محیطزیستیهای در بند: سناریوها و واقعیتها
در حالیکه نزدیک به ۹۰ روز از دستگیری و بازداشت محیطزیستیها میگذرد و نزدیک به ۸۰۰ نفر در نامهای خواستار تعیین تکلیف آنان شدهاند، نحوه اطلاعرسانی شماری از پایگاههای خبری ضمن دامنزدن به شایعات، میتواند شرایط را برای بازداشتشدگان دشوارتر کند.
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، هفته گذشته با تکرار اتهامهای پیشین درمورد فعالان محیطزیستی بازداشتشده، به خروج اطلاعات از کشور اشاره کرد و گفت: «در اظهارات یکی از متهمان، عنوان شده که در خارج از کشور نیز این کارها را انجام میداده و آموزشدیده وارد کشور شده و در حوزه خارجی، اقدامات مشابه انجام داده است».
اتهامهای مبهم دادستان تهران، درست یک روز بعد از انتشار گزارش وبسایت کلمه منتشر شد. این گزارش، نکات غیردقیقی از مناطق حفاظتشده، عرصههای میراث تاریخی و نیز حوزه عملکرد سازمان ملل ارائه میکند؛ همچنین، مدعی میشود دستگیرشدگان باید مرتب درباره حیاتوحش و گونههای گیاهی منطقهای که سپاه آن را تسخیر کرده، به سازمانملل گزارش ارائه میکردند. بر اساس این گزارش، بین دستگیرشدگان و سپاه پاسداران درگیری ایجاد شده و این درگیری در نهایت به دستگیر شدن آنان انجامیده است. ادعایی که بهدلیل مستند نبودن، نمیتوان آن را باور کرد.
صحت و دقت: عناصر فراموششده
سازمانملل و سازمانها و آژانسهای زیرمجموعه آن مثل یونسکو، برخلاف ادعای وبسایت کلمه، از کشورها برای حفاظت مناطق طبیعی و جانوران و گیاهان، درخواست نمیکنند؛ درست برعکس، این سازمانهای دولتی یا غیردولتیاند که از سازمانملل کمکهای فنی یا مالی تقاضا میکنند.
در گزارش کلمه، به مناطق میراث تاریخی نیز اشاره شده است که به نظر میرسد نویسنده، آن را با میراث طبیعی و یا مناطق مشهور به ذخیرهگاه زیستکره اشتباه گرفته باشد. میراث تاریخی و میراث طبیعی، دو گروه از مناطقیآند که یونسکو آنها را بهلحاظ ویژگیهای بیمانندشان، جزو میراث مشترک بشریت معرفی کرده است. در ایران، ۲۱ اثر در فهرست میراث تاریخی قرار دارد (نظیر بیستون، شهرسوخته و تختجمشید) و تنها کویر لوت بهعنوان میراث طبیعی ثبت شده است. از سوی دیگر، «برنامه انسان و کره مسکون» در یونسکو به ذخیرهگاههای زیستکره میپردازد: عرصههایی که پیوند مردم و طبیعت در آنها یگانه است و ارزش حفاظتی و مطالعاتی دارد. کشورها داوطلبانه در این برنامه شرکت میکنند. از ایران تاکنون ۱۲ ذخیرهگاه زیستکره در این فهرست ثبت شده است. نام مجموعه حفاظتشده توران، از مهمترین زیستگاههای یوزپلنگ نیز در این فهرست قرار دارد: یکی از مناطقی که کارشناسان دستگیرشده در آن به مطالعه و بررسی حیاتوحش مشغول بودند.
عدم آگاهی نویسنده وبسایت کلمه از میراث تاریخی، طبیعی و ذخیرهگاه زیستکره، نکته کم اهمیت متن اوست. آنجا که به درگیری بین دستگیرشدگان محیطزیستی و سپاه میرسد، ناگهان سناریویی غیرمستند شکل میگیرد. بعید به نظر میرسد چنین ادعاهایی بتواند به رفع اتهام دستگیرشدگان کمکی کند.
کلمه مینویسد به این دلیل که «مناطق میراث تاریخی» مشمول قوانینی هستند که حتی در زمان جنگ هم تعدی به آنها ممنوع است، سپاه تصمیم گرفته در آن مناطق زاغههای خود را ایجاد کند. گروههای محیطزیستی با تصمیم سپاه مخالفت کردند و خواستار خروج این نهاد نظامی از مناطق شدند. کلمه در ادامه مینویسد: «این گروهها اعلام میکنند که باید مرتب به سازمانملل درخصوص حیاتوحش این مناطق و گیاهانش گزارش و عکس ارسال کنند و کار سپاه، حیات این مناطق را با خطر مواجه میسازد؛ اما سپاه زیر بار نرفته و از آنان میخواهد تا عکسهای ابتدایی گرفتهشده را هر سال بهعنوان عکس جدید به سازمانملل ارسال کنند و کاری به این مناطق نداشته باشند. گروههای محیطزیستی زیر بار نرفته و این مسأله منجربه درگیریها و کشمکشهای چندینساله بین سپاه و گروههای غیردولتی محیطزیستی میشود تا نهایتاً اطلاعات سپاه به بهانه جاسوسی، این گروه را دستگیر کرده تا با خیال راحت بتواند فعالیتهای خود را در مناطق حفاظتشده دنبال کند».
