستگاه دیپلماسی آمریکا رسید، همواره از برژینسکی به عنوان بزرگترین معلم خود یاد میکند.