کنار گذاشتن علی معلم از فرهنگستان هنر و بلاتکلیفی پرونده ۵۰۰ تابلو
علی معلم دامغانی، دومین رییس فرهنگستان هنر، پساز نهسال، در ماه گذشته، با نامه نهاد ریاست جمهوری از مقام خود کنار گذاشته شد تا علیرضا اسماعیلی که معاونت فرهنگی و هنری این سازمان را برعهده داشت، بهصورت موقت بهعنوان سرپرست فرهنگستان هنر معرفی شود.
در متن نامه، تنها به این جمله اکتفا شده است که «با اذن رییس جمهوری و انقضای دوره مسئولیت آقای معلم» چنین کاری صورت گرفته است. درحالیکه برابر عرف و قواعد اداری و قانونی، «رییس فرهنگستان هنر، ازمیان اعضای فرهنگستان به پیشنهاد رییس جمهوری و تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی و با حکم رییس جمهوری، برای مدت چهارسال انتخاب میشود.»
دوره چهارساله دوم آقای معلم دیماه ۱۳۹۶ بهپایان رسید و در این مدت، بحث تغییر او نیز در محافل هنری و فرهنگی مطرح بود، اما مشخص نیست که چرا روند قانونی و عرفی این تغییر رعایت نشد و سبب شد تا نهاد ریاست جمهوری بهجای رییس جمهوری اقدامبه تغییر ریاست فرهنگستان هنر کند.
تغییر سمت در اوج اعتراضات
علی معلم دیماه ۱۳۸۸، در اوج اعتراضات مرتبط با جنبش سبز، بهجای میرحسین موسوی نشست که ریاست قبلی فرهنگستان هنر را عهدهدار بود و یکی از دو نامزد اصلی انتخابات پرحادثه سال ۱۳۸۸ ریاست جمهوری. برابر خبری که آن روزها در مطبوعات درج شد، آقای احمدینژاد که به استان فارس سفر کرده بود، برای چندساعتی به تهران بازگشت و در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی حضور یافت تا حکم عزل و برکناری میرحسین موسوی و معرفی علی معلم را اعلام کند. همچنین در این جلسه، مهدی کلهر، مجتبی رحماندوست و جهانگیر الماسی به عضویت فرهنگستان هنر درآمدند تا وزنه محافظهکاران و جریان هوادار آقای احمدینژاد در فرهنگستان هنر اندکی تقویت شود.
نکته جالب توجه، اینکه میرحسین موسوی اگرچه از سمت ریاست فرهنگستان برکنار شد، اما نامش بههمراه همسرش، زهرا رهنورد، همچنان در فهرست ۲۷ عضو پیوسته فرهنگستان قرار دارد و سایت فرهنگستان نیز این دو نام را در بخش اعضای پیوسته نمایش میدهد.
سابقه مدیریتی شیخالشیوخ شعرای انقلاب
علی معلم دامغانی، بیش از آنکه به مدیریت شهره باشد، به شاعری و دانش ادبی در حوزه شعر شهره است و بهنوعی او را شیخالشیوخ شاعران منتسب به جریان بعد از انقلاب لقب دادهاند. حضور او در حوزه هنری و تا قبل از شفافشدن جریانات سیاسی، او را در مقامی ورای بگیروببندهای سیاسی روزمره قرار داده بود؛ اما از سالهای میانی دهه ۷۰ که صفبندیهای جریانهای هنری هم شفافتر شد، شاعرانی چون او نیز در موضعی قرار گرفتند که چسب یک جریان ادبی آویخته به قلابهای قدرت به پیشانی آنها خورد و بر همین سیاق، برخی از هنرمندانی که بهنوعی در جبهه مقابل این گروه قرار داشتند، عملا یا کنار گذاشته شدند و یا خود علاقهای به ادامه همکاری با این طیف نشان ندادند.
