نفت پاکستان و چشمانداز استراتژیک نفت و گاز ایران
توضیح: اخیراً به نقل از عبدالله حسین هارون (سرپرست امور بحری و وزیر امور خارجه پاکستان) اخبار اکتشاف نفت در پاکستان، تیتر اول رسانهها را به خود اختصاص داد. پس از آن، اخبار ضد و نقیضی در این مورد منتشر شد؛ برخی روزنامهها نقل کردند که کمپانی آمریکایی «اکسانموبیل» ۲۵درصد از سهام حفاری دریایی را در سواحل «دلتای ایندوس» پاکستان خریداری کرده است و امیدواری بسیار زیادی برای کشف نفت وجود دارد، اما بهدلیل عمق بسیار زیاد، عملیات حفاری هنوز آغاز نشده است. کمپانی ایتالیایی «اِنی»، سهامدار دیگردر این عملیات اکتشافی است.
بدیهی است که اگر کشف نفت در مقادیر زیاد، صحت داشته و میزان نفت کشفشده در پاکستان، آنچنان که گفته میشود، برابر منابع نفتی کویت و قطر باشد، پاکستان به یکی از ۱۰ کشور عمده نفتی بدل خواهد شد. کویت براساس بررسی شرکت نفتی بریتیش پترولیوم، در پایان سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۰۰بیلیون بشکه ذخایر اثباتشده نفتی دارد که ۶درصد نفت جهان را تشکیل میدهد. برخی از نشریات ایرانی و پاکستانی با استناد به اظهارات بعدی عبدالله حسین هارون، اصل موضوع را تکذیب کردند و به این ترتیب، این ابهام و ایهام ایجاد شد که چگونه یک وزیر در فاصله یکی، دو روز، دو حرف متضاد درمورد یک موضوع واحد مطرح کرده است. به نظر نگارنده، ضرورت دارد قضیه با فرض صحت در ابعاد استراتژیک بررسی شود؛ چراکه در استراتژی، وقوع هیچ امری را نباید کوچک تلقی و انکار کرد. آنچه مسلم است، نفت در این منطقه وجود دارد و دیر یا زود میتواند کشف و روانه بازارهای جهانی شود.
اواخر سال ۱۹۵۲، اولین میدان نفتی در بلوچستان پاکستان کشف و بعد از آن، در اوایل دهه ۱۹۶۰در منطقه پنجاب پاکستان نیز نفت پیدا شد؛ اما از حدود دو سال پیش، خبرهای پراکندهای درمورد احتمال کشف مخازن عمدهتر نفت و گاز در پاکستان وجود داشته و در چند نقطه نیز کشفیات کوچکتری انجام شده بود. درگیر بودن دو کمپانی چندملیتی و عمده در صنعت نفت و گاز دنیا، یعنی «اِنی ایتالیا و اکسانموبیل آمریکا»، نشانه مثبت وجود چنین مخازنی است.
گفته شده است که بهدلیل قرار داشتن منابع نفتی تازهکشفشده پاکستان در عمق بسیار زیاد دریا، عملیات حفاری برای دسترسی به آن، هنوز آغاز نشده است. برای بررسی موضوع میتوان آن را با منابع نفتی نروژ در اعماق دریا مقایسه کرد. در تجربه نروژ، علیرغم دشواریهای بیشماری که بر سر راه دسترسی به مخازن نفت در عمق آبها وجود داشت، شاهد این بودیم که عملیات اکتشاف تا رسیدن به مرحله تولید، چیزی حدود سهسال (۱۹۶۶-۱۹۶۹) طول کشید. اما اکنون نیمقرن از آن دوران گذشته و دو اتفاق مهم رخ داده است: اول اینکه تکنولوژی اکتشاف و حفاری دگرگون شده و رسیدن به عمق دریا، نیازی به سهسال زمان ندارد؛ و دوم اینکه اقتصاد نروژ درنتیجه کشف نفت، دستخوش انقلاب عظیمی شده و آن کشور را به یکی از شکوفاترین و مرفهترین ملل دنیا تبدیل کرده است. میتوان نتیجه گرفت که از نظر فنی، رسیدن به پاسخ قطعی درمورد وجود و در دست داشتن تخمینی قابل اعتماد از میزان نفت موجود در پاکستان، به زمان طولانی نیاز نداشته باشد و شاید ظرف چند ماه آینده، این اطلاعات علنی شود. در حال حاضر و بعد از انتشار اطلاعات اولیه در دو هفته اخیر، بهنظر می رسد دولت پاکستان تمایل به اجتناب از عمومیکردن این اطلاعات دارد.
ممکن است بهثمر رسیدن کوششها در پاکستان برخلاف نروژ، بدون چالش سیاسی و استراتژیک نباشد و یا اینکه به دلایل مختلف حقوقی (با توجه به نزدیکبودن منابع به مرزهای ایران)، اقتصادی، تکنولوژیک، فساد اداری و غیره، کمی بیش از حد پیشبینیشده طول بکشد. اما اگر وجود منابع در حد و وسعتی که از آن صحبت میشود و یا حتی منابعی نزدیک به این میزان، واقعیت داشته باشد، در دراز مدت، تأثیرات تعیینکنندهای بر بازار نفت، سیاست نفتی سازمان اوپک و تولیدکنندگان خارج از اوپک خواهد داشت. علاوهبر آن، رقابتها و مداخلات در منطقه خاورمیانه و آسیا و مداخلات قدرتهای خارجی در منطقه را دامن خواهد زد. به این عوامل، مسائل و رقابتهای سیاسی درون جامعه پاکستان و رهبران سیاسی آن و همچنین مسأله بنیادگرایی اسلامی و تروریسم را نیز باید بهعنوان عوامل منفی در نظر داشت.
