سخنرانی پمپئو و ابهامهای جدید سیاست امریکا
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در راستای تکمیل اقدامات خود درمورد ایران، در جلسهای که در کتابخانه رونالد ریگان در ایالت کالیفرنیا با حضور صدها تن از جامعه ایرانی-آمریکایی برگزار شد، سعی کرد تحلیل خود از ماهیت جمهوری اسلامی، کارگزاران و سیاستهایش را ارائه دهد. او به چند اقدام در مقابله فرهنگی-سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی اشاره کرد، بدون آنکه بتواند پیام روشن و راهبردی خاصی برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی ارائه دهد و یا هویت گروه سیاسی مخالفی را بهرسمیت بشناسد. او درعینحال، از امکان توافقی با ایران سخن گفت که میتوانست در تضاد با بخشهای دیگر سخنانش باشد. سخنرانی پمپئو پرسشها و ابهامات جدیدی را در زمینه سیاست خارجی آمریکا درمورد ایران پدید آورد که در اینجا به برخی از اهداف این سخنرانی و ابهامات آن میپردازیم:
الف –تعریف رادیکال از ماهیت رژیم جمهوری اسلامی
مایک پمپئو بعد از سخنانش در بیان شروط دوازدهگانه برای مذاکره مجدد با جمهوری اسلامی ایران، اینبار به تبیین ماهیت نظام جمهوری اسلامی پرداخت. در تبیین این ماهیت، او تصویری رادیکال از ماهیت نظامی ارائه کرد که ازلحاظ او، چهل سال است بهوسیله ایدئولوژیستهایی که در سال ۱۹۷۹ با زور به قدرت رسیدند و امروز همچنان در قدرتاند، اداره میشود. او در این تعریف، ماهیت انقلاب ایران را حرکتی برمبنای زور تعریف کرد که ارتباطی با خیزش و خواستههای مردم نداشته است و توسط اقلیتی روحانی و نظامی بهپیش رانده میشود. از دید او، ماهیت نظام درطول این چهار دهه ثابت مانده و هدفش اعمال اصول انقلاب با زور در داخل و صدور آن با زور و بحرانسازی در خارج از کشور است و برای تحقق این هدف، از هیچ کوششی فروگذار نمیکند و حاضر است هر هزینهای از جیب ملت ایران برای آن بپردازد و به همین لحاظ، «سعادت، امنیت و آزادی مردم ایران، تلفات قابل قبولی در مسیر تحقق انقلاباند». در چنین تعریف رادیکال، متصلب و ذاتگرایانهای از ماهیت نظام، عملاً امکان استحاله نظام و یا شکاف درون ساختار قدرت وجود ندارد و فقط با تغییر کلیت نظام، امکان تغییر سیاستها وجود خواهد داشت. با چنین برداشتی از ماهیت قدرت جمهوری اسلامی، معلوم نیست چگونه دولت آمریکا انتظار دارد و یا امیدوار است که نظام جمهوری اسلامی درجهت تحقق شرایط دوازدهگانه آنها گام بردارد.
ب- خط بطلان بر تقسیمبندی ساختار قدرت
پمپئو در سخنان خود، گام دیگری نیز برداشت که با ادبیات مرسوم وزارت خارجه آمریکا درمورد دولتمردان ایرانی فاصله داشت. او امکان حضور جریان متعادل، مردمگرا و یا عملگرا را در ساختار قدرت و در میان دولتمردان حکومتی، بهطور کلی رد کرد و خط بطلانی برروی این نوع تحلیلها کشید. پمپئو روحانی و ظریف را -که درمیان طبقه متوسط که دوبار به او رأی داده و جامعه بینالمللی که با آنها مذاکره کرده و رسانههایی که با آنها مصاحبه کردهاند، بهعنوان جریان متعادلی که قصد عادیسازی روابط با غرب را دارند، شناخته می شدند، ولی بهعلت ضعف روحانی در اجرای وعدههای انتخاباتیاش و تبعیت مطلق ظریف از خط و ربط آیتالله خامنهای بهسرعت محبوبیت و مشروعیت خود را از دست میدهند- بهدرستی صرفاً مردان جلادادهشده برای نمای ظاهری فریبکاری بینالمللی آیتاللهها دانست و آنها را به گرگهایی در لباس گوسفندان تشبیه کرد که ضدغرب و ضدآمریکا و حتی ضد ایراناند و بر این تقسیمبندی دوگانه انقلابی-میانهرو خط بطلان کشید و تلاش بعضی دولتهای اروپایی و تحلیلگران میانهباز برای پیداکردن یک سیاستمدار میانهرو ایرانی را مثل پیداکردن یک اسب تکشاخ، بینتیجه عنوان کرد و آن را ناشیاز ماهیت انقلابی رژیم و تمایل به انجام اقدامات خشونتبار دانست. در اسفند سال ۱۳۷۸، خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا، در سخنرانی تاریخی خود برای جامعه ایرانی-آمریکایی که نخستین گام علنی برای بهبود رابطه با ایران بهشمار میرفت، هیأت حاکمه ایران را به گروه انتخابی (خاتمی) و انتصابی (خامنهای) تقسیم کرد. پمپئو با تحلیل خود که به تحلیلهای مخالفان رژیم نزدیک شده است، قبول چنین تقسمبندی را بیحاصل دانست که البته نتیجه منطقی آن، مجدداً اعمال فشار برای تغییر ساختار نظام خواهد بود.
