پریسا؛ از تدریس در ایران تا ۲۲ سال کنسرت در اروپا و آمریکا
روز جمعه ۱۸ آبانماه (نهم نوامبر) یازدهمین جشن و جایزه «بیتا» به پریسا (فاطمه واعظی)، خواننده زن ایرانی، اختصاص مییابد.
جایزه «بیتا»، ازسوی بیتا دریاباری و در چارچوب برنامههای مرکز مطالعات ایرانی حمید و کریستینا مقدم در دانشگاه استنفورد آمریکا، از سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸ میلادی)، هر سال به یک شخصیت برجسته فرهنگی و هنری ایرانی اهدا شده است. سیمین بهبهانی، گلی ترقی، محمدرضا شجریان، بهرام بیضایی، هوشنگ سیحون، مهشید امیرشاهی، ایرج پزشکزاد، احسان یارشاطر، شهرنوش پارسیپور و مرجان ساتراپی، کسانی بودند که در سالهای گذشته این جایزه را از آن خود کردند.
هنرمندی که این جایزه امسال به او اهدا میشود، پریسا را میتوان یکی از برجستهترین بانوان زنده آواز ایران نام نهاد. سلوک هنری او از سلوک رفتاریاش جدا نیست، چراکه در سنت موسیقی سنتی و اصیل ایرانی، سیره و رفتار هنرمند نقشی تعیینکننده در شکلگیری شخصیت هنری او دارد؛ به همین دلیل است که در تاریخ موسیقی معاصر ایران بودند هنرمندان زنی که کیفیت صوتی بهتری از پریسا داشتهاند و یا حتی از شهرت افزونتری نسبتبه او برخوردار بودهاند، اما نتوانستند خود را در چنین ترازی از شخصیت هنری و فرهنگی و آن هم به این مدت طولانی حفظ کنند.
این ویژگیها البته نتیجه آموزشهای سخت و مستمری است که او بهخصوص از دو تن کسب کرده است.
محمود کریمی، استاد آواز و ردیفدان و داریوش صفوت، مدیر مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که مقررات سفت و سختی را برای هنرآموزان مجموعه زیرنظرش درنظر میگرفت.
پریسای جوان که در اسفندماه سال ۱۳۲۸ در شهسوار(تنکابن فعلی) مازندران به دنیا آمده بود، آوازخوانی را از دوران دبیرستان شروع کرد و به مسابقات سراسری هنری سطوح دبیرستانی راه یافت. در همین مسابقات بود که محمود کریمی بهعنوان داور مسابقات، صدای او را مستعد پرورش ارزیابی کرد و دوسالی به او آموزش داد.
کریمی سال ۱۳۴۷ پریسا را به وزارت فرهنگ و هنر معرفی کرد. در فاصله سالهای ۴۷ تا ۵۲ او همکاریهایی با هنرمندان موسیقی انجام داد که از جمله آنها، اجرای کنسرت در شهرهای مختلف ایران و برگزاری نزدیکبه ۴۰ کنسرت در شهرهای مختلف فرانسه بود.
نقل است لوید میلر، معروف به کوروش علیخان (موسیقیدان آمریکایی که زیر نظر داریوش صفوت آموزش موسیقی میدید)، ازجمله کسانی بود که صدای پریسا را همان زمان محمود کریمی او را به کلاس آموزش آواز بانوان دعوت کرد، در تالار رودکی شنیده بود. میلر درباره صدای پریسا گفته بود: «مثل فرشته آواز میخواند؛ پیش از آن، صدای هیچ خواننده جاز یا کلاسیکی را نشنیده بودم که مثل او آواز بخواند.»
شکلگیری شخصیت هنری
فصل دوم زندگی پریسا که به شکلگیری شخصیت هنری او بسیار مدد رساند، آشنایی با داریوش صفوت و حضور در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی وابستهبه سازمان رادیو و تلویزیون وقت بود.
صفوت در اداره مرکز و گزینش هنرمندان جوان برای آموزش موسیقی، بسیار سختگیر بود و همان شیوهای را که مسئولان و مدیران مدرسه علوی در گزینش دانشآموزان و معلمان خود داشتند، صفوت نیز در گزینش و آموزش هنرجویان و استادان موسیقی این مرکز بهکار بست. این سختگیری چه در زمینه آموزش ردیف و بازگشت به سنتهای موسیقایی و چه ازجهت مقابله با موسیقی بهزعم آنها سبک و تحریفشده ایرانی، خود را بروز داد و فضایی را بهوجود آورد تا این مجموعه، ازجمله خانم پریسا، در سپهر و گفتمانی تازه قرار گیرند که از آن بهعنوان گفتمان بازگشت در موسیقی ایران یاد میشود. گفتمانی که ثمره اصلی خود را در سالهای بعد از انقلاب در قالب آثار حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان و شهرام ناظری نمایان ساخت.
پریسا در این سالها با استاد عبداللهخان دوامی هم آشنا میشود و از محضر او که یکی از نوادر موسیقی آوازی و تصنیفخوانی بهشمار میرود، آموزههای فراوانی کسب میکند.
به قطع و یقین اگر فعالیتهای بانوان خواننده در بعد از انقلاب ادامه میيافت، پریسا میتوانست یکی از وزنههای اصلی خوانندگی در این سالها بهحساب آید، چرا که از چند کنسرتی که از او با حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و داریوش طلایی و گروه نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه برجای مانده است، میتوان حدس زد که رقابتی جدی میان او بهعنوان خواننده زن از یکسو و محمدرضا شجریان بهعنوان خواننده مرد از دیگرسو در جریان بود.
