ایران و رویای نیمه تمام و پرهزینه یمن
با ترور علی عبدالله صالح، رییس جمهور پیشین یمن که از نسل کلاسیک رهبران کشورهای عربی بود و نزدیک به سه دهه در قدرت بود و برای ماندن در قدرت، جنگیدن را بر فرار ترجیح می داد، بحران یمن وارد یکی از حساس ترین مراحل خود شده است. کشوری که فقیرترین کشور عربی است و هم اکنون نیز با بزرگ ترین بحران انسانی روبرو است و درفقدان دولتی مقتدر و فراگیر در جنگ مغلوبه ای میان جناح های سیاسی ومذهبی مختلف قرار گرفته است.
اکنون حوثی ها براین تصورند که باحذف صالح، برنده بازی شده اند وسردار جعفری، فرمانده سپاه پاسداران نیز گفته اخیراً شاهد بودیم توطئههایی که دشمنان در یمن علیه مبارزین یمنی و انصارالله انجام میدادند، درنطفه خفه شد. اما از سوی دیگر محمد آل جابر سفیر عربستان سعودی دریمن نیز گفته "هرچه جنایت از سوی حوثیها اتفاق بیفتد و خیانت و نقض عهدهایی که حوثیها مرتکب شدند، جزئی از تربیت ایران است". نتیجتاً، ایران وعربستان سعودی اکنون به پای ثابت این منازعات تبلیغاتی درمورد یمن تبدیل شده اند .
نگاهی به سابقه یمن نشان می دهد که سالهاست که حوثی ها با دولت مرکزی در نبرد هستند .حوثی ها در این نبردها رهبرانی، از جمله حسین بدر الدین حوثی را از دست دادند که به دست علی عبدالله صالح در سالهای آغازین قرن جدید کشته شد. حوثی ها تا سال 2014 همواره از مخالفین و معارضان برجسته صالح بودند .بنابراین، در بهار عربی نیز به مخالفین وی که عمدتاً مردم عادی و نیزگروه "الاصلاح" وابسته به اخوان المسلمین بودند پیوستند. حوثی ها در تقسیم قدرتی که از طریق کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس صورت گرفت و طی آن صالح برکنار شد و معاونش منصور هادی در انتخاباتی یک نفره و با حمایت آمریکا در 2012 به قدرت رسید، احساس غبن کردند و فکر می کردند موقعیت آنها در تقسیم مجدد قدرت نادیده گرقته شده است. لذا، با اتحاد با دشمن دیرینه شان، علی عبداالله صالح، دست به حرکت مسلحانه ای برای قبضه قدرت زدند.
رژیم تهران نیز، با تشویق حوثی ها به جنگ و ارسال اسلحه به آنها، به آتش افروزی در یمن پرداخت، به این امید که حوثی ها را به قدرت برساند و عربستان سعودی را به خطر اندازد. اظهارات فرماندهان سپاه مبنی بر اینکه چهار پایتخت عربی دست ماست و به زودی ریاض را هم تسخیر می کنیم سعودی ها را به شدت نگران کرد و به واکنش نظامی واداشت واین منجر به مجموعه درگیریهای متعددی شد که پای عربستان سعودی و ایران را به این منازعات متقابل کشاند. برای عربستان سعودی، یمن فقط کشور همسایه نیست،. موقعیت سوق الجیشی یمن در کنترل تنگه باب المندب برای صادرات نفت عربستان که بیش از دو سومش از آن طریق می گذرد ضروری است. لذا کنترل یمن موضوعی حیاتی است که به امنیت عربستان بستگی دارد و لذا به هیچ عنوان این کشور حاضر نیست که در این مورد انعطافی به خرج دهد و یا ریسکی را متحمل شود.
