علیرضا رضایی طنزپرداز درگذشت
علیرضا رضایی، طنزپرداز و روزنامهنگار ساکن فرانسه، سهشنبه، ۶ آذر ۱۳۹۷ در ۴۳ سالگی درگذشت.
رضایی ازجمله فعالان رسانهای بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران، و بهدلیل مطالبی که در وبلاگ خود مینوشت، کشور را ترک کرد. برنامههای تلویزیونی و مطالب طنز و انتقادی رضایی پایگاههای اینترنتی (مانند روزآنلاین، تهران ریویو، خودنویس، توانا و حلزون) و نیز در یوتیوب (ازجمله با عنوان «شفافسازی») منتشر میشد و پربیننده بود. رضایی همچنین به عنوان یکی از نویسندگان اصلی برنامههای تلویزیونی «پارازیت» و «پولتیک» در صدای آمریکا و رادیو فردا فعالیت داشت.
علیرضا رضایی متولد اسفند ۱۳۵۳ در شیراز بود. او پس از اخذ مدرک دیپلم، به مدت ۴ سال در استان مازندران ریاست انجمن نمایش را بهعهده داشت. وی در رشته مهندسی عمران دانشکده نوشیروانی بابل تحصیل کرد و پس از آن ادبیات داستانی خواند.
رضایی درباره دوران فعالیت هنری خود در مازندران نوشته است: «موضوع نصف خطبههای نماز جمعه نماینده ولیفقیه مازندران من بودم. ظاهراً این موضوع که با کتانی و شلوار لی به اداره ارشاد میرفتم برای منطقه خیلی دردناک بود که همیشه تکرار میکرد این موضوع را. بهمدت چهار سال بهترین کارهای کمدی عمرم را روی صحنه بردم.»
رضایی پس از مهاجرت، سه سال در پاریس زندگی کرد و پس از آن در شهر لیل، در شمال فرانسه ساکن شد؛ جایی که بسیاری از ویدئوهای خود را در منزل اجارهایاش تهیه و منتشر میکرد.
شدت دلبستگی رضایی به ایران چنان بود که در توییتر خود نوشته بود: «من که مردم، جسدمو از همون در پشتی فرودگاه ببرید بندازید تو بیابون خدا جک و جونورا تغذیه کنن خوشحال بشن. فقط منو ببرید ایران.»
تعبیر «فقط منو ببرید ایران» حالا در فضای آنلاین، و بهخصوص در توییتر توسط بسیاری از پناهندگان و مهاجران، بازنشر میشود.
او چند سال پیش نیز که بهخاطر بیماری قلبی در بیمارستان بستری شد، در توییترش نوشت: «شما گرفتار ترامپ بودین، ما رفتیم این قلبی که سر تا تهش واسه ایران میزنه رو یه فنری زدیم و تو نیامدی!»
رضایی در توضیح طنزهای انتقادی خود با مضمون مذهبی، در مصاحبهای با «کیهان لندن» گفته است: «خیلیها تصورشان بر این است که من ائمه را مورد تمسخر قرار میدهم و به اعتقادات مردم توهین میکنم؛ درحالیکه من به نوعی مدافع اعتقادات مردم هستم. چرا که احساس میکنم این دیگران هستند که با اجرای یک سری برنامههای خاص به مقدسات مردم توهین میکنند و باعث سست شدن پایههای دینی و اعتقادی آنها میشوند. به عنوان مثال در تلویزیون جمهوری اسلامی حرفهایی را به خورد مردم میدهند که هیچ پایه و اساس دینی ندارد. به نظر من اعتقاد یک قوت قلب است؛ اما اینکه بهعنوان نمونه شخصی یک زنجیر به گردن خود ببندد و ادای سگ بارگاه ائمه را دربیاورد من با این رفتار مخالفم و به شدت آن را دستمایه طنز خواهم کرد.»