نگاهی به اجراهای اولیه پریسا و قدرت تحریرزنی و آوازخوانی او، نشان میدهد که او چه در تکنیک و چه در آوازخوانی، جایگاهی ویژه یافته بود، بهنحوی که در همان سالها عکسش روی جلد برخی نشریات، ازجمله زن روز قرار گرفت.
انقلاب و عزلت ناخواسته ۱۳ساله
انقلاب و محرومیت صدای زن، پریسای جوان و خوشآتیه را برای نزدیکبه ۱۳سال، به حاشیه راند. در این سالها و بهخصوص از سال ۶۷ که آموزش موسیقی با حکم آیتالله خمینی آزاد شد، او تنها تدریس موسیقی آوازی و ردیف به زنان را در «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» (که اکنون بهنام «مرکز حفظ و پژوهش موسیقی» شناخته میشود) برعهده داشت.
در سالهای اولیه دهه هفتاد و بهجهت تحولاتی که بعد از جنگ و دولت هاشمی رفسنجانی، در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بهوجود آمده بود، فضا بهسمتی سوق داده شد که فعالیتهای موسیقی عمومیتر شود. در دوره وزارت آقای خاتمی بر فرهنگ و ارشاد، پیشبینی میشد که سد حضور خوانندگان زن در فضای عمومی شکسته شود.
برای این کار، از قرار، رایزنیهایی ازسوی مسئولان دولتی با خانم پریسا صورت میگیرد تا او فعالیتهای محدودی را انجام دهد.
آنچنانکه از تنها و مفصلترین گفتوگوی منتشرشده خانم پریسا در آن سالها (شماره نخست مجله زنان- ۱۳۷۰) برمیآید زمزمههایی مبنیبر اجرای موسیقی ازسوی زنان خواننده شروع شده بود و او نیز در این گفتوگو اشاره کرده است که «مسئولان هم با خواندن زن براى زن مسالهاى ندارند و هیچ سخن مخالفى نمىگویند! ولى هنوز در یک سطح عمومى، این مسأله را حل نکردهاند. بههرحال امیدوارم که این موضوع بهزودى به یک ترتیبى روشن شود.»
برگزاری نخستین کنسرت در فضایی خصوصی
او پشتگرم به سخنان برخی مسئولان، نخستین کنسرتش را در بهمنماه سال ۱۳۷۰ در یکیاز منازل شمال شهر تهران برای بانوان برگزار کرد؛ اما تلاشهایش برای برگزاری کنسرت در تالارهای عمومی و حتی ویژه برای بانوان به جایی نرسید.
پریسا و البته مسئولان هنری کشور،امیدوار بودند که بتوانند ازطریق چند کنسرت برای بانوان، فضا را بهسمت اجرای موسیقی برای عموم مردم سوق دهند، اما تحولات بعدی در وزارت ارشاد وقت، رفتن آقای خاتمی و سیطره جریان محافظهکار بر هنر و فرهنگ ایران، سبب شد تا این امکان در آن دوران عملا به محاق رود.
اجرای موسیقی بانوان برای بانوان، یک دهه بعد، در قالب جشنواره گل یاس و در جنب جشنواره موسیقی فجر، صورت عملی بهخود گرفت. این دوره البته همزمان شد با تغییر نگرش خانم پریسا به اجرای کنسرت برای بانوان. او بعدها در گفتوگوهای متعددی که داشت، بر این نکته انگشت تاکید نهاد که یک دلیل عدم اجرای کنسرت در ایران، همانا مخالفتش با برگزاری کنسرت، صرفا برای زنان بوده است. او شرط گذاشته بود که یا کنسرت برای عموم مردم باشد، یا اینکه تنها به آموزش صرف در ایران اکتفا خواهد کرد. همین شرط، او را به این جمعبندی رساند که نباید به کنسرت و تکخوانی در ایران دل ببندد و لذا بهفکر کنسرتدادن در خارج از ایران افتاد.
درنتیجه، بهرغم آنکه در سالهای دولت اصلاحات، فعالیتها و رایزنیهایی صورت گرفت که او کنسرتهایی را برای بانوان در داخل ایران برگزار کند، اما این خواننده نامی به این تصمیم رسیده بود که فعالیتهای خود در داخل کشور را به تدریس منحصرکند و در خارج از ایران، به کنسرتهایی با گروههای سنتی سرگرم باشد.
فعالیت جدی پریسا در قالب اجرای کنسرت، از سال ۱۹۹۵ در خارج از ایران شروع شد و او در تمامی این سالها (بیشاز ۲۰سال) فعال بوده و کنسرتهای متعددی در کشورهای مختلف اروپایی و آمریکایی برگزار کرده است.
در نزدیک به ربع قرن اخیر، او همکاریهایی را با همکاری گروه دستان و نیز چند گروه موسیقی دیگر انجام داد که حاصل آن، علاوهبر کنسرتهای مختلف در شهرهای اروپا و آمریکا، انتشار چندین آلبوم در خارج از کشور بوده است.
پریسا در سال ۲۰۱۷ بهدعوت دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در شهر سندیِگو یک دوره آموزش ردیف موسیقی ایرانی را برای دپارتمان موسیقی این دانشگاه برگزار کرد.
پریسا در سالهای پایانی ششمین دهه زندگی خود، گنجینهای از اطلاعات ردیف آوازی و ترانهها و تصنیفهای قدیمی است. اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا او ردیف آوازی به شیوه و روایت خود از اساتیدی چون دوامی و کریمی را ضبط خواهد کرد، یا نه؟ چراکه درحال حاضر، بهرغم وجود ردیفهای آوازی از مردان خواننده، جای خالی یک ردیف آوازی از یک زن آوازخوان در فضای مردانه موسیقی ایران، حس میشود.