سفر بوریس جانسون به تهران و گام آغازین برای بهبود روابط
بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا، در بحبوحه درگیریهای گسترده منطقهای، و نیز تصمیم دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس بهعنوان پایتخت اسراییل که مخالفتهای جدیدی را در جهان اسلام علیه او ایجاد کرد، به تهران سفر کرد.
مهمترین ویژگی این سفر گفتوگوی صریحی بود که میان او و تعدادی ازمقامات ارشد دولت ایران انجام گرفت. صراحت این گفتوگوها از مذاکرههای قبلی بیشتر و اکنون دو طرف به مشکلات و موانع گسترش رابطه به خوبی واقفند. علاوه براین، وضعیت سیاسی دو طرف به گونهای است که هر دو بهدنبال راه خروج متوازنی برای بهبود روابط هستند .
نگاهی اجمالی به مشکلات روابط میان دو کشور می تواند چشم انداز گسترده تری از روابط و امکانات بهبود رابطه به دست دهد :
الف- سابقه تاریخی و حساسیت ایرانیان
روابط بریتانیا از جنبه تاریخی بهخاطر سیاستهای استعماریش در قرن نوزدهم و بیستم در ایران همواره در افکار عمومی با حساسیت روبرو بوده است.
این حساسیت فقط در میان مردم قرار ندارد و حتی شاه فقید ایران نیز، همین ظن وگمان را داشت. در اذهان عمومی ایرانیانن، همواره نقش توطئهگری انگلستان زبانزد جامعه عادی است و این تصور که در پشت همه تحولات سیاسی ازجمله انقلاب ایران، انگلستان قراردارد .
اکنون نیز این بدبینی تاریخی وجود دارد و با اینکه رهبر ایران بزر گترین دفتر نمایندگی و حوزه علمیه متعلق به خودش را در لندن دارد، دایماً رسانههای هوادار اصولگرا ، بر طبل جاسوسی انگلستان در ایران مینوازند.
این حساسیت، یکی از موانعی است که ممکن است بهبود روابط را با مشکل مواجه کند و با اینکه علما و روحانیون نیز بیشتر از هر کشور غربی با بریتانیا مراوده دارند، در عین حال در حوزه عمومی برای فاصله گرفتن از این مسایل، در حمله به بریتانیا کوتاهی نمیکنند.
ب- روابط بریتانیا با اعراب و آمریکا
برخی از حساسیتهای رابطه ایران و بریتانیا به روابط بریتانیا با اعراب و آمریکا برمیگردد. بریتانیا، سالها، حتی در زمان شاه درمواجهه با هر چالش و تضاد میان منافع کشورهای عربی و ایران، همواره طرف عربها را گرفته است. منافع بیشمار اقتصادی، سرمایه گذاریهای اتباع بریتانیا در امارات متحده عربی و حضور کمپانیها و اتباع بریتانیا در مدیریت اقتصادی این کشورها و سرمایه گذاری سنگین اعراب در بازارهای مالی و اقتصادی بریتانیا سبب شده که وزنه این این انتخاب بیتردید به سمت جناح کشورهای عربی سنگینی کند. بریتانیا حتی در زمان شاه با مواضع قاطع وی و نیز اردشیر زاهدی، وزیر خارجهاش در مورد تشکیل امارات متحده مخالفت کرد و حتی در واگذاری جزایرسه گانه نیز تمایلی نداشت که این جزایر به ایران واگذار شود و درجنگ کردها به رهبری بارزانی علیه دولت بعثی عراق در سالهای ابتدای دهه ۵۰ شمسی که مورد حمایت مالی آمریکا ایران و اسراییل بود، حاضر به مشارکت نشد.
با وقوع انقلاب و فضای ضد غرب درایران، بریتانیا برخی معاملات خود را با ایران به حال تعدیل در آورد. از جمله تحویل تانکهای چیفتنی که در زمان شاه خریداریشده بود و پولش هم پرداخت شده بود. بااشغال سفارت آمریکا، فضا علیه ایران چرخید و با وقوع جنگ عراق علیه ایران، بریتانیا کم و بیش طرف عراق را گرفت. در سالهای اخیر با افزایش نفوذ و قدرت مالی اعراب کشورهای حوزه همکاری خلیج فارس و گسترش تنش میان ایران این کشورها، چرخش لندن به سمت این کشورها گسترش یافت . لذا این از موضوعاتی است که ایران، اقدامات بریتانیا را با دیده تردید مینگرد.
علاوه بر روابط بریتانیا با اعراب، روابط بریتانیا با آمریکا نیز از موضوعات مشکلساز این کشور با ایران بوده است. در دوره های مختلف بهخصوص در زمان تاچر و تونی بلر، بریتانیا سیاست پیروی همه جانبه از آمریکا در مورد خاورمیانه را دنبال میکرد .
