دگردیسی و قدسیتزدایی در موسیقی مذهبی و مداحی
سنت مداحی و نوحهخوانی در ۵۰ سال اخیر چه از نظر محتوای موسیقایی و چه از منظر محتوای شعری، تغییرات بسیاری را به خود دیده و دچار نوعی دگردیسی شده که سرعت و شدت آن تقریبا وضعیتی تازه بهاینگونه موسیقایی-دینی بخشیده است.
جدای از تغییرات تکنولوژیک که ورود سازهایی الکترونیک را به اجراهای نواهای مذهبی در دستهرویها سبب شده، لحن و بافت و ساختار موسیقایی این نغمات نیز تغییرات شگفتی به خود دیده است، به نحوی که از یک فضای نسبتا آشنا با سنتهای موسیقی ایرانی، به فضایی با سنتهای موسیقی غربی از نوع پاپ و راک تغییر شکل داده است.
تغییر در لحن و محتوی موسیقایی
نگاهی به سابقه مداحی و نوحهخوانی در آیینهای مذهبی نشان از پیوند ناگسستنی آن با موسیقی ردیفی ایران دارد. عمده نوحهخوانان معروف ایران علاوه بر آنکه از اطلاعات خوب مذهبی برخوردار بودند و نسبت به وقایع صدر اسلام و به خصوص واقعه کربلا، درکی منطبق با روایت روحانیون داشتند، با موسیقی ردیفی نیز آشنا بودند. در گذشته مداحان معروف هر منطقه عموما با روحانیون یا مراجع تقلید در ارتباط بودند و از آنها اطلاعات دقیق تاریخی درباره مقاتل و رخدادهای صدر اسلام (به خصوص واقعه عاشورا) دریافت میکردند. درمقابل نسل امروز مداحان، برای اشکستاندن از مخاطبان روایت مورد نظر خود را به خورد مخاطبان میدهند.
این رجوع به منابع و افراد دسته اول تنها در محتوای متن ارائه شده نبود، بلکه در محتوا و فرم موسیقایی نیز چنین رویکردی حس میشد. در نسل گذشتهتر آنها و به گفته روحالله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران «عمده نوحهخوانان وتعزیهگردانان، موسیقی ردیفی را خوب میدانستند.» کسانی چون اقبالالسلطان و تاج اصفهانی و نیز پدر اکبر گلپایگانی (حسین) از جمله خوانندگان معروف نوحه در منطقه خود به شمار میآمدند. این سنت، بعدها در دیگر خوانندگان نیز رواج و رونق یافت و نغمههای به جای مانده از سنتهای نوحهخوانی نشان میدهد که خوانندگان علاوه بر صدای خوش و ششدانگ، از دانش ردیفی خوبی هم بهره میبردند و دارای خلاقیت و ذوقورزی بودند و نغمههایی را میساختند که خود آن نغمهها بعدها دستمایه ساخت آهنگهایی از سوی موسیقیدانان نامی ایرانی میشد.
در مقابل اما در مداحیهای امروزین نه تنها این نکات رعایت نمیشود، بلکه آثار یا تقلیدی از موسیقیهای لسآنجلسی است و یا برگرفته از برخی فضاهای موسیقی پاپ قبل و بعد از انقلاب که حداقل در سنت موسیقی مذهبی ایران سابقه چنین تقلیدهایی وجود ندارد.
تغییر در لحن و محتوای اشعار
در سنت مداحی سرودن اشعار از وزن و اعتبار خاصی برخوردار بود به نحوی که برخی از این نوحهها از نظر فرم شعری و محتوا و مضمون از چنان استحکام و استواریای برخوردار بود که با اشعار ترانهسراهای معروف برابری میکرد. اما در دو دهه اخیر این روند وضعیتی معکوس یافته است.