اما یمن و حوثی ها نه مستقیماً به امنیت ایران مرتبط می شوند و نه ایران مرزی با این کشور دارد، و نه از جنبه تاریخی و فکری قرابت و نزدیکی با یمن و شیعیان زیدی حوثی دارد. ایران حتی در دهه گذشته، در مقابل جنگ دولت یمن علیه حوثی ها کار خاصی انجام نداد. لذا باید دید که تلاشها واقدامات کنونی ایران در یمن، چه هدفهایی را دنبال می کند که حاضر به پرداخت هزینه های سیاسی و اقتصادی برای آنهاست و چه موانعی بر سر راه تحقق این اهداف در یمن وجود دارد که ممکن است رویاهای ایران، در این زمینه را ناتمام و پرهزینه کند:
1- اهداف :
الف- گرو کشی یمن در برابر عراق وسوریه و لبنان
مهمترین هدف سیاسی و نظامی ایران در حمایت مسشاری و مالی و نظامی از حوثی های یمن و جبهه ضد عربستان آن است که از آن به عنوان ابزاری در برابر نفوذ و اقدامات عربستان در حمایت از گزوههای سنی معارض در عراق و سوریه استفاده کند. به عبارت دیگر، هدف ایران آن است که در چانه زنی با این کشور، از موضوع یمن بتواند بهره ببرد. تا قبل از جریان یمن، ایران کارت چندانی برای به چالش کشاندن عربستان در دست نداشت. درسوریه و عراق نیز عربستان سعودی کمک مالی و لجیستیکی به معارضان می داد، ولی خودش مستقیماً درگیر نبود . اما یمن جزو مناطق حیاتی و حیثیتی برای عربستان سعودی محسوب می شود . بنابراین، ایران بر این تصور است که با ایراد فشار در یمن، می تواند از فشار عربستان در سوریه و عراق و حتی لبنان بکاهد. در مقابل، عربستان نیز با فشار بر روی جریانهای متحد خود در تلاش است که پای ایران و متحدانش را از یمن قطع کند.
ب- زمینه نفوذ برای انجام عملیات در باب المندب
با توجه به افزایش سطح منازعات، ایران درفکر این موضوع است که درصورت هرنوع درگیری با عربستان، هرچند با احتمال ضعیف، بتواند امکان ضربه زدن به این کشور داشته باشد. لذا با نفوذ در یمن می توان امکاناتی برای نا امن کردن کنترل منطقه باب المندب داشت. هرچند مناطق جنوبی را هم در ابتدا، حوثی ها و صالح به تصرف خود درآورده بودند ولی باحمله نیروهای ائتلاف عقب نشینی کردند .
نزدیکی ایران به جیبوتی و پرداخت هزینه ساخت پارلمان جیبوتی از سوی ایران نیز، از همین منظر صورت گرفت که ایران بتواند در جیبوتی نفوذ بیشتری بدست بیاورد که بعد از حمله به سفارت عربستان، روابط دو کشور قطع شد و همه آن سرمایه گذاریها بر بادرفت.
به هرحال رویای بدست آوردن نفوذ در این منطقه برای ایران بسیار پرهزینه خواهد بود .
ج- سازماندهی جدید به نیروی چریکی سنتی حوثی ها
ایران به مرور کشف کرد که حوثی ها علیرغم فاصله فکری و اعتقادیشان از نظام اعتقادی شیعیان دوازده امامی، بخاطر آنکه با هیچ کشوری درمنطقه ارتباط تنگاتنگ ندارند زمینه های همگرایی با ایران رادارند و در عین حال ازقابلیت جنگندگی زیادی برخوردارند. بر این اساس، ایران تصمیم گرفت که نوع سازمان یافته و مدرنتری از آنها را با مشاوره های خود شکل و سازماندهی دهد که بتوان از آن، به عنوان کارت برنده در منازعات منطقه ای بهره ببرد .
2- موانع :
د- میدان نبرد، بدون پیروزی
نخست آنکه، یمن متشکل از قبایل وگروههای سیاسی و مذهبی مختلفی است که دولت پیشین عبدااله صالح نیز که بر مبنای سرکوب همه جانبه بر یمن حکومت می کرد نتوانست ساخت سیاسی مدرنی برایش ایجاد کند.
یمن همچنین بخاطر نداشتن در آمدهای نفتی، در گیر بودن در فقر مزمن و اقتصاد قبایلی نتوانسته توسعه اقتصادی مناسبی داشته باشد. لذا هیچ جناحی به تنهایی نمی تواند در این وضعیت قدرت کامل را دردست بگیرد. لذا، این میدان نبرد، پیروزی نخواهد داشت. جناحهای سیاسی راهی جز کنار آمدن با یکدیگر، یا رفتن به سمت نبردی بی پایان در تونلی تاریک از منازعات خشونت آمیز ندارند. این وضعیت، سبب در گیر شدن هرچه بیشتر ایران در درگیریهای منطقه ای خواهد شد که اداره اقتصادی وسیاسی آنها با توجه به توان محدود ایران ،خارج از ظرفیت آن کشور است و در وضعیتی که بودجه های عمرانی استانها با کمبودهای جدی روبروست گسترش تنشها به افزایش قیمت ارز، بی ثباتی اقتصادی و بی اعتمادی به آینده کشور دامن خواهد زد
ه- احیا تروریسم
ساخت قبایلی و غیرمدرن سیاسی کشور یمن همیشه فضای مناسبی برای فعالیت گروههای تروریستی بوده است. در دهه هفتاد نیز گروههایی تروریستی از جمله گروه کارلوس و دیگر گروههای چریکی مسلحانه، از یمن به عنوان محل آموزش نیروهایشان استفاده می کردند . القاعده نیز بعد از نابودی پایگاهشان در افغانستان، یمن را پایگاه اصلی خود قراردارد. انور عولقی، با نفوذترین رهبرالقاعده درجهان انگلیسی زبان بود، که در یمن به بازسازی القاعده شبه جزیره العرب پرداخت و با رشد وگسترش تشکیلاتیش، اولین شهروند آمریکایی بود که برای نخستین بار با دستور اوباما بدون حضور در دادگاه و صدور حکم دادگاه، فرمان قتلش توسط پهباد درجنوب یمن کشته شد.
