چرا آیتالله خامنهای میخواهد او را شاعر بدانند؟
روز پنجم تیر، خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران، در سرخط خبرهای خود، شعری منتسب به آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را با عنوان «شعر اهدایی مقام معظم رهبری به دومین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس» منتشر کرد که با فاصله کوتاهی در دیگر خبرگزاریهای نزدیک به اصولگرایان نیز منتشر شد.
این غزل شش بیتی که در سبک بازگشت ادبی پیرو سبک عراقی سروده شده، فاقد ارزشهای شعری قابل توجهی است و نهایتا میتوان آن را تلاشی برای ساختن یک شعر با مضمامین عارفانه با استفاده از ترکیبهای کمارزش و کلیشهای دانست که واجد ارزش ادبی نیست.
این اولین شعری نیست که از آیتالله خامنهای منتشر میشود.
در سالهای گذشته، هر چند سال یکبار شعری از او به چاپ میرسد. نظیر شعری با عنوان «خورشید بر من آی» که در حدود هفت سال پیش در روزنامه کیهان چاپ شد. و شعرهای دیگری که اغلب مناسبتی بوده، شعری در وصف شلمچه و شعری دیگر برای ناشنوایان!
او با سرودن شعری در پاسخ به معروفترین شعر منتسب به آیتالله خمینی سعی کرد نشان دهد چیزی از سلفش کم ندارد.
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خریدار سردار شدم
(دو بیت اول آیتالله خمینی)
تو كه خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همهای از چه تو بیمار شدی
تو كه فارق شده بودی ز همه كان و مكان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
(دو بیت از شعری که آیتالله خامنهای در پاسخ به شعر آیتالله خمینی سرود)
علیرغم اینکه در ابتدا به نظر میرسد آقای خامنهای در زمینه سرودن شعر راه آقای خمینی را ادامه میدهد، اما تفاوت عمدهای بین این دو وجود دارد. شعرهای آیتالله خمینی یا اشعار منتسب به او (چون برخیها با توجه به نحوه سخنوری رهبر اول جمهوری اسلامی، معتقدند آن شعرها را خود آقای خمینی نسروده است) بعد از مرگ او منتشر شد و تا پیش از مرگ، به ندرت درباره این وجه او سخن گفته میشد. اما درباره آیتالله خامنهای موضع کاملا متفاوت است. دائما با انتشار شعر و انتشار انبوه نظرات او درباره ادبیات و شعر، تلاش میشود او را یک شعرشناس حرفهای و کتابخوان قهار و حتی صاحبنظر ادبی معرفی کنند.
هر ساله در نیمه ماه رمضان، تعدادی از شاعران خاص که مورد حمایت حاکمیت هستند نزد رهبر جمهوری اسلامی میروند و شعر میخوانند و آیتالله خامنهای درباره اشعار اظهارنظر میکند. روز بعد نیز مشروح جلسه در رسانههای اصولگرا با آب و تاب فراوان منتشر شده و فیلم دیدار نیز از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش میشود. شاعرانی که عموما از آنها با صفت «وابسته» یاد میشود شعرهایی با مضامین مورد علاقه رهبر میخواند و آیتالله خامنهای با عباراتی نظیر «فتبارک الله انفسکم» و »آفرین» تعریف میکند. در لابهلای شعرخوانیها نیز گاهی رهبر نکتهای درباره یک ایراد وزنی میگوید و در روزهای بعد، رسانههای اصولگرا به نقل از همین شاعران «به عنوان ادیبی دقیقهیاب و منتقدی تیزبین نیز میشناسند که درک محضر و بهرهمندی از نقدهای عالمانه این شخصیت فرهیخته را در ارتقا کیفی آثار ادبی خود موثر میدانند»
رضا اسماعیلی، شاعر ناشناختهای که خبرگزاری فارس او را از پیشکسوتان شعر میداند، در وصف آیتالله خامنهای چیزی را میگوید که به نظر میرسد خروجی مورد نظر حاکمیت برای کیش شخصیتی رهبر جمهوری اسلامی است. او مینویسد: «برای جامعه هنری و ادبی ما باعث مباهات و افتخار است که رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی شخصیتی عالم، هنرمند، ادیب و صاحب تألیفات علمی و فرهنگی فراوان است. شخصیت بیبدیلی که بیش از هر نویسنده و شاعری بر هنر و ادبیات احاطه و اشراف دارد و بیش از هر شاعر و نویسنده حرفهای رمان و داستان و شعر خوانده است.»