هرچند بریتانیا هیچگاه بنا بدلایل مختلف علاقهای به بهبود روابط ایران وآمریکا نداشت، ولی همیشه سعی میکرد در هر رابطه ای بتواند بهعنوان نقش واسطه حضور داشته باشد. در جریان حمله آمریکا به عراق بریتانیا، با فرستادن جک استراو، زیر خارجه وقت، چنین نقشی را به عهده بگیرد تا بتواند هماهنگی های لازم برای حمله به عراق را صورت دهند. شکافهایی که بعد از روی کار آمدن ترامپ میان بریتانیا و آمریکا ایجادشده، فضای مساعدتری را در رابطه با بهبود روابط فراهم ساخته است. این شکافها در مورد تداوم و حفظ برجام، نحوه تعامل با مسلمانان وموقعییت حقوقی بیت المقدس است.
ج- سیاست منطقهای
سیاست منطقهای بریتانیا د رسالهای گذشته وارد چالشهای متعددی با ایران شده است. بعد از حمله بریتانیا و آمریکا به عراق روابط دو کشور با مشکلات زیادی مواجه شد. بریتانیا در مواردی ایران و شیعیان تحت حمایتش را متهم به حمله به سربازان بریتانیایی کرده است.
جدا از این در مورد سوریه نیز در سالهای ابتدایی، بریتانیا از سقوط کامل بشار اسد حمایت میکرد. دولت بریتانیا حتی دورههای آموزشی برای تربیت مخالفین و آمادهسازی آنها برای در دست گرفتن قدرت برگزار میکرد. با گسترش و نفوذ داعش در سوریه و نیز بحران پناهندگان سوری، بریتانیا در حال حاضر بر رفتن بشار اصرار ندارد. علاوه براین، سیاستهای بریتانیا به خصوص در دولت احمدی نژاد و نیز شکلگیری بهار عربی در مخالفت با ایران به خصوص با گسترش دخالتهای منطقهای ایران، افزایش یافت. مواضع خانم ترزا می در سفر چند ماه پیش وی به عربستان که ایران را عامل بی ثباتی منطقه دانست، از مواضعی بود که با واکنش تند تهران روبرو شد. بریتانیا اکنون به حضور ایران در کشورهای منطقه از جمله سوریه، عراق، یمن و لبنان حساس است و معتقد است این رویه باعث بیثباتی در منطقه و مشکلات جدی می شود. ایران نیز معتقد است منافع اقتصادی بریتانیا ایجاب میکند که این کشور همواره از اعراب حمایت کند و فروش سلاح بهویژه درمورد مسئله یمن را مورد انتقاد قرار داده است.
د-مسایل هسته ای و موشکی
هرچند بریتانیا اکنون از تداوم توافق برجام حمایت میکند و در این زمینه با دولت ترامپ اختلاف نظر دارد ولی جناحهای اصولگرا، مواضع مقامات بریتانیایی از جمله آقای ساورز، رئیس سابق ام ای 6، را یاد آوری میکنند که قبل از انعقاد برجام معتقد بود باید با روشهای اطلاعاتی و خرابکاری با برنامه هستهای ایران مقابله کرد و در مورد برنامه موشکی ایران نیز بریتانیا همنوا با آمریکا و دیگر متحدان اروپایی با حساسیت خاص به برنامه موشکی ایران مینگرند . حساسیت ایران در مورد برنامه موشکیاش و فروش سلاح از جانب بریتانیا به کشورهای همسایه ایران نیز از موضوعاتی است که در روابط دو کشور سایه های ابهام ایجاد کرده است.
ه- مسایل بانکی ومالی
بریتانیا در مورد حوزه معاملات بانکی و مالی در دوره احمدی نژاد، اولین کشوری بود که بانک مرکزی ایران را مورد تحریم قرار داد و منابع مالی ایران را نیز مسدود کرد. تصور دولت دیوید کامرون ظاهراً این بود که جمهوری اسلامی با پافشاری بر روی برنامه هسته ایش، آخرین نفسهایش را میکشد . با روی کار آمدن روحانی، فضای جدیدی ایجاد شد که درنهایت به انعقاد برجام منجرشد.
اما ایران علیرغم امضای برجام هنوز نتوانسته به بازارهای مالی و اقتصادی بریتانیا که دومین بازار مالی دنیاست، دست پیدا کند. تلاشهای دولت بریتانیا نیز تاکنون برای رفع این مشکل به جایی نرسیده است. بانکهای بریتانیایی بهخاطر مجازاتهای آمریکا از معامله با ایران سرباز میزنند . حتی به گفته وزیر خارجه ایران، هنوز سفارت ایران در بریتانیا نتوانسته حساب بانکیش را مورد استفاده قرار دهد.
علاوه براین، معاملات تجاری ایران با بریتانیا در مقایسه با فرانسه و ایتالیا و آلمان چندان افزایش نیافته است. دولت بریتانیا جدا از عدم پرداخت پولهای مربوط به تانکهای چیفتن که به چهل سال قبل برمیگردد، در چند مورد نیز، پولهای توقیف شده دولت ایران را آزاد نکرده و مشخص نیست دولت بریتانیا چه تصمیمی برای آنها گرفته است. این مسأله اولویت نخست ایران بود که در مورد اینها با بوریس جانسون در تهران گفتگو ومذاکره صورت گرفت.