سید علیرضا میرعلینقی، مورخ و محقق تاریخ موسیقی معاصر در سخنرانیای که ضمن بررسی تغییرات لحنی و ملودیک و مضمونی در مداحیها و نوحهخوانیهای سه دهه اخیر تغییرات شعری را اینگونه توضیح میدهد: اگر از شعرهای تازهای که برای اهل بیت میگویند نام اهل بیت را بردارید، میبینید که به راحتی توانسته برای پسر همسایه یا دختر همسایه سروده شده باشد. یعنی آن حرمت و شانی که لازمه برخورد فاصلهدار ما با مفاهیم مقدس است در آن رعایت نمیشود.
او بر این باور است که «در هیچ جای جهان از طریق عوامزده کردن مفاهیم قدسی، دین را اشاعه نمیدهند، بلکه سعی میکنند مردم را تا آن سطح بالا بیاورند که آن مفاهیم برایشان قابل درک باشد و این تعلیم از طریق برنامههای کاملا حساب شده از سوی مراکز فرهنگی و رسانههاست. متاسفانه در مداحی ایران جریانهای کاملا عام است که سمت و سوی و سلیقه مسوولان را شکل میدهد. برداشت از شعر و اینکه به چه لحنی آن را میخواند مهم است.»
اینگونه برخوردها با اشعار به قدری سخیف بود که حتی اعتراض آیتالله خامنهای را هم بلند کرد. آقای خامنهای در نشستی که سال ۱۳۸۴ با مداحان داشت، با نکوهش استفاده از اشعار سخیف در آثار مداحی گفته بود: «فلان خواننده طاغوتى یا غیرطاغوتى شعر عشقى چرندى را با آهنگى خوانده؛ حالا ما بیاییم در مجلس امام حسین و براى عشاق امام حسین، آیات والاى معرفت را در این آهنگ بریزیم و بنا کنیم آن را خواندن؛ این خیلى بد است.»
تاکید آقای خامنهای اما این روند را کند نکرد و حتی فضا به سمتی سوق داده شده که این ملودیها بیشتر مورد استفاده قرار گیرد، چنانکه برخی از مداحان معروف همانند اسماعیل هلالی عملا فضا و حرکات موسیقی راک را نیز وارد فضای موسیقی مذهبی کردهاند. البته شاید برخی عنوان کنند که بخشهایی از موسیقی مذهبی که تحت عنوان رجزخوانی معروف است در همان فضا قرار دارد، اما مشکل این است که فضای رجزخوانی (یا جوشیخوانی) ساختاری تعریف شده داشت که چه در تعزیه و چه در هنگام دم گرفتنها مشخص بود و حرکات و لحنهای اضافی درآنها کمتر به چشم میآمد، در حالی که در اجراهای کنونی با نوعی دگردیسی ۱۸۰ درجهای در جوشیخوانی روبرو هستیم که پهلو به پهلوی موسیقی رپ و راک میزند.
بوشهر و تبریز؛ سنتهای نوحهخوانی که همچنان ادامه دارند
در میان نواحی مختلف موسیقی ایران که به رغم تغییرات شگفتانگیز نغمهها همچنان توانستند سنتهای گذشته لحنی و شعری خود را حفظ کنند، دو منطقه بوشهر و تبریز را باید از سایر مناطق استثناء کرد.
نگاهی به لحنهای به کار رفته در چهرههای شاخص مداحی در این دو منطقه نشان میدهد که همچنان سنتهای پنجاه سال گذشته با قوت و استحکامی مثالزدنی ادامه دارد.
نغمههایی که امروزه نوحهخوانان منطقه بوشهر و جنوب ایران میخوانند چه از نظر شیوه اجرا و چه از منظر لحن و فضای ملودیک همان فضایی را تداعی میکند که جهانبخش کردیزاده، نوحهخوان معروف بوشهری در نزدیک به ۵۰ سال قبل اجرا میکرد. نگاهی به اجرای او در بخشی از فیلمی که ناصر تقوایی، فیلمساز معروف از این مراسم در سال ۱۳۴۹ ضبط کرده است و مقایسه آن با اجراهای خوانندگان نسلهای بعدی همین منطقه، همانند غلام کویتیپور و حتی خوانندگان امروزین تاییدی است بر این ادعا. تنها تفاوت آن اجراها با اجراهای امروزین در این است که در اجراهای گذشته سینهزنها که به صورت مدور و با ریتم سنگین و تمپوی بسیار آهسته چهار چهارم بر سینه میزدند، به صورت نیمهعریان (بدون پوشش بالاتنه) به سینه زنی ميپرداختند، اما امروزه با پوشش کامل این کار را انجام میدهند. به نظر میرسد این تغییر پوشش برای محذوریتهایی باشد که بعد از انقلاب ایجاد شده است. اما نکته جالب توجه این که از یکی از اجراهای محمود کریمی، از مداحان معروف تهرانی فیلمی در دست است که تمامی سینهزنان را نیمه برهنه نشان میدهد.