آنان که کارشناسان حیاتوحش محبوس را از نزدیک میشناسند، این «درگیری» مورد ادعای کلمه را غیرواقعی میدانند. آنان که از هر گونه چالشی حتی با افراد عادی پرهیز میکنند، چگونه ممکن است با یک نهاد نظامی-امنیتی وارد نبردی نابرابر شوند؟
ادعاهایی اعجابآور
پیش از این، برنامه تلویزیونی ۲۰:۳۰ در ادعایی شگفتانگیز، گزارش داده بود که کارشناسان دستگیرشده، تلاش داشتند با نصب دستگاههایی باعث تغییر اقلیم و خشکیدگی ایران شوند. این ادعا همانقدر دور از واقعیت است که گزارش وبسایتی خارج از کشور که مدعی شده بود، آزمایشهای موشکی دلیل خشکشدن ایران است و کارشناسان محیطزیست از این مسأله باخبر شده بودند و همین منجربه دستگیری آنان شد. دستگیرشدگان نه امکان و قدرت تغییر اقلیم را داشتند و نه سپاه با آزمایش موشکی باعث خشکشدن کشور شده است. بلکه این نهاد نظامی با ورود به عرصه سازندگی، مناطق طبیعی وسیعی را تخریب کرده و با سدسازیهای بیرویه و غیراصولی (نظیر سد گتوند) یکی از مهمترین عوامل ایجاد بحران آب در کشور است.
آنچه میدانیم
برای مطالعه و نجات حیاتوحش، کارشناسان باید چندین روز و چندین کیلومتر از سکونتگاههای انسانی دور باشند و مشاهداتشان را ثبت کنند تا برای بهبود وضعیت زیستگاهها طرح و برنامه بریزند.
آیا در این رفتوآمدها به عرصههایی نزدیک شدهاند که سپاه بهصورت پنهانی فعالیت میکرده و باعث شده به این افراد مشکوک شوند؟ آیا گزارشهای مربوط به حیاتوحش و عرصههای حفاظتشده، سپاهیان را حساس کرده است؟ هیچ پاسخ روشنی به این سؤالها وجود ندارد.
اگر فرض کنیم کارشناسان دستگیرشده بهصورت اتفاقی در آن مناطق حضور یافتهاند، بسیار بعید است که در گزارشهای خود به سازمانهای بینالمللی به چنین موضوعی اشاره کرده باشند. حتی دستاندازی سپاه به مناطق طبیعی، موضوعی نیست که در یک گزارش فنی به آن اشاره شود. آنچه تا کنون رسانهای شده است، یکسری اتهام اثبات نشده است و حدس و گمانهایی که هیچ کمکی به حل ماجرا نمیکند. تقریباً هیچ نکته دقیقی از دلایل دستگیری این افراد نمیدانیم.
آنچه میدانیم، این است که در یک اقدام هماهنگ، قرار است شماری از مناطق حفاظتشده از کنترل سازمان محیطزیست خارج شود. دلیل آن به احتمال زیاد، پروژه دادن به پیمانکاران وابسته و در رأس آنها قرارگاه خاتمالانبیاست، به بهانه توسعه و آبادانی. در چنین شرایطی، محیطزیستیهایی که قدرت جلب و بسیج افکار عمومی را دارند و کسانی که به عرصههای طبیعی وارد میشوند، بالقوه عامل مزاحماند که باید پایشان از مناطق طبیعی قطع شود. دستگیریهای اخیر، برای سایر فعالان محیطزیست و کارشناسان پیام روشنی دارد: تلاش برای حفظ طبیعت، هزینههایی غیرقابل پیشبینی و حتی جانی بههمراه دارد.
اگر اندک شناختی از کارشناسان حیاتوحش دستگیرشده داشته باشیم و نگاهی بیندازیم به فهرست کسانی که هماینک به اتهامی مشابه، محبوسآند (نظیر کارن وفاداری و همسرش آفرین نیساری، دکتر جلالی فراهانی، نزار ذکا و نازنین زاغری) بیش و پیش از هر چیز، غیرواقعی بودن اتهامهایی که دادستان تهران پشت هم ردیف کرده است، به ذهن متبادر میشود. پیگیری وضعیت دستگیرشدگان و اطلاعرسانی دقیق، نقش مثبتی ایفا خواهد کرد. در مقابل، گزارشهای غیردقیق و شبههبرانگیز نه تنها گرهگشا نیست، که میتواند شرایط را برای دستگیرشدگان دشوارتر کند.