معلم پیش از تصدی ریاست فرهنگستان نیز مدیریت مرکز موسیقی صداوسیما و معاونت هنری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را برعهده داشت. بهرغم دوران بیحاشیه و نسبتا مثبت او در حوزه هنری، مدیریتش بر مرکز موسیقی صداوسیما، انتقادات بسیاری را برای او بههمراه داشت وحاشیههایی را هم برایش فراهم کرد؛ لذا برای اهل فرهنگ و هنر قابل تصور نبود که فردی با چنین حواشیای به ریاست فرهنگستان هنر منصوب شود. اما او نهتنها این سمت را در آن زمان برعهده گرفت، بلکه در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی نیز ریاستش یکدوره تمدید شد و بیشاز ۸ ماه، بدون حکم تازه، به ریاست ادامه داد.
دوره کاری آقای معلم با حواشی مختلفی همراه بود که شاید مهمترین آنها کنارگذاشتن محمدرضا شجریان و تعطیلی کلاسهای او و ماجرای پانصد تابلوست.
تعطیلی تدریس شجریان در مجموعه آسمان
ازجمله مهمترین فعالیتهایی که در دوره ریاست میرحسین موسوی بر فرهنگستان هنر پاگرفت و برایش برنامهریزی گستردهای انجام شد، کلاس آواز محمدرضا شجریان، خواننده شهیر ایرانی بود که در مجموعه آسمان (از مکانهای زیر نظر فرهنگستان در شمال تهران) برگزار میشد.
کلاسی که بهرغم استقبال گسترده علاقهمندان، بعد از حوادث سال ۸۸ و موضعگیریهای آقای شجریان، عملا فضایی و مجالی برای ادامه، پیدا نکرد. علی معلم که شعر معروفش در آلبوم «شب، سکوت، کویر» را محمدرضا شجریان خوانده است، در همان ایام، سخنانی در نقد صحبتهای شجریان درباره حوادث بعد از سال ۸۸ مطرح کرده بود که نشان میداد ادامه همکاری آقای شجریان با این مجموعه، عملا منتفی است. شجریان در چند نوبت، صدای بیشاز ۳۰۰ تن از علاقهمندان به آواز ایرانی را در مجموعه آسمان و زیر نظر فرهنگستان هنر، مورد بررسی قرار داد و قرار بود که درسهای او در قالب فیلمهایی منتشر شود، که آن تصمیم نیز عملا منتفی شد.
جنجال برسر ۵۰۰ تابلو
علی معلم اگرچه در دوره اول کاری خود، برخی حواشی را به روزن رسانهها کشاند، اما در دوره دوم و تا قبل از مردادماه سال ۱۳۹۶، ایام تقریبا بیحاشیهای را از سر گذراند تا اینکه در نخستین روز از دههدوم مرداد، او به وجود بیشاز ۵۰۰ تابلو در یکی از ساختمانهای زیر نظر فرهنگستان هنر، نهتنها معترض شد که این تابلوها را نوعی سرقت فرهنگی نام نهاد و هنرمندان و مسئولان بسیاری را به این صفت مُتّصف کرد. این موضعگیری، جنجال بیسابقهای را در فضای هنری و رسانهای سبب شد که ترکشهای آن همچنان پابرجاست.
علی معلم در نوشتهای که روی وبسایت فرهنگستان هنر قرار گرفت، آورده بود: «بیشاز ۵۰۰ تابلو از آثار نقاشان ایرانی که با تطمیع تأثیرگذاری در مدیران و بعضی از کارمندان به بهانه نمایشگاه و غیره، بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است» و در ادامه هم عبارت «عجالتاً مال، مالالله است و متعلقبه مردم و میهن اسلامی است» را آورد تا بهنوعی این تابلوها را بخشیاز اموال عمومی بنامد و در ادامه نیز مشخصات و شناسنامه تمامی پانصد تابلو را در چند جدول منتشر کرد. به فاصله کوتاهی پساز انتشار این نامه، غلامرضا نامی، نقاش و مشاور هنری بانک پاسارگارد، به مطلب علی معلم واکنش نشان داد و گفت که «بانک پاسارگاد در دوران ریاست میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر، قراردادی را با موسسه فرهنگی و هنری صبا بست که زیر نظر فرهنگستان هنر است و آثار برخی هنرمندان را خریداری کرد که همانجا بهعنوان موزه و محل نمایش آثار، نگهداری میشد.» او سپس توضیح داد که این مکان، در اجاره بانگ پاسارگاد بوده است و مالک اصلی تابلوها، بخش موزه بانک پاسارگاد است و نه فرهنگستان هنر یا کسی و فردی دیگر.