ایران و پاکستان – پروژه خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان و هند که قرار است گاز میادین پارس جنوبی را به پاکستان و سپس به هندوستان منتقل کند، در بهمنماه سال ۱۳۹۶ و پس از گذشت ۱۳ سال، پشت مرزهای پاکستان متوقف شد. مقامات ایرانی احتمال طرح شکایت حقوقی علیه پاکستان را مطرح کردند. خط لوله صادرات گاز به مرز پاکستان رسیده بود، ولی پاکستان علیرغم وجود و امضای قرارداد، علاقهای برای اجرای آن در خاک خود نشان نمیداد. این پروژه بهصورت بالقوه توانایی صدور۵/۲۱ میلیون متر مکعب (۷۵۰ میلیون فوت مکعب) گاز ایران را به پاکستان فراهم میکرد. پاکستان گناه را به گردن تحریمهای آمریکا میاندازد و ایران آن را ناشی از نفوذ عربستان در پاکستان میبیند. برخی از رسانهها هر دو عامل را مؤثر میدانند.
ناگفته پیداست که تولید انبوه نفت در پاکستان، در درجه اول، نیاز پاکستان را برای واردات انرژی از خارج، خواه بهصورت نفت و گاز و خواه در شکل برق (که آن هم در حال حاضر از ایران صادر میشود)، بهشدت کاهش میدهد و در متوسط مدت، کاملاً نیاز پاکستان را برطرف میکند.
در تئوری قرار بر این است که پاکستان بتواند خط لوله گاز صادراتی ایران را از خاک خود عبور بدهد و به هند متصل کند. طبیعتاً در شرایطی که دستیابی پاکستان به مخاذن قابل ملاحظهای از نفت تحقق پیدا کند، این کشور ترجیح خواهد داد نفت خود را در همسایگی به هندوستان (که از خریداران درجه یک نفت ایران است) صادر نماید. با رهیافتی عملکردگرایانه، پاکستان میتواند روابط اقتصادی را از اختلافات تاریخی خود با هندوستان تفکیک کند و با آن کشور، روابط خوبی برمبنای صادرات نفت برقرار کند. این امکان برای هندوستان نیز بهدلیل نزدیکی مسافت، ارجحیت خواهد داشت.
صدور نفت پاکستان از طریق شاهلوله به هند و احتمالاً به چین (خواه از طریق دریا و خواه از طریق امتداد همان خط لوله) رقابت استراتژیک با ایران محسوب میشود و میتواند بهلحاظ اقتصادی آن دو کشور را از واردات نفت ایران بینیاز کند و ایران را در شرایط بنبست قرار دهد. چین از دیرباز، روابط حسنهای با پاکستان داشته است.
تاکنون رقابتهای هند و پاکستان از یک طرف و ایران و عربستان از طرف دیگر، بر اجرای پروژه گاز ایران به هند، تأثیر گذاشته بود. علاوهبر آن، در این اواخر، پاکستان برای رعایت تحریمهای آمریکا، از اجرای پروژه انتقال گاز ایران در خاک آن کشور، امتناع میکرد. اکنون بازگشت تحریمها و بهموازات آن، بهوجود آمدن این امیدواری که پاکستان خود دارای نفت قابل صادرات باشد، این معادله را پیچیدهتر خواهد کرد.
ایران و ترکیه – در شرایطی که نفت پاکستان وارد بازار آسیایی شود، ایران هرچه بیشتر به صادرات نفت و گاز به ترکیه متمایل و وابسته خواهد شد. این درحالی است که ترکیه در ماه ژوئن سال جاری، پروژه خط انتقال گاز ترانس آناتولی (تاناپ) را افتتاح کرده است. این پروژه از منطقه شاه دنیز در باکو (جمهوری آذربایجان) شروع و پس از عبور از گرجستان در اسکیشهیر ترکیه به سیستم خط لوله آن کشور وصل شده است. در مراحل بعدی، این پروژه در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، پس از عبور از ترکیه به اروپا وصل میشود و ظرفیت اولیه ۱۰میلیارد مترمکعبی آن، نهایتاً در کمتر از ۸ سال، به ۳۱میلیارد مترمکعب افزایش مییابد.
در کنار توسعه خط لوله گازی تاناپ، صادرات گاز مایع طبیعی آمریکا (ال ان جی) هم وجود دارد که به بازارهای اروپا سرازیر خواهد شد. در چنین شرایطی، تنها وجود یک دیپلماسی فعال و تعامل مثبت بینالمللی میتواند صادرات نفت و گاز ایران را از رکود و بنبست نجات دهد. در نبود روابط سیاسی درازمدت و قابل اتکا با کشورهای منطقه و بهویژه در شرایط تحریمهای کمرشکن آمریکا، فلجشدن صادرات نفت و گاز ایران و تحمل لطماتی جبرانناپذیر به اقتصاد و منافع ملی و درنتیجه آن، به تمامیت ارضی ایران، اجتنابناپذیر خواهد بود.