رفراندوم اقلیم کردستان عراق و چالشهای ایران
جریان رفراندوم اقلیم کردستان عراق اکنون به محوریترین مساله منطقه خاورمیانه در آمده است. دولت عراق و اقلیم کردستان بعد از پایان مساله داعش اکنون با عمدهترین چالش خود در منطقه مواجهند که اگر دامنه بحران به درستی مدیریت نشود میتواند به گسترش خشونت در منطقه منجرشود.
اکنون کردهای عراق بعد از انجام رفراندوم با چند مساله کلیدی مواجه هستند:
الف – تحریم اقتصادی
کردستان عراق به دریا راه ندارد و همه همسایههای این اقلیم به شدت با استقلال کردستان مخالفند. دولت مرکزی عراق از مدتها قبل در اعتراض به عقد قراردادهای نفتی مستقل اقلیم کردستان عراق، از پرداخت بسیاری از بودجههای دولت فدرال به اقلیم ممانعت کرد .
اکنون نیز ترکیه جدا از بستن مرزهای خود، تهدید کرده که شیر نفت کردستان عراق را نیز خواهد بست که البته برای ترکیه ضرر اقتصادی نیز به همراه دارد ولی رگ حیاتی برای کردستان عراق است که هم اکنون نیز با بدهیهای بیشماری مواجه است . ایران نیز مرزهای خود را بسته است. روابط اقتصادی ایران با کردنشینان به میلیاردها دلار میرسد. البته این روابط برای ایران امکان دور زدن تحریمها را نیز ایجاد میکند و از سویی نقش مهمی در اشتغالزایی در شهرهای کردنشین ایران دارد.
جدا از این مرزهای هوایی کردستان عراق به تقاضای دولت عراق از سوی شرکتهای هوایی بسته میماند چون آسمان پروازی آن هم یا باید از ترکیه بگذرد و یا ایران. هرچند برای همسایگان عراق که کار نقل و انتقال هوایی این منطقه را در اختیار دارند ممانعت از انجام این کار ضرر مالی به دنبال دارد و هم اکنون نیز با اعلام بسته شدن پروازها به شمال عرافق از سوی ترکیه سهام ترکیش ایرلاینز چند درصد سقوط کرده است ولی به هرحال بسته شدن مرزهای هوایی برای کردستان مشکلزا خواهد بود. مضافا بر اینکه اکنون حیدرالعبادی اولتیماتوم داده و خواستار آن شده که فرودگاههای اقلیم کردستان را در اختیار دولت عراق قرار دهد .
علاوه براین، چنین وضعیتی سرمایه گذاریهای شرکتهای خارجی درحوزه نفت و دیگر بخشهای تولیدی میتواند توام با ریسک بالا تلقی شود و در چنین وضعیتی ورود سرمایه به کردستان کاهش یابد
ب- تهدیدات نظامی
در حال حاضر کردستان عراق با خطراتی از جمله درگیری با چند نیروی نظامی مواجه است، این تهدیدات از سوی ترکیه، دولت مرکزی عراق ، ایران و نیز نیروهای افراطی سنی که میتوانند بسیج شوند وجود دارد. از هم اکنون عراق و ایران حملات هوایی کوچکی به برخی نقاط برای هشدار انجام دادهاند و دولت عراق نیز نیرویی به کرکوک گسیل داشته است و حشد الشعبی هم اعلام آمادگی کرده است که ازغیر کردها در کرکوک محافظت کند . ورود به هرنوع درگیری برای کردستان عراق میتواند خطرناک باشد. در صورتیکه شعله درگیری افروخته شود، متوقف ساختن آن بسیار دشوار خواهد بود. به هر حال ایران و ترکیه درصدد هستند هزینه این رویا را برای کردستان عراق چنان افزایش دهند که نه امکان تحقق پیدا کند و نه رل مدلی برای شهروندان کرد آنها شود.