اینهمه اغراق درباره میزان آشنایی از سوی شاعرانی اتفاق میافتد که توسط دو شاعر حاکمیتی دستچین میشوند؛ مرتضی امیری اسفندقه و علیرضا قزوه.
عمده شعرهای این دو نفر و شاعرانی که دستچین میکنند در مدح ارزشهای سیاسی حاکمیت است، از شعرهایی برای محسن حججی گرفته تا امامان شیعه. شعر هیچیک از این شاعران، در جریان اصلی ادبیات مستقل ایران جدی گرفته نمیشود.
روایتهایی درباره اخوان ثالث و ابتهاج و فروغ فرخزاد
با وجود اینکه در محفل شاعر رهبر جمهوری اسلامی خبری از شاعران مطرح ادبیات نیست. البته عمده شاعران مستقل خود نیز علاقهای به حضور در این نوع نشستها ندارند.
با این همه، تایید «قریحه» و «سواد» شعری، رهبر جمهوری اسلامی توسط طیف شاعران وابسته به حکومت، به نظر میرسد میل آیتالله خامنهای را به طور کامل ارضا نمیکند. به همین دلیل هر از چند گاهی روایتهایی درباره معاشرت او با شاعران نامدار و یا آگاهی و سواد او درباره این شاعران نقل میشود.
برای نمونه به رغم وجود روایات دقیقی درباره درگیری لفظی غیرمستقیم آیتالله خامنهای و مهدی اخوان ثالث، هواداران رهبر جمهوری اسلامی با سرهمبندی کردن جملاتی از تعارفات معمول اخوان ثالث میکوشند نشان دهند که نظر آقای خامنهای درباره شعر برای اخوان ثالث بسیار اهمیت داشته است.
براساس روایتهای مکرر، در سالهای نخستین پس از انقلاب اسلامی، آقای خامنهای سراغ اخوان رفته و از او خواسته بود که در جهت ارزشهای مورد قبول جمهوری اسلامی شعر بگوید، اما اخوان ثالث در پاسخ میگوید که شاعران همیشه بر حکومتها بودهاند نه با حکومتها! این سخنان برای آقای خامنهای گران تمام شد تا جایی که در مراسم نماز جمعه بدون نام بردن از اخوان ثالث او را «هیچ» خواند. با این حال سالها پس از مرگ شاعر «زمستان» اعوان و انصار آقای خامنهای با ارائه روایتهایی که نمیتوان از صحتشان مطمئن بود، سعی کردند آنها را نزدیک به همدیگر نشان دهند.
سه سال پیش، علی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان از دیدار هوشنگ ابتهاج با رهبر جمهوری اسلامی خبر داد و باز هم سرتاسر روایت به قصد تمجید از آقای خامنهای نقل میشد. معلم گفت: «یکی از خاطرات جالبی که از آن دیدار به یاد دارم این است که یکی از همراهان در مورد چند تصنیف، به آقا گفت که اینها کار آقای سایه است. آقا به اصطلاح تجاهلالعارفی کردند و بهخاطر آن شعرها آقای سایه را تشویق کردند. اما در ادامه این جلسه معلوم شد که آقا به تازگی شعری از آقای سایه خوانده بودند و حتی برخی مصراعهای آن را هم در ذهن داشتند.»
ذائقه ادبی آیتالله خامنهای
در سالهای اخیر درباره علاقه آقای خامنهای به شعر و رمان تبلیغات زیادی شده، تا جایی که در تمام تذکرههای کوچک یا بزرگی که درباره او نوشته شده، به مواردی مثل این اشاره شده: «آیتالله خامنهای با حوزهی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان و داستان علاقمند بودهاند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کردهاند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم میپردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود. در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل میشد شرکت میکرد. در انجمنهای ادبی به نقد شعر میپرداخت و خود نیز اشعاری سروده و در سالهای اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعهی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامهی مطالعاتی دائمی ایشان است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند.» (به دلیل نقل قول مستقیم افعال جمع، اصلاح نشدهاند)
با این حال او در قضاوتهایش ابایی از این ندارد که بدون توجه به ارزش ادبی آثار، صرفا براساس نسبت مضمون کتاب با جمهوری اسلامی نظر بدهد. به همین دلیل است که رمان خواندنی «ل سگ» نوشته میخاییل بولگاکف را به این دلیل که اثری ضد انقلابی است مردود شمرده و از دن آرام میخاییل شولوخف دفاع میکند.