منطقه تبریز نیز با نوحهخوانانی چون سلیم موذنزاده توانستند سنت نوحهخوانی گذشته را همچنان در رقابت با نوحهخوانیهای با سبک و لحن جدید، حفظ کرده و برتری ببخشند اما در دیگر نقاط، به خصوص در تهران که اتفاقا سنت نوحیخوانی بسیار پردامنهای داشته، این دگردیسی شدت و حدتی فراوان یافته و نوحهخوانی به شیوه قدیم تقریبا به حاشیه رفته است که در این میانه البته نمیتوان سهم صدا و سیما را در میدان دادن به لحنها و نوحهخوانیهای جدید نادیده گرفت.
مداحان و ورود به سیاست
تا پیش از سالهای میانی دهه هشتاد کمتر مداحی به حیطه منازعات سیاسی ورود پیدا میکرد، اما از سالهای اولیه دهه هشتاد که صورتبندی عرصه سیاست و تقسیمبندیهای بین جریانات سیاسی و جبههبندیهای آنها شکل شفافتری به خود گرفت، بخشی از هسته سخت قدرت به این سمت رفت که از موقعیت اجتماعی و مذهبی مداحان و نوحهخوانان و نیز حضور فراوان مخاطبان در این ایام خاص برای این منظور استفاده کند. مداحانی چون حاجمنصور ارضی و محمود کریمی و حدادیان از جمله افرادی بودند که در میانههای مداحی به حمله و انتقاد از جریانات رقیب میپرداختند. فضا به سمتی رفت که به مرور مداحان برای خود مرجعیتی قائل شدند تا بتوانند بر عوام و مخاطبان خود از منظر سیاسی نیز تاثیر بگذارند.
نمونه اخیر این اظهار نظرها، سخن منصور ارضی بود که واقعه مرگ هاشمی رفسنجانی در استخر را به ابزار تهدیدی برای حسن روحانی تبدیل کرد.
در مقابل این جریان در برخی از مقاطع و به خصوص بعد از جریان موسوم به جنبش سبز تحرکاتی صورت گرفت تا بتواند برخی شعارها و دیدگاههای این نحله فکری را در اشعار خود به کار برند که نوحهخوانان یزدی معروفترینشان هستند. این نمونهها در چند هیات مذهبی در یزد گردهم آمدند و اشعاری که میخوانند، حاوی مضامینی است که از آن میتوان تعابیر و کنایاتی به ساختار قدرت را دریافت. در چند سال گذشته فیلم اجراهای این هیتهای مذهبی در فضای مجازی دست به دست میگردد. بر خلاف جریان مداحان متصل به ساختار قدرت که عموما مضامینی خاص و در فضایی غمبار و تراژیک را دستمایه اشعار قرار میدهند، در این جریان از مداحی، بر روحیه آزادیخواهی و ظلم ستیزی و مقابله با ستم و زور در ماجرای کربلا تاکید میشود.
در نهایت میتوان مدعی شد که فقر آموزش به همراه قطع ارتباط مداحان با جریانات موسیقی قدیم و سنتی به همراه تکیه بیش از حد صدا و سیما جمهوری اسلامی بر معرفی گروهی خاص از مداحان، سبب شده است تا عملا لحن و مضمون بسیاری از نوحههای یک دهه اخیر سمت و سویی متفاوت با سنت مداحی در ایران به خود بگیرد.