ج - ایران و کردستان عراق
ایران سابقه ویژهای در ارتباط با کردستان عراق دارد. در دوره شاه ، تضاد میان عراق و ایران در اوائل دهه پنجاه شمسی منجر به آن شد که شاه، پیشنهادی دهد که صندوقی به اعتبار 250 میلیون دلار برای حمایت از کردها در مقابله با دولت اختصاص یابد که آمریکا و اسراییل در آن شریک شدند و انگلستان حاضر به مساعدت نشد. ملامصطفی بارزانی پدر مسعود بارزانی به جنگ با حکومت مرکزی پرداخت و موفقیتهایی هم کسب کرد که به ناگاه کیسنجر با ادامه وضعیت مخالفت کرد وگفت هدف ما سرنگونی دولت عراق نیست و هدف فقط گرفتن امتیاز است . در نتیجه این نبرد علیرغم میل شاه متوقف ماند و بارزانی به ایران آمد و کردها توسط دولت عراق سرکوب سنگینی شدند . با آغاز حمله صدام به ایران این روند حمایتی از کردهای عراق علیرغم سرکوب کردهای ایرانی ادامه داشت وفاجعه حلبچه نیز از جنایات تاریخی علیه کردهای عراق به شمار میرود.
بعد از صلح میان دو کشوردر سال 1367حمایتها محدود شد اما بعد از حمله امریکا به عراق در سال 1991 و آوارگی کردهای عراق این روند حمایتی گسترش یافت و تا به امروز ادامه داشته است و حتی در زمان حمله داعش به اربیل، ایران به سرعت تجهیزات لازم برای دفاع را در اختیار دولت بارزانی قرار داد . اکنون آن سابقه روابط دوستانه یک شبه به روابط خصمانه مبدل شده است.
دولت مرکزی ایران از ابتدای انقلاب هیچگاه نتوانسته است روابط دوستانهای با کردها که در حاشیه قرار داشتند ایجاد کند. ممانعت از مشارکت سیاسی لازم برای مردم کرد ، جنگ وسرکوب و درگیری با گروههای کرد ایرانی و فقر و توسعه نیافتگی از جمله این عوامل بوده است. با توسعه سریع اقتصادی مناطق کردنشین عراق بعد از سقوط صدام ایران متوجه شده است که نمیتواند مانند گذشته نسبت به توسعه این مناطق بی تفاوت بماند .
هرچند که در حال حاضر کردهای ایران بیش از کردهای سوریه و ترکیه و عراق از جنبه فرهنگی با دولت مرکزی پیوستگی دارند . زیرا در آن کشورها مرزها جعلی بوده است و بعد از جنگهای جهانی ترسیم شده است ولی کردهای ایران همیشه جزیی از سرزمین ایران بودهاند. ولی واقعیت این است که بدون افزایش مشارکت سیاسی واعطای اختیارات بیشتر به مقامات محلی و نیزافزایش حضورهمگانی کردها در اداره استانهای کردنشین و نیز اختصاص بودجه عمرانی بیشتر برای محرومیتزدایی از این مناطق جمهوری اسلامی راهی دشوار برای مقابله با رویاهای استقلال خواهی داشت. این چالشها از جنبه امنیتی و سیاسی میتواند دولت مرکزی را که پس از برجام در جستجوی تنشزدایی با جهان و جذب سرمایهگذاری خارجی است با موانع جدیدی روبرو کند.
افزایش هزینههای دفاعی ایران در هر حوزهای گامهای کوچک رشد وتوسعه اقتصادی ایران را متوقف میسازد. لذا ایران میتواند بیشتر نقش مصالحهجویانه به خود گیرد و از نفوذ خود در دولت مرکزی عراق برای انجام مصالحه استفاده کند وگرنه ایجاد منطقه ناامن در غرب ایران هم همه سرمایهگذاری چند دهه بر روی کردهای عراق را ازسوی ایران بین میبرد و هم باعث خواهد شد که حضور و نقش نظامیان در ساختار قدرت افزایش یابد و دولت روحانی نتواند به بسیاری از وعدههایش جامه عمل بپوشاند.