تحریمها میآیند اما تحقق اهدافشان دشوار است
تحریمهای آمریکا بر صادرات نفت و امور بانکی ایران از روز دوشنبه ۱۴ آبانماه آغاز میشود؛ اما روشن نیست که آیا تحریمها میتواند در هدف اصلی خود، یعنی پای میز مذاکره کشاندن حکومت ایران موفق شود یا نه. آمریکا میگوید آری و ایران میگوید نه! با این حال، متغیرهای زیادی در اقتصاد و سیاست وجود دارد که بررسی آنها نشان میدهد در این مورد، آری یا نه مطلق وجود ندارد.
راهبرد رییس جمهوری آمریکا در تحریم فروش نفت ایران، یک فرض بنیادی دارد: اینکه ظرفیت تولید مازاد نفت در جهان، برای جایگزینی نفت خارجشده ایران از چرخه بازار، بدون افزایش قیمت، کافی است.
اما نگاهی به میزان عرضه و تقاضا در بازار نفت، نشان میدهد که این فرض بهویژه در کوتاهمدت، محال است. چراکه عربستان سعودی، روسیه و آمریکا، توان پُرکردن سریع بازار را ندارند و افزایش تولید توسط اوپک هم دردسرهای خاص خود را دارد.
نگرانی تاحدی است که جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، هم نتوانست آن را پنهان کند. آقای بولتون در سخنرانی خود در موسسه همیلتون گفت: «هدف، تاثیر مستقیم بر درآمد نفت ایران است، نه کشورهایی که به آن وابستهاند. برخی از کشورها ممکن است نتوانند خرید نفت از ایران را به صفر برسانند و آمریکا هم نمیخواهد به کشورهای دوست و متحد آسیب بزند.»
راهکارهای مقامهای آمریکا در منصرفکردن خریداران اصلی نفت ایران، از ششماه قبل تاکنون موفق نبوده است. هند، چین و ترکیه که عرضه جهانی نفت را در نبود ایران کافی نمیدانند، به درخواست آمریکا تن ندادهاند.
در ادامه این نگرانیها، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، از معافیت موقت هشت کشور برای خرید نفت از ایران گفت. هشت کشوری که اسامی آنها منتشر نشد، اما شواهدی وجود دارد که عمده خریداران نفت ایران، یعنی ژاپن، کرهجنوبی، هند، تایوان، ترکیه و چین، شامل معافیت از تحریمها میشوند.
خبرگزاری بلومبرگ بهنقل از مقامهای آمریکایی، معافیت این کشورها را موقت دانسته است. این مقامها گفتهاند که واشنگتن از این هشت کشور هم انتظار دارد که میزان خرید نفت از ایران را هر ماه کاهش دهند.
تحقق برنامهریزی جهانی برای افزایش ظرفیت و تولید نفت بیشتر، دستکم تا میانه سال آینده میلادی زمان میبرد؛ یعنی تا وقتی که زیرساختهای عربستان و روسیه برای تولید نفت، گسترش پیدا کند. پس آمریکا برای تاثیرگذاری تحریمها باید فشار بر ایران را دستکم تا میانه سال ۲۰۱۹ ادامه دهد.
تولید فعلی عربستان در حدود ده و نیم میلیون بشکه در روز است، اما کارشناسان میگویند که این رقم میتواند به راحتی به ۱۱ میلیون بالغ شود، هرچند آنها به تحقق گفتههای ریاض مبنیبر ۱۲ میلیون بشکه در روز، شک دارند.
میدانهای نفتی پرمیان در شمال آمریکا هم در ماه اکتبر ۳ و نیم میلیون بشکه در روز تولید کردند. اما تولید پایدار به این میزان برای آنها ممکن نیست. حتی رفع محدودیتها در بخش لولهگذاری تنها میتواند یک میلیون بشکه به این ظرفیت بیافزاید.
معافکردن هشت کشور از تحریمهای ایران، نشان میدهد که هدف اصلی تحریمها نه آنطور که مقامهای ایران میگویند جلوگیری از فروش نفت، بلکه ممانعت از پرداخت مابهازای پولی آن است. چین، هند، کرهجنوبی، ژاپن، ترکیه و کشورهای دیگر همچنان از ایران نفت خواهند خرید، اما ایران در دریافت مابهازای آن، مشکلات سختی خواهد داشت.