ج- حمله سنگین به روحانیت و رهبری فعلی و آینده
وزیر خارجه آمریکا از جنبه دیگری نیز گفتار وزارت خارجه آن کشور درمورد مسائل ایران را تغییر داد. او وزن حمله خود به ساختار قدرت ایران را برخلاف گذشته، بهجای نظامیان و سپاهپاسداران که ازلحاظ آمریکا، خطرناکترین نیرو علیه منافع امریکا در منطقه است، برروی روحانیت گذاشت. او روحانیت را با توجه به ثروت گستردهشان، کسانی دانست که بیشتر نگران ثروتاند تا دین مردم و آنها را «مردان مقدس ریاکاری نامید که انواع نقشههای تباه را ریختند تا به برخی از ثروتمندترین مردان روی زمین تبدیل شوند، درحالیکه مردم رنج میکشند». اشاره او بهویژه به تجارت شکر آیتالله ناصر مکارم شیرازی که دیرگاهی است ازسوی یک روزنامهنگار سرشناس در خارج کشور، «شکرفروش و سلطان شکر» لقب گرفته است، و اشاره او به بودجه ۷۰۰میلیون دلاری حزبالله در سال و فساد رییس قوهقضاییه با ۶۳ حساب بانکی، ازسوی تحلیلگران ایرانی، نشانه بارزی از توجه آمریکا به خطاب اپوزیسیون و گرتهبرداری از آن تلقی شده است.
پمپئو از این زاویه، نتیجهگیری کرد، ساختار قدرت کنونی که روحانیت در آن نقش رهبری و دست بالا را دارد، فاسد است و سطح فساد و ثروت رهبرانش نشاندهنده آن است که ایران بیش از آنکه توسط یک حکومت اداره شود، با چیزی شبیه مافیا اداره میشود. او جدا از تحلیل و نقد رابطه مالی رهبر ایران با ستاد اجرایی فرمان امام بهعنوان قلک رهبری برای پیشبرد سیاستهایش بیرون از خزانه دولت -که از گزارش چندسال قبل خبرگزاری رویترز با عنوان امپراتوری آیتالله اتخاذ شده بود- به نقد کسانی پرداخت که امکان و زمینه رهبری آینده آنها هم مطرح بود. او به صادق لاریجانی، رییس قوهقضاییه حمله کرد و سود پولهای در اختیار حسابهای قوهقضاییه او -که دوسال پیش توسط محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس مطرح شد- را بهعنوان سیصد میلیون دلار حساب شخصی او معرفی کرد و او را فردی فاسد خواند که قوهقضاییه تحت مدیریتش، روش سرکوبگرانهای در زمینه مسائل حقوقبشر و سرکوب تظاهرات مردم در پیش گرفته و از این لحاظ نیز ازسوی آمریکا، مورد تحریم قرار گرفته است. او همچنین به آیتالله مکارم شیرازی که زمانی بهعنوان رهبری کوتاهمدت برای دوران گذار پساز خامنهای مطرح بود،حمله کرد و او را «سلطان شکر» نامید و فاسد و ثروتاندوز خواند.
این سطح از حمله و این نوع از کلمات در حمله به رهبر فعلی و روحانیت، درمیان دولتمردان مسؤول در غرب، بیسابقه بود. پمپئو با تشبیه ترکیب حکومتی ایران به ساختار مافیایی، میخواست بگوید نه فقط در دوران رهبری فعلی، بلکه بعد از خامنهای هم اگر ساختار تغییر نکند، در بر همان پاشنه خواهد چرخید و عملاً هرگونه امیدبستن به حضور رهبری میانهرو بهجای خامنهای را در آینده بیمعنا دانست. در این بخش از سخنان پمپئو، نظام ایران با ترکیب دوگانه روحانیون - نظامیان فاسد و سرکوبگر ترسیم شد که نتیجه منطقی آن، راهی جز رهایی از آنها برای تغییر رفتار نظام، باقی نمیگذارد.