و-مسایل سیاسی و کنسولی
برای دولت بریتانیا از جنبه تبلیغاتی و رسانهای، مساله آزادی نازنین زاغری به موضوعی حیثیتی تبدیل شده است و بنابراین در رأس اولویتهای گفتوگوهای جانسون در تهران قرار داشت. به موازات این مساله ،کمال فروغی، شهروند دیگر بریتانیا که نزدیک به هفت سال است در زندان به سر میبرد وتندروها او را مهمتر و خطرناکتر از زاغری میپندارند و نیز بدرفتاری با خانواده پرسنل بخش فارسی بی بی سی در ایران و ممنوع المعامله کردن آنها نیز از موضوعاتی بوده که وزیر خارجه بریتانیا در مورد آنها به صراحت با مقامات ایرانی سخن گفته است و انتظار دارد در این موارد نیز گشایشی حاصل شود.
دولت ایران نیز به نقش و فعالیت سیاسی گروههای قومی ایران در لندن و نیز فعالیت رسانهای ایرانی در بریتانیا از جمله بی بی سی فارسی اشاره کردها ند و آنها را عاملی در تخریب رابطه دانسته اند. علاوه براین محدودیتها و مشکلاتی که در صدور ویزا برای ایرانیان در سفارت بریتانیا در تهران، برخلاف سفارت دیگر کشورهای اروپایی ایجادشده از جمله مسایلی بوده که جانسون قول داده تسهیلات کنسولی جدیدی برای سفر به انگلستان ایجاد شود.
ز- دفتر رهبر در لندن و رفت وآمد مقامات
در کنار مسایل و مشکلات عدیده دیگر، گویا رهبر ایران عنایت ویژهای به دفتر نمایندگی، دانشگاه و حوزه علمیه خود درلندن دارد. این بهخاطر آن است که انگلستان بیش از هر کشور دیگری محل تجمع مسلمانان کشورهای مختلف است و از این بابت که رهبر ایران خود را ولی امر مسلمین میپندارد، وجود این دفتر بسیار ضروری است. دفتر رهبر و دیگر نهادهای وابسته به نهاد رهبری در بریتانیا بیش از هر کشور غربی پرسنل و مراجعه دارد و با آنکه روابط دو کشور چندین بار قطع شده، ولی دولت انگلستان فعالیت این نهادها را محدود نساخته است .
جدا از این،بیش از هر کشور غربی دیگر، فرزندان علما ومقامات سیاسی و خانواده شان به این کشور سفر میکنند و یا اقامت تحصیلی و شغلی گرفتهاند. این نیز جای تعجب است که علیرغم تخریب روابط از این بابت، وقفهای در مسافرت و مراوده علما و مقامات به این کشور ایجاد نشده است.
نتیجه گیری
در مجموع بهنظر میرسد که سفر بوریس جانسون، سفر موفقی بوده است. تداوم حبس زاغری در وضعیت فعلی،که در رسانه های بریتانیا مطرح شده، نه تنها سودی برای ایران ندارد، بلکه به ضرر ایران خواهد انجامید و موضع بریتانیا را با توجه به این موضوع خصمانه خواهد کرد. لذا میتوان گفت با توجه به لحن سخنگوی وزار تخارجه ایران که برای نخستینبار از ملاحظات انسانی در مورد زاغری سخن گفت ،میتوان تصور کرد که او ظرف دو سه هفته آینده آزاد خواهدشد. آزادی وی در موقعیت کنونی برای بوریس جانسون موفقیتی دیپلماتیک محسوب می شود ودولت بریتانیا نیز احتمالاً جدا از آزاد کردن منابع مالی فریز شده، گشایشهایی در کمک به بانکها خواهد کرد. علاوه براین در مورد موضوع یمن که محل منازعه میان ایران و عربستان است، ممکن است بریتانیا به میانجیگری بپردازد .
سفر بوریس جانسون اگر منجر به بهبود روابط شود، میتوان موفقترین سفر وزرای خارجه بریتانیا به ایران خواند. بریتانیا در میان کشورهای اروپایی بیش از همه "تاریخ قطع رابطه" با ایران را داشته است. در وضعیت پر آشوب خاورمیانه و نیز در وضعیت متزلزل دولت ترزا می، این موفقیت سیاسی مناسبی برای سیاست خارجی دولتش خواهد بود. برای دولت روحانی نیز که با مشکلات جدی اقتصادی و جذب سرمایه گذاری و نیز خطر خروج دولت ترامپ از برجام مواجه است، گشایش در دستیابی به بازارهای مالی بریتانیا علامت مثبتی خواهد یود که در بحبوحه خبرهای ناگوار اقتصادی جنبه امید بخشی خواهد داشت. لذا از این زاویه ونتایجی که در ماههای آینده براین سفر مترتب خواهد شد، می توان آن را گام نخست و موفقی در بازسازی روابط دو کشور برشمرد.