جزئیات این معافیتها هم هنوز روشن نیست، اما اگر واشنگتن تصمیم بگیرد که مابهازای نفت خریداریشده ازسویکشورهایی که معاف شدهاند به یک حساب ارزی واریز شود و استفاده از آن برای ایران تنها با اثبات اهداف بشردوستانه ممکن شود، صحنهی بازی فعلی بههم خواهد ریخت.
اگر کنگره آمریکا بهسمتی برود که برای مجازات عربستان سعودی در رابطه با پرونده خاشقجی، از فروش سلاح جلوگیری کند و به تبع آن عربستان سعودی در اجرای تعهداتش تعلل کند، بازهم ماجرا بهشکل دیگری ادامه خواهد یافت.
از سویی، اگر روند افزایش قیمت نفت ادامه پیدا کند و اوپک با همکاری روسیه در سال آینده میزان تولید را کاهش دهد، افزایش قیمت نفت با کاهش تولید، ضررهای تهران را جبران خواهد کرد.
ورای این اما و اگرها، برآوردهای داخلی آمریکا نشان میدهد که این کشور از طریق فشار بر ایران، توانسته است صادرات نفت ایران را از ماه مارس تا سپتامبر، از ۲/۷میلیون به۱/۶میلیون بشکه در روز کاهش دهد. این پیروزی برای دولت ترامپ اهمیت نمادین دارد. کاری که دولت اوباما با همکاری اروپا پس از سهسال تلاش، موفق به انجام آن نشد. حال اما دولتهای اروپایی با رویکرد آمریکا مخالفاند و سامانهای را برای ادامه تجارت با ایران بدون تاثیر آمریکا، پیشبینی کردهاند. معنای این وضعیت در عمل این است که ایران اجازه دارد بهاندازهای نفت بفروشد و درآمد داشته باشد که اقتصاد آن برای زندگی روزمره تامین شود.
حفظ این صحنه علیه ایران در طولانیمدت بسیار سخت بهنظر میرسد؛ بهویژه اینکه ایران هم گزینههایی برای مقابله دارد. پس تحریمها ممکن است در کاهش توانایی مالی ایران بسیار موثر باشد، اما برای قطع درآمدهای نفتی هم کافی نیست، چه رسد به اینکه حکومت ایران را پای میز مذاکره بیاورد. حتی در بدترین حالت، ممکن است موجب عواقبی ناخواسته، بهویژه رشد گروههای مافیایی، پولشویی گسترده و تروریسم را در منطقه شود.
در مقابل ایران هم نسبتبه تجربه پیشین تحریمها یک گزینه عمده را از دست داده است. گسترش فعالیتهای هستهای همچنان در گرو برجام غیرممکن است و خروج از برجام در وضعیت فعلی، بهمعنی پیوستن اروپا به آمریکا علیه ایران است.
آنچه از ایران تاکنون مشاهده شده، نادیدهگرفتن و انکار تاثیر تحریمهای آمریکاست. راهبرد عمده این است که در برجام بمانند و تحریمها را تا ژانویه سال ۲۰۲۱ تحمل کنند تا رییس جمهوری دیگری جایگزین دونالد ترامپ در آمریکا شود. این راهبرد اما میتواند راهکارهایی را هم برای فشار متقابل بههمراه داشته باشد، ازجمله افزایش حضور ایران در منطقه و درتنگنا گذاشتن متحدان آمریکا، بهحدی که منجر به برخورد نظامی با آمریکا نشود.
آخرین گزارش گروه بینالمللی بحران از همین دشواری حکایت دارد. این گزارش با نقل گفتههای مایک پمپئو که هدف تحریمها را «مبارزه ایران برای حفظ اقتصاد خود» و «رها کردن سرمایهگذاری در اقدامات خارج از کشور»، بهدلیل «نداشتن منابع کافی برای انجام هر دو کار» عنوان کرده است، تاکید میکند که شواهد تاریخی چهلساله درباره ایران، این موضوع را رد میکنند؛ چراکه نشان میدهد ارتباط کمبود منابع با فرماندهی رفتار منطقهای ایران کم است و هرچه جمهوری اسلامی احساس تهدید بیشتری کند، رفتار تهاجمیتری را در منطقه درپیش خواهد گرفت.
با وجود همه این مسائل، با آغاز تحریمها از صبح دوشنبه، روند تازهای در اقتصاد و سیاست ایران و جهان آغاز خواهد شد؛ روندی که پیشبینی نتیجه آن دشوار است، چراکه مطلقهای اندک و متغیرهای بسیاری دارد.