د- رفع ابهام از دلنگرانیهای جامعه ایرانی-آمریکایی
حضور و سخنرانی رودی جولیانی، وکیل شخصی دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا در گردهمایی ماه گذشته مجاهدین خلق در پاریس و نیز حضور جان بولتون در سمت مهم مشاورت امنیت ملی آمریکا که بیشاز هر شخصیت سیاسی آمریکایی، سالها از مجاهدین خلق حمایت کرده و در نشستهای آنها حضور بههم رسانده است و شایعههای امکان حضور مریم رجوی در واشنگتن و نیز تندشدن ادبیات دولت ترامپ درمورد ماهیت جمهوری اسلامی، این نگرانی را در بسیاری ایرانیان، بهخصوص ایرانیان ثروتمند و تحصیلکرده کالیفرنیا در حوزه تکنولوژیهای پیشرفته ایجاد کرده بود که ممکن است دولت ترامپ بر اثر لابیهای بولتون و جولیانی و دیگران، بهسمت بهرسمیت شناختن مجاهدین خلق بهعنوان اپوزیسیون رسمی جمهوری اسلامی بهپیش رود. رفع ابهام از این موضوع، با تأکید مقامات وزارت خارجه آمریکا براینکه کسی از مجاهدین خلق به مراسم دعوت نشده است، از اهداف سخنرانی پمپئو بهشمار میرفت. علاوهبر این، بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا با سیاست منع سفر ایرانیان به آمریکا مخالفاند و انتظار داشتند پمپئو در این زمینه گشایشی را مطرح سازد. او در سخنرانیاش به این موضوع اشاره نکرد؛ ولی در برنامه پرسش و پاسخ بعد از سخنرانی، به توجیهاتی ازجمله همکارینکردن رژیم ایران برای در اختیار قراردادن اطلاعات امنیتی افراد متقاضی ورود به آمریکا اشاره کرد که با توجه به تحلیلش از ماهیت جمهوری اسلامی، سخنی متناقض و غیرقابلقبول بهشمار میرفت و بهنظر میرسید حضار در این زمینه، قانع نشدند.
ه- اقدامات عملی و راههای خروج
درحالیکه بسیاری از حضار و شنوندگان انتظار داشتند پمپئو گامها و راهبرد جدیدی برای تغییر نظام ارائه دهد، او در این زمینه، سخن جدیدی مطرح نکرد. او نظام را کابوسی برای ایرانیان و آمریکاییها خواند و ابراز امیدواری کرد که اتحاد و تفاهم آنها در درک و مقابله با این کابوس، با اختلافات آنها در جاهای دیگر، کاهش نیابد.
او همچنین تأکید کرد که برای رهایی از کابوس چهلساله جمهوری اسلامی، دولت ترامپ همان آرزوهایی را برای مردم ایران دارد که جامعه ایرانی-آمریکایی دارد و تأکید کرد که با تلاشهای مشترک و خواست خداوند، این آرزوها روزی محقق خواهند شد.
جدا از این آرزوهای کلامی، پمپئو به اقداماتی هم اشاره کرد که از آن جمله است: ایجاد شبکه بیستوچهار ساعته رادیو-تلویزیونی و اینترنتی برای حمایت از مردم ایران، که البته هماکنون دولت آمریکا هزینه مالی دو شبکه صدای آمریکا و رادیو فردا را میپردازد و به یک شبکه دیگر که بیشتر برنامههایش محور هنری و فرهنگی دارد، از طریق وزارت دفاع، کمک مالی گستردهای میکند. گفته میشود شبکه تلویزیونی صدای آمریکا در هیأتی تازه، به شبکهای بیستوچهارساعته تبدیل خواهد شد. اقدام دیگر، برملاکردن موارد نقض حقوق بشر در ایران و حمایت از مردم و بسیج دیپلماتیک در این زمینه است. او از همه افراد حاضر در جلسه و شرکای بینالمللی آمریکا خواست تا به آمریکا کمک کنند که بر موارد نقض انجامگرفته بهدست رژیم نور بتابانند و از مردم ایران حمایت کنند؛ هرچند که آمریکا خود از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شده است. البته نباید فراموش کرد که طی چهل سال گذشته، آمریکا در این زمینه، کم و بیش اقدامات سیاسی-تبلیغاتی متعددی داشته است.
