زنانی با پرنده صلح و شاخه زیتون در آغوش
حضور موثر زنان در فرایند صلح جهانی سالیان سال نادیده گرفته شد. حتی نمیتوان براساس آمار رسمی سازمان ملل ( تصویر شماره ۱) گفت اکنون اهمیت حضور زنان در فرایندهای صلح و ضدخشونت و ضدجنگ به جایگاه حقیقیاش رسیده است. از سال ۲۰۱۱ اما، وقتی سه زنی که پیوسته علیه خشونت و تبعیض تلاش میکردند برندگان صلح اعلام شدند، حضور زنان در مدیریت صلح و رفع خشونت بیشتر از قبل مهر تایید خورد و از طرف جهان سیاست مردها و مردانه پذیرفته شد.
الن جانسون سرلیف، متولد سال ۱۹۳۸، اولین رییس جمهوری زن در آفریقا و رییسجمهوری فعلی کشور لیبریا.
لیما گبویی نیز فعال حقوق بشر در کشور لیبریا است که برای پایان دادن به جنگ داخلی دوم این کشور تلاش زیادی کرد.
توکل کرمان، متولد سال ۱۹۷۹، شاعر، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در یمن و از چهرههای فعال در روند اعتراضات و انقلاب فعلی این کشور است.
رییس کمیته جایزه صلح نوبل اعلام کرد به دلیل مبارزات مسالمتآمیز این سه زن برای تضمین امنیت زنان و دستیابی زنان به حقوقشان برای مشارکت کامل در روند ایجاد صلح، جایزه صلح نوبل به آنها تعلق گرفت.
اسناد منتشرشده از سوی سازمان ملل نشان میدهد از ۳۱ پروسه بزرگ تلاش برای دستیابی به صلح، که از سال ۱۹۹۲ آغاز شد تا به امروز، فقط در کمتر از ۱۰ درصد موارد زنان در ردههای سیاسی و تصمیمگیری حضور و به همه مدارک و اطلاعات دقیق و روند پرونده دسترسی داشتند. اما موضوع آنجا اهمیت بیشتری مییابد که در تمام جنگهای داخلی، پروژههای منجر به تحریم و تجاوز به امنیت یک کشور، زنان جزو اولین گروه آسیبپذیرند و در آرامش بعد صلح هم تقریبا همیشه همان روند حذف زنان از سیستم سیاسی جدید ادامه داشته است.
اما مثالهای قابلتوجه و درخشانی وجود دارد که حضور زنان در روند صلح موثر بوده است. در سال ۱۹۹۰، در السالوادور، حضور ۵۰ درصدی زنان در مجلس توانست روند مذاکرات بین احزاب را بسیار سریع پیش ببرد، زنان را به رای دادن تشویق کرد و همینطور حضور زنان در کرسیهای سیاسی سالهای بعد را هم بهنوعی تضمین کرد.
در سال ۱۹۹۷، زنان ایرلندی بودند که باعث آشتی میان احزاب کاتولیک و پروتستان شدند و بعد، موجی از آزادی زندانیان سیاسی که نتیجه وفاق ملی بود (طبق مدارک منتشرشده سازمان ملل).
درخواست زنان از روند صلح
علیرغم مشارکت اندک زنان در مذاکرات صلح، آنها همواره تلاشهای خود را بهشکل موازی پیش بردهاند، همیشه توصیه کردهاند و زیر تمام تبعیضها و فشارها پیام روشن خود را به گوش سیاستمدارها رساندهاند؛ حتی در موارد بسیاری، از آرژانتین تا مصر و تونس، پیام روشن خود را بهجای میز سیاست و سیاستمدارها به خیابانها آوردند.
حتی تجربههای درخشانی وجود دارد که با حضور زنانی که خود بسیار آسیب دیده بودند، جنبشی صلحطلبانه به جنبشی محیط زیستی بدل شد، تجربه فعاليت محيط زيستی به جنبش دادخواهى تبديل شد و چراغی را فراسوی جنبشهای دادخواهی در آمریکای لاتین روشن کرد.
مادربزرگهاى سپور زاركو
در سال ۱۹۵۴ در گواتمالا، گروهى از ارتشیها عليه دولت مرکزی دموكرات و منتخب مردم كودتا كردند. دولت قوانين تازهاى مصوب كرد براى حمايت از كشاورزان و ساكنان محلى. اداره و تقسيم منابع آب را براساس پارهاى از قوانين مدرن به گروههاى محلى سپرد و براى جلوگيرى از اختلافات داخلی سر مسائل مربوط به مالكيت زمين و منابع آبی ساعتها جلسه تشکیل داد تا به توافق و صلح ملى برسند. بخش بزرگی از بدنه ارتش با قوانين جديد منافعشان را در خطر جدى ديدند و همین منجر شد به جنگ داخلى و كودتا. اين جنگ از سال ١٩٨٨ به اوج خود رسيد و تا سال ١٩٩۶ ادامه يافت و بالاخره با يك توافقنامه صلح به پایان رسید.