هرچند ساختار القاعده در یمن بعد از آن تضعیف شد، اما جنگ داخلی یمن، فرصتی برای باز سازی یمن و داعش در این کشور ایجاد کرد. این نیروها درماههای اخیر حملات مرگباری را علیه دولت یمن در عدن انجام داده اند. گسترش درگیریها می تواند باعث قدرت گیری مجدد آنها در یمن شود و چنین نیرویی زمینه قدرتمندی برای بازسازی و احیا پیدا خواهد کرد و این نیروها دوباره به نفوذ نیروهایشان درعراق وسوریه خواهند پرداخت و ایران از این بابت نیز متحمل پرداخت هزینه های جدید وسنگینی خواهد شد .
و- تیره شدن روابط با امارات متحده عربی
با گسترش این درگیریها از آنجا که امارات متحده عربی در حمله به یمن مشارکت دارد و نیز روابط عمیق تر و گسترده تری با عربستان پیدا کرده -و حتی اکنون اعلام شده که دو کشور بیرون از شورای همکاری خلیج فارس، پیوندهای اقتصادی و نظامی جدیدی برقرار کرده اند - می تواند منجر به تیره تر شدن روابط امارات با ایران بیانجامد. این موضوع، زندگی هزاران ایرانی که در آنجا زندگی می کنند را به خطر میاندازد . دولت امارات با حساسیت با آنها برخورد خواهد کرد و حتی بخشهایی از تجارت ایران که عمدتاً هنوز هم از راه امارات انجام می شود با مخاطره مواجه خواهد شد .
ز- کاهش توان ایران برای جذب سرمایه گذاری خارجی و توسعه اقتصادی
تیره شدن روابط و افزایش تنش با دوکشور عرب و ثروتمند منطقه خلیج فارس، هزینه سرمایه گذاری خارجی را برای ایران افزایش می دهد. افزایش سطح درگیریها دریمن هیچ گاه تبدیل به رونق درحوزه اقتصاد برای ایران نخواهد شد و فقط چاه تاریکی از صرف هزینه ها است که اقتصاد و توسعه کشور را نحیف تر می کند .
ایران علیرغم گذشت نزدیک به دو سال ونیم از توافق برجام هنوز نتوانسته به جذب سرمایه گذاری خارجی موثر دست یازد که طبق پیش بینی ها به سالی حداقل شصت میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی نیاز دارد. گسترش تنش با کشورهای همسایه شانس اندک ایران برای جذب سرمایه گذاری خارجی وکار با موسسات مالی بین المللی را از وضعییت کنونی نیز با مخاطرات بیشتری مواجه می کند .
نتیجه گیری
در مجموع می توان گفت که علیرغم همه این رویاها و اهدافی که رژیم ایران برای خود ترسیم کرده است، بغرنج شدن وضعیت یمن کمکی به ایران نخواهد کرد. مساله یمن بسیار پیچیده تر از آن است که در ظاهر به نظر می رسد. راه خروج از بحران یمن برای همه طرفهای درگیر، نه با گسترش جنگ که با انجام مذاکرات صلح میان گروههای درگیر با حضور ایران و عربستان سعودی به میانجیگری کشور و یا نهادی بین المللی که مرضی الطرفین و مورد قبول همه باشد، امکانپذیر است.
برای ایران محقق شدن دیپلماسی صلح، می تواند از کاهش تنش با عربستان بکاهد و همین در راستای منافع استراتژیک دو کشور است. پیروز میدان منازعات و نبردهای نیابتی میان ایران وعربستان، اسراییل و کمپانیهای اسلحه سازی و موسسات مالی غربی هستند که با مرگ انسانها به تولید و تجارت پول مشغولند .