اما مهمترین گامی که پمپئو برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد، کارزار فشار دیپلماتیک و مالی آمریکا برای قطع منابع مالی رژیم است که از آنها برای ثروتمند کردن خود و حمایت از مرگ و نابودی استفاده میکند. او اعمال مجدد تحریمها بر بخش بانکی و انرژی ایران را برای اعمال حداکثر فشار بر توان رژیم برای ایجاد درآمد و جابهجایی پول دانست و گفت که با تمام قوا، درصدد به صفر رساندن فروش نفت ایران تا سیزده آبان است.
پمپئو راهحل خروج از این وضعیت را برعهده مردم ایران دانست و در عین حال، علیرغم تحلیلش از ماهیت نظام، ابراز امیدواری کرد که با این اقدامات مالی و سیاسی و تبلیغاتی آمریکا، رژیم تغییراتی معنادار در رفتارش، هم در درون ایران و هم در جهان ایجاد کند، تا آمریکا با رژیم ایران مذاکره کند. او مجدداً تأکید کرد که رهایی از فشار آمریکا تنها زمانی حاصل میشود که تغییری ملموس، واضح و ادامهدار در سیاستهای تهران مشاهده شود. البته موضع پمپئو با سخنان دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا که در روز سهشنبه دوم مردادماه در جمع کهنهسربازان آمریکایی که دو روز بعد از سخنان پمپئو ایراد شد، مباینت داشت؛ زیرا ترامپ آمادگی خود را برای مذاکره و توافق بدون پیششرطهایی که پمپئو مطرح کرده بود، اعلام کرد. او خاطرنشان کرد که آمریکا از توافق وحشتناک و یکطرفه با ایران خارج شده است و ایران دیگر مثل سابق نیست و حالا آمریکا برای یک توافق واقعی، نه توافقی مثل توافق دولت قبلی، آماده مذاکره است.
نتیجهگیری:
علیرغم تحلیلهای بیسابقه و رادیکالی که وزیر خارجه آمریکا از ماهیت حکومت در ایران ارائه داد و الزام طبیعی تحلیلش که تغییر کلی ساختار جمهوری اسلامی است، او درنهایت، در این زمینه بیشتر ابراز امیدواری کرد که نظام تغییر رفتار دهد و با انجام برخی اقدامات بهعنوان پیششرط، وارد مذاکره با آمریکا شود. پمپئو در این زمینه، مثال کرهشمالی را زد که او سه بار به آن کشور سفر کرده است. البته مثال کرهشمالی ناقض آرزوهایی بود که او برای خلاصی از کابوس جمهوری اسلامی مطرح کرده بود؛ چون مورد کرهشمالی به توافقی درجهت خلع سلاح اتمی کرهشمالی در ازای تضمین امنیتی آمریکا برای حملهنکردن به آن رژیم و امضای قرارداد صلح با آن کشور و رفع تحریمهای اقتصادی مربوط میشود و این امر، با توافق برجام، به نظر کارشناسان اطلاعاتی آمریکا، حداقل برای بیستسال آینده، عملاً محقق شده است. او ازسویی، از همه حکومتها خواست تا مماشات خود را با رژیم انقلابی ایران پایان دهند و بهسرعت به کمک مردم ایران بیایند و درعینحال، هیچ راهبرد جدیدی جز مجموعه اقداماتی که در دولت اوباما برای محدودسازی فعالیت هستهای ایران در زمینه مالی ونفتی بهکار گرفته شده بود را مطرح نکرد. پمپئو در بیان تحلیل ماهیت نظام و رهبرانش، گفتار جدیدی ارائه داد؛ اما درجهت ارائه راهبرد و بیان راه خروج، چیز جدیدی برای عرضه نداشت. با وجود همه اینها، پمپئو با دعوتنکردن از هواداران شناختهشده مجاهدین خلق به این جلسه، و بهنمایش گذاشتن اینکه دولت ترامپ قصد حمایت رسمی و علنی از آنها را ندارد، توانست بخشی از ابهامها و دلنگرانیهای حاضران در جلسه که مخالفت شدیدی با این جریان دارند را بزداید؛ اما در زمینه منع ویزای ورود ایرانیان به آمریکا، نتوانست توجیه قابل قبولی برای افکار مخاطبان ارائه دهد.