پساز غلامرضانامی، چهرههای هنری دیگری هم به انتقاد از موضع ریاست فرهنگستان هنر پرداختند و در اوایل شهریورماه، علیاکبر امینتفرشی، مدیرعامل شرکت پارس آریان هنر (وابستهبه بانک پاسارگارد) گفت که افزایش قیمت اجاره از ۳۰۰میلیون به یکمیلیارد ازسوی آقای معلم و فرهنگستان هنر، رقم بالایی بود و موسسه ما را به این جمعبندی رساند که تابلوها را به جایی دیگر انتقال دهد که با ممانعت فرهنگستان روبرو شد. او گفت که در سه دادگاه مختلف از فرهنگستان شکایت کرده است.
نتیجه دستور رییس جمهوری بعد از یکسال مشخص نشد
شهریورماه، آقای معلم در گفتوگویی با خبرگزاری ایلنا، پرده از برخی نکات برداشت و گفت که مدعی مالکیت این آثار نیست، اما بر این باور است که این آثار متعلق به بانک پاسارگارد هم نیست و سپس توضیح داد که در نامهای از ریاست جمهوری خواسته تا به این موضوع ورود کند و رییس جمهوری نیز وزیر دادگستری را مامور رسیدگی به این مساله کرده است.
او در پایان همین گفتوگو آورده بود: «در این مملکت، خیلیها را «برادران قاچاقچی» خطاب میکنند، درحالیکه این نابرادران از آنها قاچاقچیترند. اگر آنها چهارتکه لباس و پیراهن را قاچاق میکنند، اینها ارزشهای این مملکت را از موزهها خارج میکنند و خیلی مسائل دیگر که بعداً مشخص خواهد شد.»
آقای معلم در گفتوگو با روزنامه ابتکار هم گفت:«اینجا همه فاسدند؛ هنرمند فاسد، گالریدار برای فساد گالری ایجاد کرده، خبرنگار فاسد، بانک فاسد است.»
این برخورد سبب شد تا ماجرا بهسمتی سوق پیدا کند که در اوایل مهرماه، گروهی از هنرمندان در بیانیهای نسبتبه این رفتار واکنش نشان دهند و دهروز بعد، نامه ۶۰۰تن از هنرمندان و مسئولان به رییس جمهوری منتشر شود که در بخشی از آن آمده بود: «ایشان (علی معلم) در پاسخ به اظهارنظر مؤدبانه هنرمندان، آنان را بارها فاسد خوانده، بزرگی از هنر ایران را مالخر میخواند و به استاد بزرگوار دیگری مینویسد: «فضولی نکن» و به رسانهها میگوید: اینجا همه فاسدند.»
اکنون بهرغم گذشت نزدیکبه یکسال از آن جاروجنجالها، هنوز خبری از رسیدگی وزیر دادگستری منتشر نشده است، اما کنار گذاشتن علی معلم میتواند یک نشانه باشد و آن، بهنتیجه رسیدن تحقیق تیم مأمورشده ازسوی ریاست جمهوری و وزیر دادگستری و یا تاییدی بر گفتههای علی معلم در گفتوگوی سال گذشته با ایلنا که گفت:
«بالاخره، سن و سالی از من گذشته است. حرف من اگر بهضرر من نباشد، به سود من نیست. از خدا میخواهم که من را از ریاست فرهنگستان بردارند و کس دیگری بهجایم منصوب شود، تا دیگر این مسائل به من مربوط نباشد، ولی تا زمانیکه من اینجا هستم، پای این مساله ایستادگی خواهم کرد.»
اما نزدیکبه۲۰ روز بعد از برکناری علی معلم، نه خود او سخنی در این باره گفته است و نه دفتر ریاست جمهوری اطلاعیهای داده و برای اهالی هنر روشن ساخته است که در ماجرای تابلوها رای و نظر نهایی تیمی که ریاست جمهوری معرفی کرد، کجاست و چرا اعلام نمیشود؟