اما موضوع اصلی این بود كه در طول جنگ كشاورزان بخشهاى روستایی، كه اغلب بسيار فقير و محروم بودند، حاضر به تبعيت از دستورات ارتش نشدند و به همين دليل تاوان سنگینی پرداختند. بيش از ٢٠٠ نفر از مردان اين روستاها در منطقه سپور زارکو به قتل رسيدند و زنان و دختران به بردگی جنسی گرفته شدند.
بسيارى از اجساد، حتى بعد از گذشت سالها، هنوز مفقودند. بيش از ٢٧٠ خانوار ساکن اين مناطق روستایی، با وجود اینکه سالها از پيمان صلح میگذرد، در اثر اين آسيب امكان ادامه زندگی معمولی خود را از دست دادند. اما در نهایت، یکی از اين زنان چراغ جنبش دادخواهى را روشن كرد. او كه بعدها با نام مادربزرگ زاركو معروف شد تصميم گرفت به زنانی که قربانی تجاوز و سوءاستفاده ارتش شده بودند انگيزه و شجاعت بدهد براى اجراى عدالت به دادگاههاى ملى و بينالمللى رجوع كنند. آنها روايت همسران و كودكان پسرشان را كه بهزور از خانهها ربوده شدند يا مقابل چشمشان به قتل رسيدند روايت و ثبت كردند. اين مبارزه براى اجراى عدالت سالهای متمادی طول كشيد و در نهايت، در ماه مارس سال ٢٠١۶، دادگاه رای به پرداخت غرامت و ايجاد تسهيلات و امكانات در اين مناطق روستایی صادر كرد.
تاسيس بيمارستان و مدرسه و تسهيل رفتوآمد به اين مناطق محروم بهخواست اين زنان بخشى از غرامت مصوب بود كه تا امروز اجرا شده و يا در دست اجراست. این زنان، بهعنوان الگوى دادخواهى، از دل مرگ و ظلمی که يك نهاد قدرت به ارمغان آورد آبادانی و زندگی را بيرون كشيدند و از متن انتقام مفهوم سازندگى و اميد به زندگی را براى نسلهاى آينده روستاهايشان رقم زدند.
در بسیاری از نمونهها، پافشاری و تلاش زنان توانست علاوه بر زنده نگه داشتن نام و یاد کشتهشدگان جنگ یا تجاوز یا کودتا, روند قضایی عادلانهای را شکل دهد.
صلح و محیط زیست، دو گفتمان در پیوند
در جهانی که جنگ و جدال اغلب بر سر دسترسی بیشتر بر منابع طبیعی خصوصا آب است، پایداری صلح با رعایت حقوق جنسیتی و حقوق زیستمحیطی ارتباطی جداییناپذیر دارد. صحبت از محیط زیست و آثار بلایای زیستمحیطی امروز بهمعنی صحبت درباره زنان، اولین قربانیان درگیریهای زیستمحیطی است، حتی میتوان بهجرات گفت زنان اولین رهبران تظاهرات برای دفاع از سرزمینها و اقلیم در اکثر نقاط جهان بودند.
یکی از آنها بیشک ونگاری موتا ماتایی است، اولین زن آفریقایی اهل کنیا که موفق به دریافت جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۴ شد. او در مراسم دریافت جایزه اعلام کرد بدون توسعه پايدار محيط زيست، هیچ صلحی پایدار نخواهد بود. بهگفته او، حفظ زیستبوم باید وسیلهای باشد برای تضمین صلح در کشورهایی که بهعلت کمبود منابع، ناگزیر بیثباتی سیاسی و اجتماعی را در تاریخ خود دارند یا خواهند داشت. وانگاری ماتایی، که در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۱ در نایروبی پایتخت کنیا جان باخت، بیش از ۳۰ سال برای دفاع از محیط زیست و حقوق زنان مبارزه کرد و دموکراتیزه کردن کشورش سهم بسزایی داشت؛ زنی که با تشکیل گروهی موسوم به «کمربند سبز» توانست میلیونها نهال بکارد و احساس قدرت را به بسیاری از زنانی که او را میشناختند بازگرداند.
اما زنان بسیاری هم بودند که از کوبانی تا سوریه، از لیبی تا فلسطین، برای دستیابی به صلح و امنیت تلاش کردهاند و میکنند، زنانی که قهرمان شهر و روستای خودند و هرگز مدال و نشان افتخاری دریافت نکردند، زنانی که برای دفاع از جنگلهای برزیل گروه «نگهبانان جنگل» را تشکیل دادند و در پرو برای مبارزه با معدنچیهای غیرقانونی خود را قربانی کردند.
زنان بومی همیشه در صف اول تلاش برای برقراری صلح بودند و اولین گروهی که همواره با تبعیض مضاعف مواجه بودند، بهعلت جنسیت و بهعلت روستایی و بومی بودن. پیگیری توسعه و صلح تنها در سایه حفظ محیط زیست و اقلیم ممکن است، رشتهای که با محدودیت منابع و مشکلات اقلیمی هر روز محکمتر و معنادار میشود.