در زمینه شعر نیز الگوی ایده آل آقای خامنهای، شاعری به نام امیری فیروزکوهی است که جایگاه چندانی در ادبیات جدی ایران ندارد. آقای خامنهای قریب ۲۰ سال پیش درباره امیری فیروزکوهی گفته بود: «در غزل، مرحوم امیری فیروزکوهی است که من با ایشان دوست هم بودم و ایشان به من هم خیلی علاقه داشتند و سالها تا بعد از انقلاب، با یکدیگر رفت و آمد داشتیم. در زمان ریاست جمهوری من، ایشان از دنیا رفتند.»
او در همین دیدار درباره شعر نو نیز سخن گفت و درباره دو شاعر مهم معاصر نظر داد و به رغم اینکه وانمود میکرد دارای بینش علمی به شعر است باز هم معیارهای غیرزیباشناسی و ارزشی را وارد نظر میکند: «در شعر نو، دو، سه نفر بودند که شعرهایشان را خیلی میپسندیدم. یکی از آنها اخوان بود. ما با اخوان آشنا بودیم و شعرش، شعر بسیار برجستهای بود. یکی دو نفر دیگر هم هستند که دوست ندارم از آنها اسم بیاورم. کسانی بودند که آن وقت در زمان جوانی ما، جزو اساتید و برجستههای شعر نو بودند و به اعتقاد من اینها از خود نیما یوشیج بهتر شعر نو میگفتند.
اگر چه او شروع کننده این راه بود؛ اما به نظر من اینها از او بهتر و پختهتر و برجستهتر شعر میگفتند. البته صفای نیما یوشیج را هیچکدامشان نداشتند؛ نه اخوان داشت، و نه آن یکی، دو نفر دیگری که من از ایشان اسم نیاوردم. نیما یوشیج - برخلاف آن چیزی که میگفتند - مردی متدیّن بود. مرحوم «امیری» با «نیما یوشیج» از نزدیک دوست بود. او برای من نقل میکرد و میگفت «نیما یوشیج» آدم متدیّنی است. او به شعر سنّتی هم علاقهمند بود؛ منتها این سبک را هم میپسندید. البته میدانید که ایشان این سبک را هم از اروپاییها گرفته بود. اصلاً سبک شعر نوِ ما، سبک ابتکاری به معنای حقیقی نیست؛ سبک شعر اروپایی است، با خیلی از خصوصیاتی که آن شعرها دارد. حتّی سبک جملهبندی انگلیسی، در شعر نوِ فارسی ما گرتهبرداری شده است.»
رهبران شاعر و نویسنده
منتقدان آقای خامنهای میگویند او به دلیل اینکه در مواردی که به قدرت رهبریاش برمیگردد خود را ناتوان میبیند سعی میکند با تبلیغ درباره علاقهاش به شعر، خود را چهرهای فاضل و دانشمند معرفی کند. او تلاش میکند با این رفتارها آنچه را که در دل دوست میدارد، بشنود. مثل سخنان علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی و هنری حوزه هنری که مدعی است «به برکت این جلسات شعر انقلاب پیشتاز همه هنرها قرار دارد و شعر فارسی متحول شده است.»
اما رهبر جمهوری اسلامی که منتقدانش او را «دیکتاتور» میدانند تنها رهبر توتایتر جهان نیست که به شعر علاقه داشته است. از مائو، رهبر سالهای دور چین گرفته تا استالین و رادووان کارادزیچ، جنیایتکار جنگی صرب، همگی به شعر علاقمند بودند. معمر قذافی نیز دو مجموعه داستان ترجمه کرده بود و صدام حسین هم دستی در نوشتن داشت.
با این حال کمتر دیکتاتوری را میتوان پیدا کرد که در ادبیات کارنامهای قابل دفاع داشته باشد. سرنوشت آیتالله خامنهای در تاریخ ادبیات ایران شاید همان کلمهای باشد که خطاب به مهدی اخوان ثالث گفته بود: هیچ!