سیامین سالگرد فروریختن دیوار برلین؛ دیوارها بازمیگردند؟
سی سال پس از فروپاشی دیوار برلین، در سراسر جهان بوی جنگ سرد و برآمدن جنبشهای ناسیونالیست به مشام میرسد. این را شاید این روزها آلمانیها بهتر از دیگر ملیتها درک میکنند.
میشاییل مولر، شهردار برلین، ابتدای همین هفته که هفته بزرگداشت سی سالگی فروریختن دیوار برلین است، در مورد «وضعیت کنونی جهان» هشدار داد.
او در مراسمی در الکساندر پلاتس سخنرانی میکرد، میدان نزدیک به خیابانهای پهنی که در پاییز ۱۹۸۹ شاهد اعتراضهایی بود که به فروپاشی دیوار برلین منتهی شد، دیواری که بهمدت ۲۸ سال ساکنان شرق برلین را از ساکنان غرب این شهر جدا میکرد.
فروپاشی این دیوار و «پرده آهنین» که اروپا را پس از جنگ جهانی دوم، به دو نیمه تقسیم کرد، آغازگر عصر جدیدی از صلح، اتحاد، خلع سلاح و فراگیری دموکراسی لیبرال بود.
شهردار برلین گفت: «ما باید با هم در راه آزادی متعهد شویم، آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی مذاهب.» او تاکید کرد «انقلاب صلحآمیزی» که سی سال پیش موجب اتحاد دو آلمان شد «در حالی اتفاق افتاد که هیچ خونی بر زمین نریخت».
ده سال پیش، در بیستمین سالگرد فروپاشی برلین، بسیاری از مقامهای سیاسی جهان از جمله مقامهای چهار کشور متحد دوران جنگ جهانی دوم پای بقایای دیوار برلین جمع شدند و ماکتی از دیوار بهصورت نمادین فروریخت. آن زمان، هدف این بود که نشان داده شود دوران سنگر و حصار به پایان رسیده است.
اما اکنون، جو سیاسی، حتی در آلمان، بسیار متفاوت است. به عقیده برخی ناظران، جامعه آلمان پس از جنگ جهانی دوم، هیچگاه این چنین دوقطبی نبوده است.
این فضای دوقطبی در نتایج چند انتخاباتی که در سالهای اخیر برگزار شده است نیز کاملا مشهود است، با پیروزی نسبی نامزدهای راست افراطی و مدافع سیاستهایی مانند محدودسازی مهاجرت، بهویژه در شهرهای آلمان شرقی سابق.
گویی سی سال پس از فروپاشی دیوار برلین، این دیوار همچنان به شکلی نامریی مقاومت میکند و امیدهای سی سال پیش جایش را به نگرانیهای جدیدی داده است.
یکی از این نگرانیها گسترش تروریسم و اسلامگرایی افراطی است، بهویژه پس از واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و بهخصوص در خاورمیانه و اروپا.
تروریسم در چند سال اخیر قربانیان زیادی گرفته است. همچنین جنگها، ناآرامیها و اعتراضها بهصورت پراکنده، از آسیا تا خاورمیانه، از آفریقا تا آمریکای لاتین در حال وقوع است. در برخی نقاط جهان هم سخن از ساخت دیوارهای جدید است.
از نظر اقتصادی و روابط بینالملل نیز روسیه در سالهای اخیر، بهویژه پس از الحاق کریمه، از غرب فاصله گرفته است. جنگ تجاری میان آمریکا و چین، آینده رشد اقتصاد جهان را تهدید میکند و اتحادیه اروپا نیز با خروج بریتانیا، از همیشه شکنندهتر است.
تبعات اقتصادی جهانی شدن ثمرات آن را به چالش کشیده است. گاهی ناتوانی دولتهای لیبرال در حل این تبعات به سرنگونی آنان منجر شده است و جریانهای مخالف جهانی شدن قدرت گرفتهاند.
همچنین، برگزیت بار دیگر مساله بازگشت مرزها به اروپا را مطرح کرده است. عمیقتر شدن شکافهای طبقاتی حتی در جوامع اروپایی و ایجاد احساس رهاشدگی در بخشهایی از جامعه موجب شده است فکر محافظت از خود، از طریق بازسازی مرزها، به ذهنها خطور کند؛ گویا مرزها و دیوارهایی که روزی مایه نگرانی بودند اکنون مایه آرامشاند.
در سالهای اخیر، ورود خیل عظیم پناهجویان آسیایی و آفریقایی به اروپا دولتهای اروپایی را بیش از هر زمانی به فکر محافظت از مرزهای خود انداخته است. هرچند بین کشورهای عضو پیمان شنگن مرزی نیست، مرز بیرونی این کشورها مستحکمتر از گذشته شده است.
بر اساس گزارشی که بهتازگی منتشر شده، از دهه ۱۹۹۰ تاکنون دورتادور اتحادیه اروپا و کشورهای عضو شنگن بیش از هزار کیلومتر دیوار ساخته شده است، یعنی شش برابر طولانیتر از دیوار برلین.
با این حال، برخی معتقدند دیوارهای کنونی قابل مقایسه با دیوار برلین نیست. به عقیده آنان، این دیوارها راهحلی فوری و مشروع برای بحرانهای حاد و ملموس است.
مهمترین تفاوت دیوارهای جدید با دیوار برلین این است که آزادی ساکنان محصور میان این دیوارها را محدود نمیکند، در صورتی که دیوار برلین این حق اساسی را از مردم سلب کرده بود.